چند مکاتبه دورنی کانون کمونیسم کارگری پیرامون یک بیانیه از طرف کانون و یک جزوه در باره کردستان
رفقای عزیز کانون
با سلام
میبخشید که در نوشتن و فرستادن مقدمه مجموعه مقالات مربوط به کردستان تاخیر کردم،عشق آسان نمود اول ولى افتاد مشکل ها!
در هر صورت این مقدمه و توضیحاتى را که باید در آخر مجموعه بیاید را برایتان میفرستم و در آخر هم یک معرفى چند خطى در مورد کانون نوشته ام که میبینید.
قرار ما این بود که من این متن را از جانب انتشارات کانون بنویسم نه خود کانون اما بنظرم این ممکن نیست. کل این اسناد از جانب کانون نوشته شده و وجود چنین کانونى در آنها مفروض است و در متن آنها بافته شده. بعلاوه در دنیای واقعى این کانون بوده که چنین کاری را کرده است. نوشتن مقدمه از جانب مرجع و یا شخص ثالث (انتشارات کانون) بنظرم عملى نبود، چند نمونه را نوشتم که بنظر درست نمى آمد. لذافکر کردم درست تر و واقعى تر این است که از جانب کانون نوشته شود و سعى هم کردم ملاحظات نادر را که خودم هم با آنها موافق هستم دخیل کنم. بهر حال ماحصل این است که میبینید.
نکته دیگر اینکه من متن ها خواندم و اشکالات املائى و انشائى آنرا تصحیح کردم. بعلاوه برای اینکه خواننده غیر حزبى بتواند از اشارات و اتفاقات سر در آورد توضیحاتى را به آخر کل مجموعه اضافه کرده ام لطفا اینها را هم بخوانید و در مورد لزوم یا عدم لزوم چنین توضیحاتى و یا هر مورد از توضیحات نظرتان را بدهید. کل نوشته ها همراه توضیحات را هم برایتان میفرستم.
در متن بیانیه ای که به پلنوم ارائه شده و در نامه خطاب به چپ دو نکته بود که من در مورد چاپ آنها بهمین صورت "کمى" ابهام داشتم! یکى در مورد فتوای عقب مانده و اخلاقى شیخ عزالدین است. بهرحال به لحاظ تاکتیکى باید دید گفتن این مناسب هست یانه نظر خودم این است اگر کلمه عقب مانده و اخلاقى را به مذهبى تبدیل کنیم مناسب تر است. و دوم آمدن نام حبیب الله و صلاح مازوجى است. ما در این نوشته ها نام کسى را نیاورده ایم آیا بهتر نیست نام اینها را هم خط بزنیم و جایش چند نقطه بگذاریم؟
من برای کار مربوط به همبستگى روز ١١ آوریل به استکهلم میروم و شانزدهم بر میگردم. سوالم این است که آیا این مقدمه باید به تصویب کانون برسد یا رفقا ملاحظاتشان را بمن و یا دبیر کانون بگویند او خود به مسئولیت خود مقدمه را بنویسد بنظر میاید که این دومى راه بهتری است.
با ارادت مجدد
کورش مدرسى ٤ آوریل ٩٠
طرح پیشنهادی برای بیانیه کانون کمونیسم کارگری
-
١ - اوضاع عمومى جهان و شکست سوسیالیسم بورژوائى
-
- سیر اضمحلال آنچه که جهانیان بعنوان سوسیالیسم و کمونیسم شناخته اند آنچنان به سرعت در جریان است که کسى آنرا پیشبینى نمیکرد. دمکراسى و اقتصاد بازار پیروزیش را بر سوسیالیسم موجود جشن میگیرد و شکست سوسیالیسم موجود را بعنوان شکست آرمان برابری طلبى کارگری و ازمیان برداشتن استثمار مزدی جار میزند. دمکراسى و بازار آزاد برای فروش کالا و مهمتر از همه فروش "آزادانه" نیروی کار تنها راهى است که کارگران باید به آن تمکین کنند. سرمایه داری و استثمار مزدی ازلى و ابدی است! ظاهرا کارگران جزئى از محیط زیست شده اند ( مثل فوک و کرگدن) که باید مانع از اجحاف نسبت به آن شد.
-
- سوسیالیسم و آرمانهای سوسیالیستى موجود دراین میان خود شکست خویش را اعلام میدارند.
-
- سوسیالیسم چینى آرمان مبارزه ضد امپریالیستى که میخواست در مقابل امپریالیسم حکومت خلق را برقرار سازد، نشان داد که ...
