صفحه اول

چون قافیه تنگ آید...

در باب سیاسى شدن "عموجلال"

ظاهرا جلال طالبانى نتوانسته پولى را که بابت کشتار کمونیستها در کردستان عراق از دولت ایران گرفته راحت قورت دهد. اعتراض عمومى به جنایت این دارودسته حتى صفوف خود اتحادیه میهنى را نیز شامل شده است. طالبانى در تنگنا ناچار شده برای توجیه آدم کشى سفارشیش توجیهات سیاسى و فکری پیدا کند. سلسله گفتارهائى که در نشریه "کردستان نو"، ارگان دارودسته طالبانى در مورد حزب کمونیست کارگری عراق، حزب کمونیست کارگری ایران و منصور حکمت منتشر میشود هدفش این است که به ایشان برای "خدمتى" که کرده توجیهى بدهد و صفوف اتحادیه میهنى را آرام کند. برای کسى که علاقه ای به شناختن عمق پیچیدگى فکری ناسیونالیسم کرد داشته باشد خواندن این "نوشته ها" مفید است. تشخیص دامنه فهم، پیچیدگى فکری و قدرت استدلالى این "فرزندان غیور کرد" آموزنده است. یکى از آثار گرانبهای این "ادبیات کرد" مقاله ایست مندرج در شماره ٢٢٢٨ مورخ ١٩ اوت "کردستان نو"، تحت عنوان "سرانجام وابستگى فکری همیشه باخت است"

در این مقاله میفرمایند:

"... گروه کمونیست کارگری عراق به تمامى از نظر فکری و نگرش و موضع سیاسى گرفتار تفکر شوونیستى منصور حکمت است. منصور هم که بازنده ای سیاسى... است، از دیدگاه شوونیستى ملت بالا دست ... یخه جنبش کردی را گرفته و بخیال خود منطقه ... دولت کردستان عراق آن جای بى صاحبى است که میتواند گذشته خود و گروهش را در آن جبران کند. اما از آنجا که این منطقه بى صاحب نیست و جنبش کردستان برای رهائى کردستان خون ریخته است و خود را صاحب شرعى و حکمران فعلى منطقه میداند، سرانجام ... کردستان عراق هم شاهد باخت دیگر منصور حکمت و وابستگان فکری و سیاسیش بود."

"آقا جان اینجا صاحب دارد!" این حرف طالبانى است. درست مثل لمپنى که خیابانى را قرق میکند. بر گرده مردم کردستان جیبشان را پر کرده اند و حاضر نیستند عقب بنشینند. سیاست و مبارزه سیاسى و دولت و مردم و انتخابات و پارلمان و غیره کشک است. دارد ابواب جمعیش را شیر فهم میکند که این مقولات را جدی نگیرند.

ادعانامه سرتیپ نظر على را لابد بیاد دارید. در آنجا جرم حزب کمونیست کارگری عراق دفاع از برابری زن و مرد، تبلیغ رفراندم برای استقلال کردستان، زیر پاگذاشتن قوانین حکومت بعث، و غیره بود. ارگان تئوریک طالبانى امروز روایت "تئوریک تری" از جرائم منصور حکمت، البته در مقیاس ناسیونالیستهای کرد، را تحویل میدهد:

"- دشمنى کردن با قیام کردستان و توطئه امپریالیسم قلمداد کردن آن...

- دشمنى با انتخابات همگانى و تشکیل پارلمان ملى و حکومت منطقه...

- همکاری با دشمنان خلق کرد. منصور حکمت مشکوک و گرهى که نام حزب کمونیست کارگری ایران را بر خود گذاشته مدت ها است که با حکومت عراق رابطه برقرار کرده و حکومت عراق سفارش اغتشاش و توطئه بر ضد کردستان آزاد و حکومتش را کرده و با تشکل دیگر مستقر در بغداد در این رابطه همکاری و هماهنگى کنند"

