کورش مدرسى : همه اینها. این مراسم که جمهوری اسلامى نام انتخابات به آن داده برای رژیم میتواند سرنوشت ساز باشد. نه در ارتباط با رابطه میان دو جناح بلکه در ارتباط با رابطه میان مردم با هردو جناح. یعنى با کل حکومت جمهوری اسلامى. مردم میتوانند با شرکت نکردن در این مراسم رسما اعلام کنند که جمهوری اسلامى چه اصلاح شده و چه اصلاح نشده را نمیخواهند. و خواستهای آزادی خواهانه شان را خارج از چارچوب این نظام قابل تحقق میدانند. مضحکه است چون این مراسم در هیچ قاموسى، جز قاموس رژیمى ها و اعوان و انصاراشان نمیتواند انتخابات نامیده شود. حق انتخابى وجود ندارد. قرار است مردم از میان چند آخوند عمامه دار یا بى عمامه دست چین شده کسى را انتخاب کنند. این یکى از مراسم رژیم است مثل دعای کمیل یا شام غریبان. قرار است به صفوفش انسجامى و مشروعیتى درونى بدهد. این مراسم را بعنوان انتخابات جا زدن توهین به شعور و شخصیت مردم است، دلالى سیاسى است و دلالت بر تعلق به چارچوب عمومى جمهوری اسلامى دارد. و بالاخره کابوس است چون جمهوری اسلامى و هر دو جناحش نمیدانند با عدم مشارکت وسیع مردم در این مراسم باید چگونه ماندن و بودنشان را توجیه کنند. بخصوص جناح دو خرداد، سوپاپ اطمینان در مقابل اعتراض مردم، موضوعیتش را از دست میدهد. بهرصورت ١٨ خرداد روز تدفین رسمى جنازه دو خرداد است. بعد از ١٨ خرداد رنگ سیاسى جامعه چیز دیگری خواهد بود.
کورش مدرسى : مردم و احزاب سیاسى انتخابات ها را ممکن است تحریم کنند. این مراسم اما همانطور که اشاره کردم انتخابات نیست. چیزی مثل دعای کمیل است کسى دعای کمیل یا شام غریبان را تحریم نمیکند؛ در آن شرکت نمیکند. این مراسم ارتجاعى هم همینطور حتى شایسته تحریم کردن نیست. نباید در آن شرکت کرد باید آنرا افشا کرد.
کورش مدرسى : جمهوری اسلامى اگر با عدم شرکت اکثریت عظیم مردم در این مراسم مواجه شود، بزرگترین شکستش از مردم آزادیخواه خورده است. صفوفش بسرعت روحیه شان را در مقابل مردم از دست میدهند، کشمکش های درونیش برای پیدا کردن راه برون رفت از این وضعیت جدید شدت پیدا میکند و مردم در مقابل رژیم دست بالاتری پیدا میکنند. در یک کلام جمهوری اسلامى به سرنگونیش باسرعت زیادتری نزدیک خواهد شد. در نتیجه سیاست ما این است که با تمام قوا بکوشیم تا این جنبش نه گفتن به جمهوری اسلامى را هر چه وسیعتر کنیم و عدم مشارکت در این مراسم را به یک پدیده سراسری و عمومى تبدیل کنیم. رسیدن به این هدف محتاج آنست که صف وسیع اعضا، فعالین و دوستداران حزب در داخل و خارج کشور و همچنین مردم آزادیخواه دیگری که در این هدف شریک هستند بسیج شوند و و این سیاست را فراگیر کنند. باید در هر محیطى که هستم، در کارخانه، در مدرسه و دانشگاه، در محله و محل کار، در خارج کشور و هرجای دیگری با تمام قوا بکوشیم تا تضمین کنیم که این مراسم جمهوری اسلامى با پاسخ نه مردم روبرو خواهد شد و هر کس که به باقى ماندن جمهوری اسلامى علاقه ای ندارد روشن شده که این هدف با شرکت نکردن در این سینه زنى اسلامى تحقق پیدا میکند. در نتیجه باید بحث کرد سراغ آدم ها رفت، مجامع عمومى کارخانه را تشکیل داد، در هر سخنرانى و متینگى که در رابطه با انتخابات اسلامى برگزار میشود شرکت کرد و سیاست شرکت کردن در انتخابات را افشا کرد، شعارنویسى کرد، تراکت و اطلاعیه پخش کرد، مقاله نوشت، سخنرانى کرد و غیره. جنبش عدم شرکت در این انتخابات، جنبش نه گفتن به جمهوری اسلامى، فى الحال در ابعاد وسیع در ایران شکل گرفته است. باید آنرا گسترش داد و آنرا منسجم، مستحکم و خودآگاه کرد.
