از نشریه "پیشرو" (ارگان سازمان کردستان حزب کمونیست ایران – کومه له) شماره ۱۲ دی و بهمن ۱۳۶۴. این نوشته بخش دیگری از رویکرد ما به فعالیت در میان کارگران و زحمتکشان و شاخص موفقیت یا عدم موفقیت را مورد تاکید قرار میدهد. هدف متحد کردن کارگران حول آگاهی عمیق طبقاتی است. مثالی که به کرات مورد استفاده قرار میگرفت این بود که نقش کمونیست ها در میان کارگران باید مانند نقش ذره نباتی باشد که در محول اشباع شده شکر برای تولید نبات به کار گرفته میشود: تمام ذرات قند را به شکل منظم دور هم جمع میکند. تنها معیار پیشرفت یا موفقیت فعالیت یک کمونیست درجه متحد کردن و آگاه کردن طبقه کارگر در محیط فعالیت خود است و نه فعالیت های دیگر و جست و خیز های تشکیلاتی و یا بسیج کارگران به زیر آرمان ها و جنبش های طبقات دیگر.
اهمیت و جایگاه محافل کارگری فعال در پراتیک کمونیستی مان را در نشریات و برنامه های مختلف رادیوئی بکرات مورد بررسی و تاکید قرار داده ایم و علی القاعده رفقای ما با اهمیت این مساله آشنا هستند. لیکن طی پیشروی هائی که در این زمینه داشته ایم شاهد کاستی ها و اشتباهاتی از جانب تعدادی از فعالین حزب در کردستان می باشیم که مروری هرچند کوتاه بر اشتباهات این رفقا و تاکیدی مجدد بر جایگاه محافل کارگری رد ضروری ساخته است.
اجازه بدهید بحث را مستقیما از اشتباهات شروع کنیم و از آنجا به بحث پایه ای تر برسیم.
برخی از رفقای ما گرچه محیط کار و زیست کارگران و زحمتکشان را عرصه فعالیت خود نموده اند؛ اما حضورشان در این محیط ها به حضور خبرنگاری و یا فعالیتی که چند رفیق کارگر را جدا از مبارزه زنده ی زنده محیط به موضوع کارشان بدل کرده یا تقلیل داده اند. به عبارت دیگر این رفقا کارشان را به این خلاصه کرده اند که از محیط های کارگری برای حزب خبر و گزارش میفرستند و بعلاوه چند کارگر را که به حزب تمایلی دارند در محافلی گرد آورده اند که کار آنها از یک طرف مطالعه و از طرف دیگر آنها را به خبرنگاری و جذب افراد دیگری در همین جهت تشکیل میدهد.
برای این دسته از رفقا آنچه که به اصطلاح "کار رو به بیرون" و کار در میان توده ی کارگر و زحمتکش معنی میشود، پخش تراکت، اعلامیه و نشریات و یا حداکثر دادن این یا آن شعار در این یا آن تظاهرات یا مبارزه ی توده ای است.
این رفقا در کار کمونیستی خود با این تناقض یا مشکل روبرو میشوند که بر فضای موجود در میان توده ی کارگر و زحمتکش عرصه فعالیت خود کم تاثیر اند و مطالعات درون محفل شان به مطالعاتی بی روح، غیر جذاب و کسل کننده بدل می گردد. گسترش تعداد هواداران فعال حزبی در میان کارگران و زحمتکشان در پراتیک این رفقا، به گسترش همبستگی، تقویت مبارزه و تعمیق آگاهی طبقاتی در میان توده ی کارگر و زحمتکش منجر نمیشود و یا بسیار کم بهره است، و کار آنها در حد تعداد معدودی از کارگران متوقف می ماند.
