صفحه اول

در این "عمامه" خرگوشى نمانده است!

درباره "انتخابات" مجلس خبرگان
گفتگوى با تلویزیون پرتو



این گفتگو در ٢٢ دسامبر ٢٠٠٦ از تلویزیون پرتو پخش گردید. در بخش بعدى این گفتگو به مساله فلسطین و تحولات حاشیه آن نیز پرداخته شد. انجام گفتگو و تهیه متن توسط مصطفى اسدپور انجام شده است.


سوال: یك نفر در یادداشت پاى گزارشى از "انتخابات" مجلس خبرگان نوشته بود كه خوب شد قال قضیه كنده شد و ما از شر اینهمه جار و جنجال خلاص شدیم! اما قضیه پدیده انتخابات مجلس خبرگان و شوراهاى اسلامى اینبار طولانى بود. مقدمات و تایید صلاحیت و بعد هم انبوهى از تبلیغات انتخابات، شمارش آراء و حالا هم كشمكش بر سر تعیین برنده و بازنده. در بررسى این پدیده اجازه بدهید با چند سوال كوتاه گفتگویمان را آغاز كنم.

مگر نه اینستكه میگوییم رژیم با زد و بند بر سر كار است، مگر نمیگوییم كه تقلب حرفه اینهاست، مگر نمیگوییم كه همه این ماجرا یك نمایش است، اما اینهمه خرج و جد و جهد تبلیغاتى براى چیست؟

كورش مدرسى: ببینید، شما از "نمایش" گفتید. بنظر من این ماجرا هم " نمایش" هست و هم نیست. انتخابات جمهورى اسلامى هر دو اینهاست. تا آنجا كه به مردم برمیگردد این فقط یك نمایش است. آنچه كه به آن انتخابات اطلاق میكنند در حقیقت یك سیرك است كه عده اى از خودى هاى رژیمشان را جلوى مردم میگذارند كه میان این عده، با عمامه یا بدون عمامه، به چند تایشان رآى داده شود. اما همزمان در جمورى اسلامى این انتخابات بخشى از دعواى میان جناحهاى مختلف هیئت حاكمه رژیم است. این تكه ماجرا دیگر نمایش نیست، واقعى است. حكومتگران در این جامعه هم كشمكش قدرت میان خود دارند، و هم اینكه با جامعه اى روبرو هستند كه این حكومت را نمیخواهند. هر بخش از حكومت میخواهد كه خود دست بالا را داشته باشد. در عین اینكه هر بخش از این دعوا در حكومت سعى دارند "نه" مردم و بیزارى مردم را از كانال "انتخابات" نقد كنند و بكیسه خود بریزند. در یك دوره دوخرداد از این كانال استفاده كرد. آنها سعى كردند از وضعیت جامعه سود ببرند و یك نوع از اسلام معتدل تر را روى كار بیاورند و حكومت اسلامیشان را نجات بدهند. امروز ائتلاف رفسنجانى میخواهند از صحنه امروز ایران چنین سودى را نصیب خود سازند.

امروز كشمكش میان ائتلاف رفسنجانى و بازماندگان دو خرداد از یك طرف و جناح احمدنژاد و ارتجاع فشرده جمهورى اسلامى با پرچم مستضعف پناهى آن از طرف دیگر است. ائتلاف اولى در صحنه سیاسى ایران نماینده پرچم واقعى و قابل اعتنایى نیستند. در اینمورد هم كشمكش میان جناحها، هم واقعى هست و هم نیست. یك نمایش است تا آنجا كه به مردم مربوط میشود. در عین اینكه در میان خود اینها مهم است كه كدام جناح دست بالا را پیدا میكند. در مورد مضمون و نتیجه این كشمكش بیشتر میتوانیم صحبت كنیم. اما باید اضافه كنم كه این قاعده در مورد "انتخابات" در مورد جوامع غربى هم صدق میكند. آنجا دست كمى از این نمایشها ندارند. وضع آنها البته از جمهورى اسلامى بهتر است اما به همین منوال هر دو جنبه ـ هم جنبه نمایشى و هم جنبه واقعى كشمكش میان جناحهاى حاكمه ـ را منعكس میسازند.

