صفحه اول

نامه به منصور حکمت

توضیح: این نامه در جواب به ابلاغیه ای است که پلنوم کمیته مرکزی حزب در آن از مناسبات متشنج درون کمیته مرکزی کومه له ابراز نگرانی کرده و ما را دعوت به آرامش کرده بود. مناسبات درونی کمیته رهبری کومه له البته در آن دوران کمی تند شده بود. اما این تندی محصول پیچیدگی اوضاع ما در کردستان بعد از بمباران شیمیائی اردوگاه های ما توسط دولت عراق و خاتمه جنگ ایران و عراق از یک طرف و ابهام، کندی و بی خطی و بی حرفی بخشی از اعضای کمیته رهبری و کمیته مرکزی بود. این اصطکاک ها غالبا بجای روشن کردن بیشتر حرف ها و نظرات و یا بهامات به لب برچیدن و دلخوری و سکوت (که سنت آزار دهنده ای در کومه له بود) منجر میشد. بهر حال این هم شاید نوری است بر مسائل و روابط درونی کمیته رهبری و کمیته مرکزی کومه له در آن دوران.

نادر عزیزم

با سلام های زیاد، خسته نباشی. به نظر میرسد که اوضاع کارهای آنجا زیاد بد نباشد و خودت کمابیش روی فرم بهتری باشی و ارابه را فعلا می کشی و چرخ ها هم جیر جیر و اصطکاک سابق را ندارند.

اوضاع و احوال ما را حتما میدانی، کلا حوادث بعد از کنگره (بمباران ها، جابجائی ها، و ...) به درجه زیادی اذهان را از مباحث کنگره دور کرده و مستقل از میل این و آن مسائل دیگری را بالا آورد. حالا هم که دیگر مساله آتش بس و صلح تقریبا همه چیز را تحت الشعاع خود قرار داده است. در اینجا بحث های زیادی در مورد این مساله و قطعنامه پلنوم داشتیم که حتما سید ابراهیم برایت توضیح خواهد داد.

نادر جان، در این نامه می خواستم چند کلمه در مورد اوضاع خودمان و پیام و ابلاغیه ای که پلنوم در مورد مناسبات درونی ما داده بود برایت بنویسم. اینکه تندی در روابط ما وجود دارد اصلا جای بحث نیست. خودت شاهد بعضی از این ها بوده ای. اما منتسب کردن این تندی ها به برخورد های شخصی و اخلاقیات ما به نظرم غیر منصفانه و نادرست است.

واقعیت این است که این برخورد ها از جای دیگری بوجود می آید. روشن نکردن تصویرها، نه بردن ایده ها تا به آخر، فقدان حسابرسی و انتقاد از کم کاری، پابند نبودن به مصوبات، اتکا بر مکانیسم های کار محفلی تا کار حزبی و سیاسی و ...

کسی جرات ندارد از کسی در مورد کاری که میبایست انجام میداده یا نمی بایست انجام میداده سوال کند. صراحت آدم ها را ناراحت میکند و به آنها احساس عدم امنیت میدهد و واکنش بوجود می آورد. اگر قرار است مناسبات درونی ما تصحیح شود می بایست به این جنبه ها چسبید. و گرنه نصیحت برخورد شخصی نکنید یک سره به ضرر این جنبه ها و در جهت تقویت "دست در گردن ایسم" محفلی تمام میشود.

از تشکیلات نمیشود حسابرسی کرد زیرا بطور واقعی از ک.م. نمیشود حسابرسی کرد. بسیاری از پدیده های عقب مانده و محفلی را نمیشود در تشکیلات مورد تعرض قرار داد مگر اینکه از بالا این کار را کرد. اختلاف نظر ها به خرده ریز محدود میشود چون در بالا هم همینطور است. میدانی با کسی که نظرش را تا به آخر نمی رساند و نقش خودش را مجری دستورات از یک طرف و اپوزیسیون ناصح کلی گو که به دیگران همیشه رو میکند و حرف "حکیمانه" میزند، کار چقدر مشکلی است؟

اگر کسی به کسی برخورد شخصی کرده خوب به او انتقاد کند و یقه اش را بگیرد. تکلیف من یا کسی مثل من که به عقیده خودم نه به کسی برخورد شخصی کرده ام و نه کسی به من برخورد شخصی کرده و در عین حال یکی از پای های تند شدن بعضی از بحث ها بوده ام چیست؟

نامه پلنوم برایم بسیار ناراحت کننده، برخورد از بالا و غیر دقیق و غیر جانبدار بود. نه به خودم اجازه میدهم کسی را نصیحت کنم و نه توقع نصیحت از کسی دارم. آدم سیاسی هستم که بنا به اعتقادات خودم مبارزه میکنم نه منتی سر کسی دارم و نه منت کسی را از پائین تا بالا بر سر خودم احساس می کنم.

به هر صورت، شاید اوضاع و احوال بیش از اندازه دل نازک مان کرده، شاید بهتر باشد که آدم اینها را فرو بدهد. اما دلم از این اوضاع گفته است. در اوضاعی که کار روی سرت ریخته، در اوضاعی که هر لحظه اش باید تصمیماتی حیاتی بگیری، نازک خیالی های آدم هایی که قبل از اینکه مشکل بیرون از خودمان برایشان مطرح باشد احساسات رقیقه فردی شان محرک آنها میشود دیگر دارد دلم را بهم میزند. اینها بیش از همه شاکیان خود گمارده "برخورد شخصی" هستند. چه در بالا و چه در پائین. جای جدیت سیاسی و کاری، راستی خالی است. افسردگی و خستگی زیادی از این وضع دارم – از کار سیاسی آماتور و محفلی و نه از کارهای مان. در هر حال، دلم گرفته بود و خواستم این چند کلمه را برایت بنویسم.

نادر جان

در یکی از نامه های ک.م. دیدم که کار روی سیاست سازماندهی ما در کردستان جزو اولویت های قرار گرفته است. خیلی عالی است. خواستم یادت بیاورم که آنچه که من از این مساله میفهمیدم در گزارش به کنگره ۶ آورده ام. این گزارش را برای شهلا فرستاده ام. آیا نمیشود این سند را بعنوان مبنای بحث قرار داد و یا جزو اسنادی که رفقا برای بحث مطالعه کنند؟ این مساله از این نظر حائز اهمیت است که به هر حال اگر بحث ها و نتیجه گیری های جلسه شما با آنچه که تا کنون انجام شده مرتبط نگردد (در نقد یا تکمیل آن) از کارائی آن بشدت خواهد کاست. به هر حال منظورم این است که این بحث ها تکلیف اش را با آنچه تا حالا شده و کاستی های آن روشن کند. امیدوارم این کار مقدور باشد.

به هر صورت، از قول من به همه رفقای آنجا سلام برسان و ... را از طرف من ببوس. اعظم هم خیلی سلام دارد و فعلا در ناحیه مریوان مشغول نظام جمع است!

قربانت

کورش

۲۳ مرداد ۱۳۶۷