-
- سوسیالیسم روسى
-
- سوسیالیسم خلقى
-
- سوسیال دمکراسى و اورو کمونیسم
-
- شکست این سوسیالیسم خیل روشنفکران و جریانات اجتماعى را که سوسیالیسم را در ارتباط با چیزی جز آرمان کارگری اختیار کرده بودند، به مسابقه در رد سوسیالیسم وکمونیسم، انحلال احزاب بنام سوسیالیست وکمونیستشان واداشته است. امروز به ازاء هر سوسیالیست و مارکسیستى هزاران سابقا مارکسیست و سوسیالیست وجود دارد وچند برابر آن مارکسیست های مبهم که در فکر تجدید نظر یا تبیین مجدد مبانى مارکسیسم اند.
-
- طبقه کارگر بجای خودباقى است. استثمار مزدی امروز از کودک ٨ ساله ایرانى تا زن و مرد کره ای و سنگاپوری، از نوجوان ١٢ - ١٣ ساله پرتقالى و اسپانیائى تا .... رادر برگرفته است. جهان هیچگاه این گونه عرصه فعالیت و سود آوری سرمایه از گرده طبقه کارگر نبوده است. کارگر و سرمایه دار هیچگاه اینگونه بى هیچ حائلى درمقابل هم قرار نگرفته اند. همه آنهائى که از رقابت، فقدان برنامه ریزی، عقب ماندگى صنعتى، و... ناراحت بودند و آرمانهای خود را بنام طبقه کارگر و سوسیالیسم ارائه میکردند، امروز امر خود را در دمکراسى و بازار آزاد جستجو میکنند. آرمان برابری کارگری ، اما، هیچگاه به اندازه امروز در مقابل سرمایه داری و استثمار مزدی موضوعیت نداشته است.
-
- پایان کار ریگانیسم و تاچریسم ، عروج لیبرالیسم کلاسیک سرمایه داری
-
- تجزیه در جنبش دمکراسى بحران ایدئولوژیک سرمایه داری
-
- دهه نود بیگمان دهه رودر روئى مستقیم کارگران با سرمایه داری خواهد بود. این رودر روئى بروزات خود را از هم اکنون بنمایش میگذارند، اظهار وجود بعنوان کارگر و متمایز از احزاب و حتى سندیکاهای موجود کارگری، تلاش برای اتحاد جهانى کارگری امروز در اروپا بوضوح قابل مشاهده است. طبقه کارگر در اروپای شرقى از هم امروز دارد حساب خود را از دمکراسى طــلبان جدا میکند.
-
٢ - مسائلى که طبقه کارگر و گرایش کمونیستى در مقابل خود دارد
-
- تحولات امروز جهان، هر نوع رادیکالیسم، جز رادیکالیسم طبقه کارگر را ازمحتوی تهى ساخته است. رادیکالیسم طبقه کارگر اما معنائى جز دست بردن به منشاء نابرابری، بیعدالتى و استثمار سرمایه یعنى مالکیت خصوصى بر ابزار تولید و کار مزدوری ندارد. "ثروت سرمایه داران متعلق به ماست" امروز بیش از همیشه در جنبش کارگری جا باز میکند. این پایه کمونیسم در جنبش کارگری است که به موجودیت کارگر گره خورده است و هرلحظه باز تولید میشود. شکست و اضمحلال سوسیالیسم بورژوائى شکست کمونیسم و سوسیالیسم کارگری نیست. شکست سوسیالیسم بورژوائى کمونیسم کارگری را بشکل کلاسیک در مقابل بورژوازی قرار میدهد.
-
- فشار عمومى این شکست بر طبقه کارگر
-
- ضرورت سازمانیابى گرایش کمونیستى بعنوان ستون فقرات جنبش کارگری
-
- کمونیسم کارگری باید خود راسا جواب تبیین ها و آلترناتیوهای بورژوازی را بدهد.
-
٣ - جنبش چپ و طبقه کارگر ایران
-
- آنچه که بنام سوسیالیسم و مارکسیسم نیز در ایران رویداد و میدهد جدا از این پروسه جهانى نیست. انقلاب ٥٧ ایران، سوسیالیسم خلقى را بکلى ورشکست نمود. جنبش سوسیالیستى به چپ رادیکال بر بستر عمومى حزب کمونیست، سوسیالیسم اردوگاهى و گرایش به سوسیال دمکراسى و "کشف" چپ نو تجزیه گشت.