سوال: به این ترتیب باید ماجرا، نتیجه راى گیرى و برنده و بازنده را جدى گرفت. به این باز میگردم. اما جنبه دیگرى هم هست. گفته میشود ٦٠ تا ٦٢ درصد مردم به پاى صندوقها رفته اند. همه، از برنده و بازنده، اصلاح طلب و افراطى همه دارند جشن میگیرند. ادعاى "بزرگترین دمكراسى دنیا" را دارند و حاصل این پروسه را روى سر مردم و مخالفین میكوبند.

كورش مدرسى: این درصدها و سوابقش در جمهورى اسلامى شناخته شده است. برگه ها و صندوق و شمارش آن از مصلحت و چرتكه اندازى حكومتشان تبعیت میكند. طبعا بنفع همه جناحهاست كه نشان دهند تعداد هر چه بیشترى در انتخابات آنها شركت كرده اند و درست همینجا بزرگترین تقلب را انجام میدهند. اما بهرحال اگر تقلبى هم در كار نباشد، تعداد زیاد شركت كنندگان گویاى واقعیت دیگرى است. تا وقتى كه در آن جامعه یك آلترناتیو آزادیخواه، انقلابى و قابل پیوستن وجود نداشته باشد، مردم بطور عام ( آن بخش كه پاى صندوقها میروند ) با راى خود وضعیت سیاسى مشخص آن روز خود را منعكس میسازند. میروند با راى خود به چیزى "نه" بگویند، اما غافل از اینكه این حتى این موضعگیرى آنها خواه نا خواه به كیسه طرف مقابل انتخابات میریزد.

بطور واقعى مردمى كه در سیرك "انتخاباتى" اخیر شركت كردند، رفتند كه "نه" خود به احمدنژاد را بنمایش بگذارند. این مشتى به پوزه احمدنژاد بوده است. این یك واقعیت است.منتهى بدلیل اینكه كل بازى در چهارچوب رژیم است، بدلیل اینكه مردم به آن آلترناتیو انقلابى تحول جامعه نپیوسته اند، منفعت حاصله بجاى اینكه مستقیم بخود مردم برسد بجیب جناح ائتلافى رفسنجانى میرسد. باز هم كل رژیم و بقایش است كه در این وسط سود میبرد. از همین زاویه بنظر من نتیجه این انتخابات مهم بود به این دلیل كه "نه" مردم به رژیم و مشخصا مستضعف پناهى احمدنژاد و وعده پوچ دولت رفاه او را بنمایش گذاشت. و از طرف دیگر مردم باید یكبار دیگر چشم به این واقعیت چشم باز كنند و ببینند تا زمانیكه به آلترناتیو انقلابى جامعه، به حزب ما، نپیوسته اند آنوقت حاصل راى "نه" آنها باز هم به بقاى رژیم اسلامى در مقابل این مردم كمك میكند. مردم باید ببینند كه نتیجه راى "نه" آنها از همین امروز چگونه از طرف دیگر رژیم بر علیه خود مردم بكار گرفته میشود.

سوال: از همه روشنتر جبهه مشاركت است كه در اینمورد اظهار نظر كرده است. گفتند كه این پیروزى برعلیه اقتدارگرایان و علیه ناكارآمدى دولت احمدنژاد بوده است. گفتند كه شمارش آرا را با دقت دنبال میكنند. اگر این كشمكش و این نتیجه و این پیروزى مهم است، چرا جاى پاى دیگرى از جناح پیروز مشاهده نمیشود؟ چرا رفسنجانى بجاى درو كردن این پیروزى، اینقدر با تامل و سرسنگین با این ماجرا برخورد میكند؟