اشتباه درست در همین شیوه ی کار نهفته است. ما در توضیح نقش کمونیست ها در محیط های کارگری و زحمتکشی همواره این مثال را آورده ایم که کمونیست ها مانند بلوری هستند که در مایع اشباع شده همه ی ذرات را به تدریج جهت می بخشند و آنها را به هم نزدیک می کنند. همانگونه که برای درست کردن نبات ذره ای نبات را در داخل محلول اشباع شده از شکر قرار میدهند و این ذره همه ی ذرات قند را به گرد خود شکلی منظم گرد می آورد؛ به همان شکل حضور یک رفیق کمونیست در محیطی توده ای باید منجر به گرد آمدن تدریجی همه ی کارگران به دور هم و بالا رفتن درجه تشکل و آگاهی آنان گردد.
اثرات حضور رفقای ما در یک عرصه ی کارگری و زحمتکشی تنها با تعداد اعلامیه ها، تراکت های بخش شده یا شعار هائی که بر رد و دیوار نوشته شده اند قابل ارزیابی نیست – هرچند اینها خود اجزاء لازمه ی فعالیت رفقای ما هستند. حاصل حضور ما در این عرصه باید همانگونه که گفته شد دمیده شدن روح همبستگی و رفاقت، روح دوستی و اتحاد، انید به آینده روشن در میان توده ی کارگران و زحمتکشان عرصه ی فعالیت ما و سازمان یافتن و بهم بافته شدن این توده ی کارگرا و زحمتکش در مبارزه ای است که خود جامعه سرمایه داری آنها را ناچار به آن کرده است. کارگران و زحمتکشان ناچار اند در جامعه ی سرمایه داری مبارزه کنند. علیه بیکاری، علیه اخراج، برای افزایش دستمزد ها، علیه فشار و خفقان رژیم، علیه تخریب سر پناه شان و...؛ حضور ما باید منجر به سازمان یافتن کارگران، متحد شدن شان در این مبارزات و فراهم آوردن شرایطی گردد که طبقه کارگر و زحمتکشان علیه کل نظام سرمایه داری به مبارزه بر خیزند.
یکی از اساسی ترین پایه های شیوه فعالیت کمونیستی بر این مبنا استوار است که ما هدف مان را آگاه کردن و متشکل ساختن طبقه ی کارگر برای سرنگونی حکومت بورژوازی و برپائی حکومت کارگری قرار داده ایم. لذا شیوه ی فعالیت ما می باید به گونه ای باشد که اولاً مبارزه ی طبقه ی کارگر در تمام عرصه ها را به مثابه یک طبقه ی اجتماعی بتوانیم سازمان دهیم و از این جا ضرورت کار در محیط کار و زیست کارگران و زحمتکشان را نتیجه گفتیم. ثانیاً حضور ما در محیط کار و زیست کارگران و زحمتکشان به یک حضور خبرنگارانه و نه حضوری تنها برای جذب افرادی از این طبقه و پخش اعلامیه، تراکت و نشریات مان (که اینها همه لازم اند) بلکه فراتر از اینها حضوری فعال برای سازمان دادن مبارزه ی توده ی طبقه و و آگاه کردن آنها بر مبنای سیاست ها و برنامه ی انقلابی طبقه ی کارگر – حزب کمونیست – است.
روی آوری به محیط کار و زیست کارگران و زحمتکشان ویژه ی ما نیست. بسیاری از نیروهای دیگر به دنبال یافتن پشتوانه ای برای سیاست های خود و یا برای مصون داشتن خود به لحاظ مصالح امنیتی به محیط کار و زیست کارگران روی آورده اند.
آنچه که ما را در این عرصه از همه ی این نیروها متمایز میسازد همانگونه که گفته شد حضور ما به مثابه کمونیست، به مثابه کسانی است که نور آگاهی به جامعه طبقاتی، ایمان به قدرت طبقه ی کارگر، آگاهی به ضرورت و امکان سرنگونی بورژوازی و برپائی حکومت کارگری و ... (که همگی خاصیت های ایدئولوژی طبقاتی ماست) را در ذهن توده ی کارگر و زحمتکش می دواند.