-
- طبقه کارگر در ایران ...
-
- تحولات اخیر جهان و شکست قطعى سرمایه داری دولتى در مقابل اقتصاد بازار آزاد کل سرنوشت سوسیالیسم موجود غیر کارگری را در پرده ابهام فرو میبرد. سوسیالیسم اردوگاهى دارد آرمانهای واقعى خود را در سوسیال دمکراسى، بازار آزاد و... باز میابد و الگوی او از الگوی سرمایه داری دولتى به الگوی کره و تایوان و اروپای غربى تبدیل میشود و در کنار ناسیونالیست های لیبرال قرار میگیرند.
-
- چپ رادیکال ایران نیز که افق و مشغله های خود را نه از طبقه کارگر میگرفت و نه ارتباط خاصى با جنبش طبقه کارگر داشت بسرعت به حاشیه رانده میشود و در رویاروئى با سوالاتى که شکست سوسیالیسم اردوگاهى در مقابل آنها قرار میدهد چاره ای جز کنار کشیدن از سیاست بطور کلى و جبران زندگى "بهدر رفته" و یا روی آوری به عرفان فلسفى دربهترین حالت و تبدیل به فرقه های محدود شبه مذهبى ندارند. حالت کما و بالا گرفتن دعواهای درون گروهى و تجزیه به عناصر اولیه در این رادیکالیسم چپ مدتهاست که آشکار گشته. این رادیکالیسم دارد برای همیشه ارتباط لفظى خود با کارگر و آرمان کارگری از دست میدهد.
-
٤ - حزب کمونیست ایران، کمونیسم کارگری
-
- حزب کمونیست ایران نیز که بستر عمومى چپ رادیکال ایران بوده و در پیروزی بر پوپولیسم شکل گرفت نیز بدون تردید نمیتواند از تاثیر کل تحولات اخیر که چهره جهان را دگرگون ساخته مبرا باشد. بنیان ضد پوپولیستى حزب با از میان رفتن پوپولیسم خاصیت خود را از دست داد. در مقابل این وضع حزب کمونیست ایران شاهد دو گرایش و دو نوع عکس العمل بوده است. گرایش اول که همان مبارزه جوئى ضد پوپولیستى را منعکس میسازد، با تشکیل حزب، از میان رفتن پوپولیسم و اوضاع اخیر در جهان کاری جز حفظ وضع موجود و حزب داری به معنى اداره کارهای روتین - که بناچار روز به روزخصلت نا مربوطتری به تحولات دنیا را میابد- را درمقابل خود نمیابد. گرایش دیگر، اما، به کمونیسم به عنوان گرایشى کارگری روی میاورد. در غیاب تحرک سیاسى گرایش اول ادبیات کمونیسم کارگری بعنوان ادبیات رسمى حزب به خارج عرضه میشود. آژیتاسیون و آژیتاتور کارگری، سیاست سازماندهى ما در میان کارگران، مباحث کمونیسم کارگری در کنگره دوم حزب، قطعنامه های کنگره ششم کومه له، بحث عضویت کارگری و ... که همگى در راه طرح کمونیسم و سازمان یابى کمونیستى برپایه واقعى خود یعنى جنبش اعتراضى طبقه کارگر است. گرایش کمونیسم کارگری اما در واقعیت جز در تشکیلات شهر بازتاب اندکى داشت. و...
-
- حزب کمونیست محل تلاقى گرایشهای مختلف
-
٥ - کانون کمونیسم کارگری و حزب کمونیست ایران
-
- کانون کمونیسم کارگری
-
- اهمیت حزب کمونیست برای گرایش کمونیسم کارگری
-
- سیاست کانون در قبال حزب
-
- فراخوان کانون
درباره کار ما در کردستان
-
١ - درباره مبارزه مسلحانه
-
الف - حزب کارگری و مبارزه مسلحانه، آیا اصولا مبارزه مسلحانه جز در شکل قیام یا جنگ داخلى موضوعیت دارد مثلا مبارزه مسلحانه طولانى و... رابطه حزب کارگران با این مبارزه.
-
ب - کومه له و مبارزه مسلحانه.
-
- به لحاظ تاریخى
-
- آیا کومه له میبایست دست به اسلحه میبرد؟
-
- سیر تاریخى مبارزه مسلحانه در کومه له
-
- به لحاظ تحلیلى
-
- کومه له و مبارزه مسلحانه، سنت پ.م. و کومه له، تاثیرات متقابل.