كورش مدرسى: به این دلیل ساده كه هر دوى این " پیروزها" یكبار قبلا هر دو شكست خورده اند. اگر دو خرداد و مشاركت خیلى هنر داشت در همان هشت سال دوره پیروزى بزرگشان كارى را صورت میدادند. در هشت سال همه شاهد بودیم كه اینها مظهر تزلزل براى هر گونه رفرم و سمبل حفاظت رژیمشان عمل كردند. هنوز هم همینطور عمل میكنند. جبهه مشاركت لطفا باید از اظهار فضل در مورد كارآمدى در اداره دولت خوددارى نمایند! رفسنجانى هم قبلا امتحان خود را پس داده است. قبلا به این پرداخته ایم كه در صحنه سیاسى امروز ایران رفسنجانى و مشاركت و دوخرداد نماینده هیچ چیز نیستند. نه برنامه اى دارند. نه هدفى دارند. نه معلوم است چه كار میخواهند بكنند. اینها داردند فقط منفعت محدوده خیلى كوچكى در حكومت را نمایندگى میكنند كه این محدوده در میان مردم خریدارى ندارد. بدتر از جبهه مشاركت خود آقاى رفسنجانى است كه نه قولى میدهد، نه حاضر است قولى بدهد، و نه حتى قولى دارد كه بدهد. همه "غر و لند" و پرچم این جماعت در این خلاصه میشود كه گویا جناح احمدنژاد در امر مدیریت ناكارآمد است! انصافا لیاقت و عدم لیاقت همه اینها، به مصداق سگ زرد و شغال، فرقى نداشته است.

سوال: در خارج ایران هم به این "پیروزها" زیاد لطفى بخرج داده نمیشود. رسانه ها و دولتهاى خارجى كه دل خونى از احمدنژاد و سیاستها و ابراز وجودهایش دارند، على القاعده میبایست این ماجرا را بیشتر از اینها توى بوق میكردند. در سطح دیگر رفسنجانى بعنوان نیروى متعادل در جمهورى اسلامى از طرف غرب همیشه مطرح بوده است، حتى اگر در حاشیه بوده باشد. اما اینجا هم این "فرصت" آنطور كه باید و شاید مورد توجهشان نیست. دلیل آن چیست؟

كورش مدرسى: بخاطر اینكه این "پیروزى" واقعى نیست. بخاطر اینكه پیروزشدگان اصلا قیافه پیروز ندارند. فقط همانقدر كه معلوم است اینستكه مردم دماغ احمد نژاد را خونین كرده اند. اینرا همه دارند میگویند. اما برنده ها پا پیش نمیگذارند. این جماعت پیروز از كل برنده بودنشان جز علیه مردم و جز اینكه مردم را در حالت انتظار نگه دارند خاصیت دیگرى قابل مشاهده نیست. در بهترین حالت پلاتفرم این پیروزشدگان چه بدست مردم میدهد جز اینكه مردم باید سه سال دیگر تحمل كنند، انتخابات دیگرى خواهد آمد و آنوقت میتوانند، به آنچه راى دهند كه دفعه قبل از دستش دادند!! به این میگویند پیروزى!

این وضعیت نمایانگر بن بست جمهورى اسلامى است. با روى كار آمدن احمدنژاد گفتیم این آخرین آلترناتیو جمهورى اسلامى است. بطور واقعى در مقابل این رژیم راه دیگرى نیست كه به مردم نشان دهد. این رژیم آلترناتیو دیگرى را در اختیار ندارد كه بعنوان یك مفر، یك راه نجات، یك مجال نفس كشیدن در مقابل مردم قرار دهد. وضعیت حاصل از نمایش انتخاباتیشان را هم همین را ثابت میكند كه بعد از احمدنژاد این رژیم آلترناتیو دیگرى ندارد كه جلوى صحنه براند. در این "عمامه" دیگر، حداقل در شرایط فعلى، خرگوشى باقى نمانده است!