در روز ١٨ خرداد باید کوشید تا با پیکت کردن در مقابل محل های رای گیری، با تظاهرات و ابراز نفرت از این توهین به وجدان انسانى این مراسم تحمیلى را مختل کرد. این نه یک انتخابات بلکه یک مراسم تحمیلى به مردم است و حق مردم است که مانع از برگزار شدن آن بشوند.
کورش مدرسى : اگر سیاستى درست است باید فعالانه برای تحقق آن تلاش کرد. خانه نشین کردن مردم در شرایطى که حضور آنها میتواند تعیین کننده باشد بنظر من زدن تیر به پای خود است. ١٨ خرداد روزی است که هم میشود با سوت و کور کردن محل های رای گیری و هم با حضور در خیابانها به صفوف جمهوری اسلامى فهماند که باید راهشان را از این رژیم جدا کنند.
کورش مدرسى : همینطور است. از همین حالا شروع کرده اند. جمهوری اسلامى، و نه دستگاه قضائى، شروع به پخش پارازیت روی رادیوهای اپوزیسیون، ازجمله رادیو انترناسیونال، کرده، نت کافه ها را مورد حمله قرار داده است. اینها تلاش میکنند که چشم و گوش مردم را بزور ببندند تا صدائى بجر صدای دو جناح را نشنوند. اما اینها کارساز نیست. جنبش براه افتاده و کسى قادر به جلوگیری و یا سرپوش گذاشتن به آن نیست. در مورد تجمعات هم باید به این واقعیت توجه کرد که رژیم میگوید دارد انتخابات برگزار میکند. در نتیجه اجتماع و بحث در مورد انتخابات را ناچار است تحمل کند. ٢ خردادی ها شروع کرده اند در همه دانشگاهها جلسه میگیرند تا تشویق به شرکت در انتخابات کنند. در این جلسات میشود شرکت کرد، بحث کرد و سیاست آنا را افشا کرد. تا همین حالا اکثر این جلسات با افشاگری وسیع از جانب شرکت کنندگان روبرو شده است. در کارخانه میشود جمع شد، مجمع عمومى تشکیل داد و درباره انتخابات بحث کرد و حتى قطعنامه صادر کرد. میخوام بگویم نفس اینکه جمهوری اسلامى این مراسم انتخابات نامگذاری کرده دست او را در تعطیل کردن اجتماعات میبندد. جمع شدن و بحث در مورد این انتخابات بخشى از این نمایش رژیم است که نمیتواند از دست آن فرار کند. میتوان وباید از این نقطه ضعف استفاده هرچه وسیعتری کرد. و بلاخره ١٨ خرداد تمام زورش را بزند همانقدر نیرو به خیابان میتواند بکشد که چهارشنبه سوری یا روزهای مشابه آورده. مردم نشان دادند که قوی تر از این حرفها هستند.
کورش مدرسى : اصول سیاست ما در خارج کشور همان است که در داخل کشور است. راه انداختن جنبش نه گفتن به جمهوری اسلامى و تلاش برای ممانعت از برگزاری این مراسم. اینجا هم کارمان همان هائى است که در پاسخ سوالى قبلى توضیح دادم.