حضور ما در میان کارگران و زحمتکشان، حضوری است که در نتیجه ی آن کارگران در عرصه ها و زمینه های مختلفی که در حال مبارزه اند، بهم بافته میشوند، مبارزه شان سازمان می یابد، روح همبستگی و رفاقت، روح اتحاد و هم سرنوشتی در میان شان تقویت میشود. حضور ما حضوری است که در نتیجه ی آن کارگران و زحمتکشان را در همه ی عرصه های مبارزتی شان در مقابل دشمنان شان متحد تر و آگاه تر ساخته و آنان را در مبارزه ای یک پارچه تر و به زیر شعار های انقلابی طبقه ی کارگر رهبری می نماید. حوزه حزبی تنها در پرتو تلاش برای بوجود آوردن چنین تغییراتی قادر است به یک حوزه ی پر نفوذ تبدیل شود و پیشروان و فعالین و رهبران عملی کارگران و زحمتکشان را به خود جلب و جذب کند. و حزب ما زمانی قادر است به ظرف عادی و دم دست مبارزه ی کارگران تبدیل شود، قادر است که طبقه کارگر را برای انقلاب رهائی بخش انسان های ستمدیده و محروم به حرکت در آورد که متکی بر چنین حوزه هائی باشد.
روشن است که تعقیب این هدف با فعالیت جد از مسائل، مشکلات و مبارزه ای که توده ی کارگر و زحمتکش در آن درگیرند و در کنج خانه های مخفی به هیچ عنوان نمی تواند پاسخ گوی اهداف ما باشد. توده ی کارگر و زحمتکش در کردستان از یک طرف ناچار است در مقابل فشار ها و نا برابرئی که سرمایه داری بطور ویژه بر او تحمیل می کند، روزمره مبارزه کند و از طرف دیگر ستون فقرات مبارزه ای همگانی در مقابل تعدیات و فشار های نیروی اشغالگر جمهوری اسلامی در کردستان باشد. مبارزه ی توده ی کارگر و زحمتکش در این عرصه اشکال بسیار متفاوتی بخود گرفته است. از مبارزه برای بیمه بیکاری، برای افزایش دستمزد، علیه اخراج و برای دفاع از سر پناه خود گرفته تا مبارزه و اعتراض علیه سرباز گیری، علیه نیروهای رژیم، برای آزادی زندانیان سیاسی و غیره. نیروئی که بخواهد کارگران و زحمتکشان را آگاه و متشکل کند نمی تواند خود را از این مبارزات کنار بکشد و مستقل از آن ها عمل کند. باید نیروی متشکل کننده، سازمان دهنده و بهم بافنده ی توده ی کارگر و زحمتکش در تمام اشکال متنوع این مبارزه بود.
باید برای سازماندهی و هدایت مبارزه ی کارگران در تمام اشکال آن حرکت کنیم، باید در این مبارزات به کارگران نشان دهیم که چگونه شعار ها، مطالبات ما منافع کل طبقه کارگر را بیان می کند. باید ضعف ها و کاستی ها و اشتباهات مبارزات آن را نشان داده و راه حل های درست و عملی را به آنان آموخت. باید به کارگران تبلیغات، تحریفات و دروغ پردازی های بورژوازی را در این مبارزات نشان داد و ذهن آنها را نسبت به سیاست های بورژوازی روشن کرد و بخصوص باید کوشید تا توده ی هر چه وسیعتری از کارگران و زحمتکشان را در این مبارزه به حرکت در آورد و سازمان داد. یکی از راه های رسیدن به این هدف شکل دادن و فعال کردن محافل کارگری در این راستا است.
واقعیت این است که در میان کارگران و زحمتکشان محافل متعددی بدون دخالت ما بوجود می آید. هر یک از ما در محیط اطراف خود میتواند جمع های کارگری را بیابد که مثلا وقت بیکاری خود را با هم می گذرانند، ب هم به تفریح و گردش میروند، با هم در تیم فوتبال یا والیبال محل و یا کارخانه هستند، یا روابط خانوادگی نزدیک تری با هم دارند، روزهای تعطیل به خانه هم میروند، محفل زنان همسایه که با هم کنار شیر آب محل رخت می شویند و یا اوقات کوتاه "بیکاری" خود را با گپ زدن با هم می گذرانند، محفل خانواده های جانباختگان کارگر و زحمتکش، همه و همه چهره ی آشنای محلات کارگری و زحمتکشی کردستان است.