سوال: بگذارید دنبال "پیروز" این ماجرا سراغ مردم برویم. گفتید مردم دماغ احمدنژاد را خونین كردند. آیا روحیه و اثرات پیروزى را در مردم میتوان سراغ گرفت؟

كورش مدرسى: اینجا باید به رابطه میان مردم و رژیم از كانال انتخابات نگاه كنید. در مورد دوم خرداد مردم در انتخابات شركت كردند كه كه به ناطق نورى بگویند "نه". اما این بعنوان راى "آرى" آنها به خاتمى نبود. مورد خبرگان به یك معنى همان مضمون است اما در یك اشل كوچكتر. اینكار دو حاصل دارد. یكى اینكه مردم در چهارچوب خود رژیم است كه دارند "نه" خود را نمایش میدهند. این پیروزى بسیار محدود است. مردم هم احساس پیروزى بزرگى را نشان نمیدهند. اما در همین حد هم دماغ خونین احمدنژاد باید بتواند مردم را جرى تر كند. باید روى مردم مقابل دم و دستگاه اطلاعات و بسیج و دم و دستگاه حاكم زیادتر شود. باید حداكثر استفاده را كرد. باید به سمت موقعیتى رفت كه كل سیستم را زیر كشید. بهرصورت یك پیروزى در چهارچوب جمهورى اسلامى اگر پیروزى اسمش را بگذاریم فقط یك موفقیت كوچك، موقتى و محدود است. اما رهبران كارگرى و اعتراضى مردم میتوانند از این مجال استفاده ببرند. میشود دولت را عقب زد و در موقعیت نامناسبترى قرار داد.

سوال: راستش من تردید داشتم مقایسه با دوخرداد را پیش بكشم. خود شما اینرا مطرح كردید. در مورد دوخرداد ما با تحرك اجتماعى بزرگى مواجه شدیم از انواع نهادهاى غیردولتى تا انتشار نشریات و كتب و غیره. اما الان این چنین تحرك و تعرضى از جانب مردم دركار نیست. آیا چنین مقایسه اى موجه است؟

كورش مدرسى: بحث و مقایسه من برسر این نبود كه سناریوى قبلى رخ خواهد داد. بحث من این بود كه راى "نه" مردم به معناى راى "آرى" به خاتمى نبود. بعلاوه در این راى "نه" و شكستى كه به ناطق نورى داده شد، فضا را براى مردم تا حدى باز كرد. منتهى دو خرداد در عین حال انعكاس توهم مردم به جمهورى اسلامى هم بود. امروز این توهم مردم به رژیم بشدت كم شده است. قبلا در اینمورد مفصلتر در همین برنامه ها از جمله صحبت كرده و گفته ایم كه چگونه سرنگونى به بستر اصلى اعتراض به جمهورى اسلامى تبدیل شده است. توهم مردم كم شده است، و به همین ترتیب دامنه عمل در جمهورى اسلامى هم كم شده است. آنچه كه میشد در چهارچوب رژیم اسلامى متحقق كرد در همان دوره دوخرداد بخش بزرگى از آن متحقق شد. معلوم شد كارآ نیست. امروز هر تلاشى در این سمت با موجودیت جمهورى اسلامى رو در رو قرار میگیرد. دو خرداد با شعار گشایش سیاسى روى كار آمد و شكست خورد. معلوم بود شكست میخورد. احمدنژاد با شعار گشایش اقتصادى روى كار آمد. شكست خورد. معلوم بود شكست میخورد. امروز شكست احمدنژاد، كل جامعه و بخصوص بخش زحمتكش جامعه را با كل جمهورى اسلامى رو در رو میكند. این مساله متشكل شدن، پیوستن به یك پرچم انقلابى براى بزیر كشیدن جمهورى اسلامى را بیش از هر وقت دیگر ضرورى میكند.

مقایسه با دوخرداد از این لحاظ موجه است كه در مورد قبلى "نه" مردم به ناطق نورى باعث شد كه جمهورى اسلامى در حالت دفاعى ترى قرار بگیرد. راى "نه" امروز مردم ایران هم میتواند باعث دفاعى تر شدن دم و دستگاه پشت سر احمدنژاد تبدیل گردد. این میتواند باعث تعرضى تر شدن مردم و كارگران شود. باید به استقبال چنین تغییر توازنى رفت و جهت هر چه بیشتر ضد كل رژیم را به آن داد.