کورش مدرسى : خاتمى امروز تنها کاندیدی است که هر دو جناح رژیم فکر میکنند شانس این را دارد که در وهله اول بتواند مانع از سوت و کور ماندن محل های رای گیری شود و در وهله بعد موج اعتراض مردم به کل رژیم را کنترل کند. به همین دلیل بطور واقعى خاتمى کاندید هر دو جناح است. خاتمى کاندید نظام است. جناح محافظه کار با پیش نکشیدن کاندیدی جدی از یک طرف نمیخواهد که خود را مجددا با مردم روبرو کند و از طرف دیگر خاتمى موجود در شرایط داده امروز بهترین رئیس جمهور ممکن برای آنها است. کسى است که فى الحال مستقل از دخیل هائى که طیف تودهای اکثریتى به او میبندند پایبندی خود به سیستم جمهوری اسلامى و ولى فقیه را بکرات نشان داد است. خاتمى و دو خرداد طرفدار اصلاحاتى در چهارچوب جمهوری اسلامى بوده و هستند. دو خرداد و خاتمى نه خواست آزادی بى قید و شرط بیان و تشکل را دارند، نه میخواهند دست مذهب را از حکومت کوتاه کنند، نه میخواهند آپارتاید جنسى را پایان بدهند و نه به برابری زن و مرد میخواهند جامعه عمل بپوشانند و نه هیچ چیز دیگری در این ردیف. خاتمى حداکثر میخواهد پایه شراکت متعلقین به جمهوری اسلامى و بقول خودشان "خودی ها"، را گسترش دهد. همین. دو خرداد و خاتمى طى مدت گذشته به این هدفها پایبند ماندند آنچه که تغییر کرد این است که مردم در ابعاد وسیع متوجه شدند که خواستشان با جنبش دو خرداد متفاوت است. و با نظام جمهوری اسلامى روبرو هستند و نمیخواهندش. مردم از دو خرداد و خاتمى عبور کردند. در نتیجه خاتمى موقعیت ضعیف تری در چانه زدن برای امتیاز گرفتن بنفع جناحش خواهد داشت. این مساله مردم نیست. دور گذشته که موقعیتش بهتر بود به مردم نشان داد که پلاتفرمش چیست.
کورش مدرسى : اشاره کردم که جناح محافظه کار نمیخواهد با قرار دادن خود در مقابل مردم دوباره آنها را به میدان بکشد. در شرایط کنونى خاتمى بهترین انتخاب ممکن برای فرصت خریدن برای جمهوری اسلامى است. خاتمى کاندیدی است که بعد از سر در آوردنش از صندوق رای محافظه کاران میتوانند دوفاکتو خود را در پیروزی او شریک اعلام کنند. این جناح در پروسه چهارساله حاکمیت دو خرداد در مقابل آن قوی تر و منسجم تر شده است. چهار سال پیش برای خامنه ای کسى تره خرد نمیکرد. امروز به یمن ٢ خرداد شخصیت اصلى رژیم شده. چرا باید بخواهند این وضع تغییر کند؟
کورش مدرسى : ٢ خرداد از محافظه کاران میخواهد که داوطالبانه به موقعیت چهار سال قبل برگردند و برای گرم شدن بازار این شامورتى بازی اسلامى خودشان را ذبح سیاسى کنند. این صرف نظر از بلاهت، عمق فکری متفکرین دو خردادی را میرساند که در زیر پرده اختناق اسلامى باور کرده اند که افاضات آنها در باب سیاست و جامعه شناسى، که از روی کتب درسى سال اول دانشگاههای غرب کپى شده اند، جدی است. به این سیاست های مشعشع فقط باید خندید و مبتکرین آن را تحقیر کرد.
کورش مدرسى : اینکه حال و حوصله و یا بقول مزروعى تن انقلاب را ندارند خود را به خریت زدن است. انقلابى که در حال شکل گیری است علیه خود آقایان است. اختناق آدم را خرفت میکند منتها این دیگر اوج حماقت است. این حضرات مهم نیست حال انقلاب را دارند یا نه. انقلاب آینده ایران بزودی حال آنها را جا خواهد آورد. مردم حال تحمل اینها را دیگر ندارند.