جمع های کارگران همکار و هم خانه، محافل و جمع هائی که کارگران و زحمتکشان پیشرو و حتی ساده تر از این جمعی که خود خانواده ی کارگر و زحمتکش از پدر و مادر، خواهر و برادر و حتی گاه مادر بزرگ و پدر بزرگ را در بر میگیرد و غالباً مدتی از شب را دور هم می نشینند به رادیو های مختلف گوش می دهند، از مسائل زندگی شان از فردا و غیره صحبت می کنند، همه و همه ی اشکال گوناگون محافلی هستند که وجود دارند .
در این محافل و جمع ها از همه چیز و همه کس صحبت می شود و بیش از همه از مسائل و مشکلات، از مبارزه، از کارگران و خانواده های کارگری، از اخبار رادیو ها، از عملیات های پیشمرگان، از جنگ، از سربازی و از همه ی مصائب و معضلات کارگران و زحمتکشان و از مبارزه و اعتراض شان از نتایج آنها. این مصائب و معضلات و این مبارزات در این جمع ها و محافل پاسخ های متفاوتی می گیرند که غالبا تحت تاثیر سمومات فرهنگ و اعتقادات بورژوائی حاکم بر جامعه است. شکل دادن به محافل کارگری یعنی راه باز کردن به این محافل، جزو محفل در آمدن و در جریان زندگی محفل آموزش پاسخ صحیح به مشکلات و مبارزات دادن، آشنا کردن محفل با پاسخ های طبقاتی ما و تبدیل روحیه رفاقت و همبستگی خانوادگی به روحیه ی رفاقت و همبستگی طبقاتی. این کار علاوه بر بحث و آموزش محتاج به فعال کردن محفل در قبال مسائل و مبارزات هم طبقه ای هایشان است.
گفتیم که مبارزه ای زنده در جریان است که باید کارگران و زحمتکشان را در آن عملا هدایت و متشکل کرد و راه عملی پیروزی را به آنان نشان داد. این محافل میتوانند در این رابطه فعال شوند. اَشکالی که در این رابطه می تواند اتخاذ شود بسیار متنوع است و بستگی زیادی به ابتکار زود رفقای ما و محافل کارگری دارند. اما بطور نمونه می توان این محفل (یا تعدادی از آنها) را باری ایجاد صندوق کارگری در محل کار و زیست کارگران و زحمتکشان به صورت علنی یا مخفی بکار انداخت. این صندوق ها می توانند در خدمت کمک به کارگران بیکار، کارگران اعتصابی، کارگرانی که مشکل مالی شدید دارند، کمک به خانواده ی کارگران و زحمتکشان ی که در صفوف پیشمرگان کومه له هستند، کمک به خانواده ی کارگران و زحمتکشان زندانی و یا خانواده ی جان باختگان به صورت موردی یا به صورت جمعی تشکیل شوند.
می توان محافل را در بکار انداختن امکانات توده ای به سربازان فراری یا فراریان از خدمت سربازی بسیج کرد، می توان جمع هائی را برای حمایت از مردم محلات زحمتکش نشین در مقابل تهدیدات دولت و علیه تخریب سرپناه شان بکار انداخت، میتوان محافلی را برای همدل و هم رای کردن توده ی کارگر بیکار و شاغل، برای مبارزه علیه بیکاری را بوجود آورد، می توان محافلی را برای سازمان دادن مقاومت مردم علیه جاش ها و پاسدار ها برای بایکوت کردن آنها فعال کرد. این محافل کارگری را می توان همزمان در یک یا چند زمینه ی فوق و یا ده ها زمینه ی دیگر که خود رفقای ما در محل می توانند آنها را تشخیص دهند به فعالیت انداخت. و البته پخش اعلامیه و تراکت، شعار نویسی و جذب بهترین فعالین کارگری در کار همچنان باید ادامه یابد و در این رابطه معنی شود.