سوال: به پایان گفتگو و جنبه هاى عملى تر مساله میرسیم. اینجا یك طنز تلخ هست. در صحنه سیاسى این كل رژیم و بخصوص حتى خود احمدنژاد را میبینم كه جلو افتاده اند و رقم ٦٢ درصد را دست گرفته اند و رژیم و اعتماد بنفسشان را برخ مخالفین و مردم میكشند. بحث بر سر اعتماد بنفس رژیم در حمله بیشتر به مردم و مشخصا دانشجویان فعال در اعتراضات اخیر در رسانه ها دیده میشود. شما بر عكس از اعتماد بنفس مردم حرف زدید. استنتاج عملى اوضاع فعلى را براى مردم از شما میخواستم بپرسم.

كورش مدرسى: شركت در انتخابات، حالا هر كدام از جناحها هم كه برنده باشند، در نهایت باعث میشود كه رژیم اسلامى در مقابل مردم احساس پیروزى كند. اگر این انتخابات تحریم میشد، كسى در آن شركت نمیكرد، آنطورى كه ما خواسته بودیم سوت و كور میبود آنگاه امروز كل جمهورى اسلامى شكست خورده بود. مردم در موقعیت تعرضى ترى بودند و جمهورى اسلامى در حالت بحرانى ترى میبود. واقعیت اینستكه این اتفاق نیافتاد. فراخوان بخش اعظم اپوزیسیون ایران براى تحریم انتخابات، در ابعاد وسیع پاسخ نگرفت. خودشان میگویند ٦٠ درصد، ولى ٤٠ یا بیست درصد هم كه بوده باشد، بهرحال به همین اندازه تحریم وسیع صورت نگرفته است. به این ترتیب جمهورى اسلامی از زیر یك ضرب دیگر در رفته است. همیشه شركت كردن در این "انتخابات" باعث میشود جمهورى اسلامى از زیر ضرب جان سالم بدر ببرد. فراخوان همیشگى ما اینستكه مردم نباید در این مضحكه ها شركت كنند. مردم فكر میكنند میروند و دماغ یكى را خونین میكنند، كه میكنند. اما كل سیستم در این وسط از زیر فشار بدر میرود. اینبار هم احمدنژاد مشتى را بر صورت خود دریافت كرد، اما كل جمهورى اسلامى در مقابل فشار كل مردم با اعتماد بنفس تر بیرون آمده است. این قیمت بسیار بالایى است كه همه ما و مردم دارند بخاطر عدم قبول توصیه ما و همه نیروهاى انقلابى، میپردازند . در این موقعیت باید كارى كرد كه فشار و شكست به بخشى از رژیم را به فشار به كل رژیم تبدیل كرد. نباید اجازه اداى اعتماد بنفس مورد اشاره شما را به احمدنژاد و كل سران رژیم اسلامى داد.

در این میان راه دیگرى وجود ندارد جز اینكه كل این جنبش انقلابى بزیر پرچم كمونیستها و بطور اخص به زیر پرچم ما گرد بیاید. این راه بجلو است. میتواند اتحاد بوجود بیاورد و میتواند كل سیستم را بهم بریزد، میتواند شبكه رهبران و فعالین كمونیست و آزادیخواه را گرد هم بیاورد. از آلترناتیو عملى پرسیدید، من ١٦ آذر همین امسال را در مقابل شما قرار میدهم. همین الگو را باید به همه گوشه كنار جامعه كشاند، بخصوص به كارخانه ها و بخشهاى كلیدى جامعه. از وضعیت فعلى براى گسترش چنین كارى براى متشكل شدن طبقه كارگر و پس زدن جمهورى اسلامى باید سود جست. فرمول معجزه آسایى وجود ندارد. هر گونه "انتخابات" ، اگر مردم در آن شركت كنند، پیروزى كل جمهورى اسلامى است. بنظر میرسد بخشى از مردم در این مضحكه خبرگان و شوراهاى اسلامى شركت كرده اند. شما میبیند هر جناحى هم كه شكست بخورد كل جناحها در مقابل چپ جامعه كه در صدد انداختن رژیم است، رویشان زیادتر میشود. بنظر من الان جاى آن هست كه ابواب جمعى انصارالله و حزب الله و امثالهم كه پشتشان با احمدنژاد با هم گرم است را میتوان تحت فشار قرار داد.