-
- کومه له و حدکا
-
- معادلات سیاسى و مبارزه مسلحانه
-
- اوضاع و احوال سیاسى و مبارزه مسلحانه.
-
- قطعنامه کنگره ششم
-
- در چه شرایطى مبارزه مسلحانه نالازم خواهد شد؟ آیا شرایط امروز چنین نیست؟ چرا؟
-
- رابطه با عراق و مبارزه مسلحانه. چشم انداز رابطه ایران و عراق و تاثیرات آن بر مبارزه مسلحانه. اگر عراق اجازه فعالیت نظامى به ما ندهد آیا سازمان نظامى ما موضوعیت خواهد داشت؟
-
- اگر عراق اصولا اجازه سازمان یابى نظامى حتى بدون فعالیت نظامى را بما ندهد سرنوشت ما چه خواهد شد؟
-
٢ - سازمان نظامى ما در کردستان
-
- سازمان
-
- انضباط و رازداری
-
- الگوهای رفتاری: مشروب خواری، زندگى خانوادگى و..
-
- آموزش
-
- فرماندهى، آموزش، سلسله مراتب ....
-
- قابلیت های بدنى، آیا کسانى که دارای قابلیت عملیاتى نیستند قابل سازماندهى در واحدهای نظامى هستند؟
-
- حزب مسلح و نیروی پیشمرگ
-
- مشکل مریض ها، خسته ها؟
-
- اعزام به خارج
-
٣ - سیاست ها
-
الف - تغییر ریل یعنى چه، توقعات کوتاه مدت و بلند مدت
-
- سیاست عمومى
-
- تبلیعات
-
- شهرها
-
- فعالیت نظامى
-
- عملیاتى
-
- قابلیتى
-
ب - رابطه کومه له با حدکاها و بویژه با رهبری انقلابى
-
٤- گرایش ها و فعالیت ما در کردستان
-
- ناسیونالیسم
-
- "غیر سیاسى گری"، پدانتیسم ؟
-
- جدال اخیر: راست، چپ، کمونیسم کارگری
-
٥ - رهبری کومه له
-
- الگوی کار: سنت ها و دورنما
-
- امنیت
درباره کار ما در کردستان (٢)
کلا بخش زیادی از آنچه که در قسمت اول بعنوان تیتر آمده قبلا در مناسبت های مختلف و بویژه در سمینار دوم کمونیسم کارگری و مصوبات کنگره ششم به آنها پرداخته شده است. اما تکرار آنها با نوع دیگری از کلاسه بندی و در "پرتو" اتفاقات و مباحثات اخیر مفید است.
میتوان کل این بحث را به چهار بخش و یا چهار نوشته تقسیم کرد:
١ - مقاله اول در واقع تیتر الف آمده است.
مباحثات اخیر در مورد کمونیسم کارگری، حزب کارگری و اینکه حزب ما- و در اینجا کومه له- باید حزب مبارزه اقتصادی کارگران باشد و یا حزب در برگیرنده کارگر زمینى و "ملموس" باشد، این تصور را بوجود آورده است که حزب کارگری از نظرما اصولا جز در قیام، که طبعا توده کارگر را در بر میگیرد، و یا در جنگ احتمالى داخلى بعد از کسب قدرت، با سازماندهى مبارزه مسلحانه طولانى تر منافات دارد. به این دلیل ساده که کارگر بعنوان کارگر نمیتواند بطور متعارف در چنین مبارزه ای سازمان یابد. البته میتوان تصور کرد که بحث اگر کش پیدا کند مسئله سازماندهى مبارزه مسلحانه در شهر هم بعنوان الترناتیو (از طرف کدام گرایش؟) مطرح شود.
پشت این بحث ها هم مسائل و معضلات مادی واقعى هست و هم کج فهمى های تئوریک و یا بوچونى اما در مقاله اول شاید بهتر باشد که اساسا به مسئله از سر تئوریک و سیاسى پرداخته شود و پاسخگوئى به معضلات و مشکلات دیگر به نوشته های بعدی سپرده شود.
