صفحه اول

يك انتخابات، يك قتل، چند بمب و تعدادى فتوا

مردم آمريكا انتخابى نداشتند

انتخابات آمريكا، بعد از خرج دو بليون دلار توسط دو كانديد براى دادن حق "انتخاب" به مردم تمام شد. پيروزي جان كرى در دنياي واقعي تغييري در سياست آمريكا بوجود نمي آورد. اما شكست جرج بوش سمبليك بود. ميتوانست معني شكست راست افراطى در آمريكا را بدهد. انتخاب، انتخاب ميان سياست ها نبود. انتخاب بر سر فضائى بود كه ميبايست بر مردم باوجدان آمريكا تحميل شود. همانهائى كه چند ساعت بعد از ١١ سپتامبر در نيويورك بحال كودكان صدمه ديده از بمباران در عراق دل ميسوزاندند. همانهائى كه در اعتراض به حمله آمريكا به عراق در بزرگترين تظاهرات تاريخ شركت كردند.

انتخاب براي تغيير سياست در ميان نبود. جان كري و جرج بوش سياستشان حتي براي متخصصين هم قابل تفكيك نبود. انتخابات جزئي از مراسم قانع كردن مردم به اين است كه انتخابي در ميان نيست. سناريو اين بود كه به همه كساني كه از سياست ضد انساني آمريكا در مقابل مردم عراق به خشم آمده بودند، به همه كساني كه تحمل رياكاري و دروغ بافى علني جرج بوش و توني بلر را ننگ ميدانستند نشان دهند كه انتخابي در ميان نيست. و موفق شدند. نزديك به نيمي از كساني كه ميتوانستند راي بدهند، در اين انتخابات، مثل اكثر انتخاباتهاي دنياي دمكراسي، انتخابي نداشتند، ترجيح دادند كه در منزل بمانند.

آنها هم كه در انتخابات شركت كردند يا بين تروريسم آمريكا و تروريسم اسلامي با دادن راي به جرج بوش نوع وطنيش را انتخاب كردند يا فكر ميكردند كه اميد يك پيروزي سمبليك بر جرج بوش ميتواند اكثريت مردم معترض آمريكا را به پاي صندوق هاي راى بكشاند.

نتيجه انتخابات آمريكا تنها محصول تلاش هاي جناح راست آمريكا و همسانى سياست هاي دو كانديد نبود. اين پيروزي بعلاوه محصول تلاش هاي اسلام سياسي هم هست. ارتجاع، ارتجاع را به ميدان مي آورد. همان منطقي كه تروريسم آمريكا قلاده از گردن اسلام سياسي باز ميكند، تروريسم اسلامي قلاده راست افراطي را در جهان باز ميكند. سربريدن هاي اسلامي و بمب گذاري هاي روزمره در عراق، توحش اسلامي در سراسر جهان عليه زنان، جوانان و هر شائبه اي از استانداردها و معيارهاي انساني، بخش اعظم بشريت متمدن به يك بلاتكليفي دردناك كشيده است. رسانه هاي نوكر اين توحش اسلامي را مقاومت و فرهنگ مردم در كشورهاي اسلام زده مينمايانند، و انسانهاي بسياري را در مقابل اين سوال قرار ميگيرد آيا چيزي براي دفاع وجود دارد؟ كاري ميشود كرد؟ اين سوالي است كه تروريسم آمريكا و هم تروريسم اسلامي هردو تلاش ميكنند كه پاسخ منفي بگيرد.

بر متن اركستر عمومي دو قطب تروريستي جهان، يعني اسلامي سياسي و نظم نوين آمريكا، دو كانديد هم سياست در مقابل مردم آمريكا قرار داده شدند. اما پيام بن لادن، قتل تئو وان گوگ در هلند، فتواى اجبار "ازدواج" دختران ده ساله به بالا با "مجاهدان" در عراق توسط مقامات اسلامى و بمب هاى هر روزه اي كه انسانهاي بيگناه را قرباني ميكند، تضمين كرد كه بخش بزرگي از مردم آمريكا چيزي براي انتخاب در مقابل خود نيابند و جرج بوش و شارون و بن لادن سركارشان ماندند.

اما يك صداي ديگر، يك نت ديگر از كل منطقه قابل شنيدن است. اين صداي اميد و نت زندگي است. صدائي است كه از مبارزه ما و حزب كمونيست كارگري عراق برميخيزد. اين صداي بشريت متمدن از ايران و عراق است. دنيا دارد چشم به يك واقعيت ديگر در ايران و عراق باز ميكند. واقعيت كمونيسم نوع منصور حكمت. تنها اين كمونيسم است كه ميتواند اميد را به بشريت متمدن برگرداند. ما بايد انتخاب ميان اين منصور حكمت و امثال جرج بوش وتوني بلير را در مقابل مردم قرار دهيم. در چنين انتخاباتي بشريت متمدن منصور حكمت را انتخاب خواهد كرد. قدرتمند شدن ما در ايران و قدرتمند شدن حزب كمونيست كارگري عراق اين امكان را در مقابل مردم همه جهان قرار خواهد داد.