به هر صورت هر کدام از این محافل باید محمل سازمان دادن و متشکل کردن کارگران و زحمتکشان در این یا آن عرصه ی مبارزاتی اش و بالا بردن اتحاد و همبستگی توده ی کارگر و زحمتکش و نزدیک کردن پیشروان آنها به یکدیگر باشند. این محافل در جریان کار آگاهانه ی رفقای ما باید بدل به هواداران فعال شزبی شده و خود تشکیل دهنده ی محافل جدید شوند و از آن فراتر این محافل یا پیشروان آنان را می توان به ایجاد حوزه های حزبی رهنمون شد.
افراد خانواده ای که این روح همبستگی طبقاتی در آنها دمیده شده باشد، افراد جمع ها یا محافل دوستانه ای که دوستی آنها به دوستی طبقاتی و درک هم سرنوشتی شان ارتقا یافته باشد، خود به حاملین آگاهی و همبستگی طبقاتی در میان هم طبقه ای هایشان خواهند بود. امروز کم نیستند زنانی که از دل همین محافل، گپ زدن ها و شکوه های "روتین" روزانه با همسیاگان روح اتحاد و همبستگی و نور آگاهی را به دل هم طبقه ای هایشان می دمند. مردان و زنانی که قادر اند بر متن همین رابطه ی اجتماعی موجود در میان توده ی کارگر و زحمتکش حاملین تشکل و آگاهی باشند.
رفقائی که در اول این نوشته به آنان اشاره شد با دور شدن از این دورنما، با دور شدن از روابط اجتماعی موجود میان توده ی کارگر و زحمتکش، همانگونه که گفتیم به ناچار به حضوری خبرنگارانه رضایت خواهند داد، محفل کارگری را به گرفتن جلسه با این یا آن فرد و یا مطالعه ای بدور از همه ی این مشغولیات ذهنی کارگران به هسته مطالعاتی "مریخی" تقلیل می دهند.
کمونیسم ما، کمونیسمی زنده، کارگری و فعال است که موضوع کار آن کارگران و زحمتکشان به شکل موجود اجتماعی آنها و حاصل آن تشکل و اتحاد و همبستگی طبقاتی آنان و رهبری مبارزه ی این طبقه در همه عرصه هایش است.
تشکیلات ما باید تشکیلاتی باشد که هر کرگر و زحمتکشی چه پیر یا جون، چه زن یا مرد، چه باسواد و بی سواد در همان محل کار و زندگی شان بتوانند مبارزه ی خود را در آن انجام دهند و نیروی خود را به هم طبقه ای هایشان در سرنگونی حکومت سرمیه داری یک جا جمع کنند. و همانگونه که قبلاً گفته ایم محافل کارگری یکی از ابتدائی ترین تشکل هائی است که می توان در آن همبستگی و رفاقت طبقاتی کارگران و زحمتکشان را ارتقا داد، آگاهی طبقاتی را به میان آنان برد، از طریق آنان به محافل متعدد دیگر شکل داد، از بهترین های آنان محافل ترویجی و حوزه های حزبی که ریشه در دل توده ی کارگر و زحمتکش دارند بوجود آورد. حزب ما با اتکا به چنین حوزه هائی قادر خواهد بود توده ی کارگر و زحمتکش را به حرکت در آورد.
محافل کارگری همچنین یکی از اشکال اولیه تشکلی است که کارگران در آن کار و فعالیت مبارزاتی دسته جمعی را می آموزند و می آموزند که چگونه باید به صورت متشکل به فعالیت پرداخت، تقسیم کار کرد، برای کار برنامه ریخت، اشتباهات و کاستی ها را بر طرف کرد، و در یک کلام چون یک تشکیلات – یک تن واحد – وارد گود مبارزه گردید.
کورش مدرسی
بهمن ۱۳۶۴