نکاتى که میتوان در چنین مقاله ای به آن پرداخت از جمله میتواند اینها باشد:
-
- اصولا منظور از مبارزه مسلحانه چیست؟ آیا صورت مسئله یا ترمینولوژی ما با تعریف رایج از مبارزه مسلحانه (در معنى مائوئیستى، آمریکای لاتینى، سنتى کرد، مجاهدی و...) یکى است؟ آیا این جزء لایتجزای تاکتیک پرولتری است؟
-
- جایگاه این مبارزه در مبارزه کارگری و حزب کارگری چیست؟
-
- این بحث اما به مسائلى سیاسى تر بر میگردد. کومه له و مبارزه مسلحانه بمعنى کنکرت آن : این مبارزه چگونه شروع شد، نقش کومه له در آن چه بود؟ و در این رابطه به نکات بند ب جواب گفت.
٢ - مقاله دوم باید به سیاست ها بپردازد.
مباحث مربوط به "تغییر ریل" چند برداشت نادرست را با خود به همراه داشته است:
-
- ابهام نسبت به اهداف عمومى و کوتاه مدت این تغییر ریل. بنظر میرسد شاخص های کمى نادرست و غیر قابل دسترسى برای کوتاه مدت در مقابل گذاشته شده است. مثل حضور وسیع نمایندگان کارگران در کنگره، تشکل های کارگری، و ....
-
- شیوه دست یابى به این اهداف در تبلیغات ما نیز ناروشن است. نشریه پیام بیش از حد به کومه له این نیست و آن نیست، فرق حزب کارگری با تشکل های چپ و از جمله کومه له و ... میپردازد و کمتر بیان اثباتى و یا جا انداختن ایده های اثباتى معینى را هدف قرار داده است. خلاصه بجای بیان اثباتى و دامن زدن به حرکت های معین، خود را به نقد خالى و گاه در حال و هوای شبه مائوئیستى دچار کرده است.
-
- رهبری کومه له بنظر میرسد که هنوز نمیداند که این تغییر ریل به لحاظ تبلیغى و سیاسى دقیقا یعنى چه؟
-
- مبارزه مسلحانه باتوجه به تغییرات سیاسى در رابطه میان ایران و عراق، محدود شدن دامنه عمل اوپراتیو آن، نیامدن داوطلب پیشمرگایتى، و... در پرده ابهام قرار گرفته است. نقشه عمل کار نظامى ما چیست؟ آیا ارزش نیروگذاری دارد؟ توقع ما از کار نظامى در این دوره چیست؟ سولات واقعى هستند. مباحث کنگره ششم کومه له با تغییر اوضاع سیاسى، خاتمه جنگ، فروکش سطح عمومى مبارزه توده ای، محدود شدن دامنه عمل وانتظاراتى که قطعنامه کنگره از کار نظامى ما میدهد زیر سوال رفته است.
-
- در مورد کار شهر هم ابهامات هست. انتقال تکش به خارج به نظر میرسد که تمرکز حواس کوچکى هم که در این رابطه بود را بهم زده کار شهر تبدیل به حرف زدن در باره کار شهر شده است. مقاله رحمان در این باره آیا قابل استفاده است؟
-
٣ - مقاله سوم باید به سازمان نظامى کومه له باید بپردازد
-
- مباحث اخیر به نظر میرسد که "بحران ارزش ها و نرم ها" را باخود داشته و کلا انظباط، اتوریته، مسئولیت پذیری، و سروسامان تشکیلات را بهم ریخته است. اینها قطعا دلایل سیاسى دارد اما توجیه "تئوریک" هم میشود. بنابراین لازم است الگوئى از یک تشکیلات نظامى از نظر ما بدست داده شود. تیترهائى در بخش دوم در این رابطه طرح شده اند.
-
٤ - بالاخره مقاله چهارم باید به شیوه کار رهبری کومه له بپردازد.
-
- شیوه کار رهبری کومه له ایرادات اساسى دارد. بى نقشه گى شاید نقطه مشترک کار آنها است. این مسئله دو عارضه مهم داشته است. اول کارها صاحب ندارد. بنظر نمیرسد در دنیای بیرون کسى متوجه تغییر مشغله رهبری کومه له نشده. و راستش تغییری هم در دنیای بیرون از ذهن اتفاق نیفتاده است. عارضه دوم مسئله امنیت و استقرار ارگانهای کومه له در خارج از کشور است. این امر هم بى نقشه است و علاوه بر مختل شدن کارها میتواند منجر به ضربات مهم به کومه له و حزب شود. چنین ضرباتى علاوه برخسارت مادی به لحاظ سیاسى نیز کمونیسم کارگری را بشدت تضعیف خواهد کرد راست و ناامیدی میتواند پا بگیرند.