این نظر على به زبان تئوریک در مقیاس ناسیونالیسم کرد است. این خود طالبانى است. این بیچاره نمیفهمد که حتى ابواب جمعى حقوق بگیرش از او خواهند پرسید مرد حسابى کدام دولت؟ کدام پارلمان؟ کجاست این دولت؟ چه کسى آنرا انتخاب کرده؟ چگونه میشود برکنارش کرد؟ منشا قوانینش کدام است؟ پولش را از کجا میاورد؟ مردم چه نقشى در آن دارند؟ پایتختش کو؟ فرودگاهش کو؟ پاسپورت و اجازه سفرش کو؟ برنامه اقتصادیش کجاست؟ آیا معیشت مردم قرار است تا ابد از همین گدائى سازمان ملل جور شود؟ قرار است آینده چه بشود؟ چه کسى در دنیا آنرا بعنوان دولت قبول کرده؟ کجاست پارلمان؟ پارلمان شعبه سلیمانیه منظورتان است یا شعبه اربیل؟ و بعد، لااقل جنابعالى که خودت پریروز از روبوسى در بغداد آمدی و دیروز از پابوسى در تهران و تازگى مدال خدمت و وجوهى منباب تشکر از "استاندار" کردستان ایران دریافت کرده ای و یک روز در میان زیر میز وزارت خارجه آمریکا پیدایت میکنند، در مورد "رابطه" این و آن فرمایشات زیادی نفرمائید.

در میان خیل رنگارنگ ناسیونالیست های کرد در سوئد کسى عقلش را ندارد که به طالبانى تذکر بدهد که چنین اظهارات و اتهاماتى سمپاتى به حقانیت منصور حکمت را بالا میبرد؟ حتى صفوف پائین اتحادیه میهنى همراه با مردم کردستان خواهند گفت که منصور حکمت الحق هشدار داد که این بلا سرمان خواهد آمد. حکمت حق داشت گفت کردستان را اردوی آوارگان نکنید، کشور تشکیل بدهید. طالبانى و ناسیونالیست های کرد از مقوله دولت همین قدر را میفهمند که جائى که به نان و نوائى برسند و بر گرده مردم بهر قیمت بنام "کردایتى" سوار شوند. دولت برایشان همین است. آرمانشان همین است. توجهیات "سیاسى" طالبانى هم همین را نشان میدهد. وگرنه بعید است که ایشان بتواند کودک دوساله ای را قانع کند که منصور حکمتى که میگوید رفراندم کنید و کردستان را مستقل اعلام کنید شوونیست است و طالبانى که مردم کردستان را از زندگى ساقط کرده و جامعه را خوابانده و مردم را در شهر خودشان به پناهندگان محتاج آذوقه سازمان ملل تبدیل کرده، غمخوار مردم است. ادعا میکند که منصور حکمت از جاهای مشکوک پول میگیرد؟ سوالى که فورا پیش مى آید این است که چه کسى حقوق جلال طالبانى را میدهد؟ در این یکى شکى نیست و هیچ نقطه مشکوکى در آن وجود ندارد: همه کسانى که برایشان نوکری میکند از اشرق تا مشرق.

طالبانى وقیح تر از آنست که به تصور در آید. پشتش را به قتل عام و سرکوب کمونیست ها در ایران میدهد و اعلام میکند که: "سرانجام این تئوریسینهای شوونیست که در کشور خودشان جائى ندارند، شکست در جاهای دیگر و در میان مردم دیگر است." ناسیونالیسم کرد یکى از کودن ترین جریانات سیاسى دوران ماست. اینها نمیفهند که لااقل حالا که جمهوری اسلامى در سراشیب سقوط است وقت این حرفها نیست. باید بفکر عاقبتشان باشند لااقل همانقدر که خود سران جمهوری اسلامى هستند. از سر کودنى تمام عمرشان متحد بازنده ها بوده اند. جبن سیاسى و فکری ناسیونالیسم کرد باور نکردنى است. اینها تنها ناسیونالیستهای دنیا هستند که در عمرشان جرات نکرده اند حتى حرف تشکیل دولت کرد را بزنند و خواستار استقلال آن در جائى بشوند. حتى در لاشخوری سیاسیشان ذلى لاند. کاش میشد فیلم سینه زنى آقای طالبانى در مراسم عاشورا که توسط سپاه پاسداران در سلیمانیه برپا شده بود را نشان داد.

به این اختتامیه نوشته توجه کنید:

"دریغ است که بعد از صد سال مبارزه کرد و بعد از چند دهه تلاش تئوریک که در آن ادبیات کردی چندین مساله فکری سیاسى ارزشمند و تمایزهای زیر را روشن کرد است ...

تازه در اول قرن بیست و یک گروه کمونیست به تمامى وابسته تشکیل شود. ..."

مردم کردستان شایسته بهتر از این اند.

انترناسیونال هفتگى شماره ١٩ ١٨ شهریور ٧٩