اما این تز که سرنگونى جمهوری اسلامى هزینه زیادی دارد میتواند تنها تز و حرف کسى باشد که از هزینه ی ماندن جمهوری اسلامى بى خبر است. وجود جمهوری اسلامى چند نسل از مردم آن جامعه را به تباهى فیزیکى و معنوی کشانده است. چند نسل دیگر خانواده کارگری باید به قهقرا برده شود؟ چند سال دیگر باید زنان این جامعه تحقیر و بى حقوقى را تحمل کنند؟ چند سال دیگر باید آپارتاید جنسى را پذیرفت؟ چند نسل دیگر از فرزندان ما باید قربانى این رژیم شوند؟ نه شادی را تجربه کنند، نه آزادی و تعالى فیزیکى و معنوی را؟ چند نسل دیگر باید گرسنه ماند؟ چند زن دیگر باید سنگسار شوند؟ زندگى و آینده ملیونها انسان آن جامعه دارد هرروز هزینه وجود جمهوری اسلامى میشود. کسى که این هزینه نمى بیندد نفسش از جای گرم در میاید. یا نمیفهمد مردم چه میکشند، یا این رژیم به طبعش است و یا از به میدان آمدن مردم و از میان رفتن دستگاه دولتى اسلامى بیش از وجود آن میترسد و میخواهند دستگاه دولت دست را دست نخورده تحویل یگیرد.
کورش مدرسى : هیچ قرائتى از جمهوری اسلامى مورد قبول نیست. چهارسال گذشته ٢ خرداد فکر میکرد مردم قرائت آنها را قبول کرده اند چکار کردند؟ امروز قرار است چه چیز به این کارنامه اضافه شود؟ قرار نیست بین قرائت های مختلف اسلام یکى را انتخاب کنیم. مردم میخواهند جمهوری اسلامى برود و یک رژیم آزاد و برابری خواه و انسانى جای آنرا بگیرد. مردم احتیاجى به این قرائت خانه اسلامى ندارند. این بازار گرمى برای ممانعت از روبرو شدن جمهوری اسلامى با نفرت مردم است.
کورش مدرسى : کسى که فکر کند جمهوری اسلامى حاظر است در مورد خودش رفراندم بگذارد و بعد رای ها را بشمارد و اعلام کند که مردم گفته اند باید برود در این دنیا تشریف ندارد. سرنگون کردن جمهوری اسلامى ساده تر از کشاندنش به چنین کاری است. اینها کتاب میخوانند، آنهم کتابهای دست دوم و هر روز صبح با فریاد "یافتم!" "یافتم!" از رختخواب بیرون میپرند. نباید اینها را جدی گرفت. جدی نیستند. میخواهند راست بودن پلاتفرم شان و یا ناروشنى سیاسى شان را در قالب شعار بپوشانند.
کورش مدرسى : آنچه که قطعى است این است که خاتمى از صندوقها سر بیرون میاورد. جمهوری اسلامى هم شمار واقعى مردمى که در این مراسم شرکت کرده اند را اعلام نمیکند. اما فضای عمومى واقعیات را نشان خواهد داد. بیگمان مردم به تعداد آرای اعلام شده ریشخند خواهند زد و خود افراد و نیروهای رژیم هم آنرا باور نخواهند کرد. بعد از این انتخابات رژیم تضعیف شده تر و در مقابل مردم ضعیف تر خواهد بود. دو خردادی که در مراسم تشییع جنازه خود شرکت کرد و جناح راستى که با بى اعتنائى وسیع مردم روبرو شده. کل حکومت اسلامى لخت در مقابل مردم قرار میگیرد. فکر میکنم که صفوف نیروهای رژیم در مقابل نفرت اعلام شده مردم بهم ریخته تر و سردرگم تر از همیشه میشود. در یک کلام روند فروپاشى جمهوری اسلامى تشدید میشود.
کورش مدرسى : اینها در چهارسال گذشته همه تاریخ مشعشع همکاری خود با جمهوری اسلامى را زنده کردند. شکست دو خرداد شکست اینها بود. ریشه اینها با جریاناتى نظیر مجاهدین انقلاب اسلامى و "بچه های سپاه و اطلاعات" یکى است. وجود اینها به وجود جمهوری اسلامى گره خورده است. با تضعیف جمهوری اسلامى و با فرو ریختن یکى دیگری تضعیف میشوند و از میان میروند، حاشیه ای تر میشوند و اصولا بدرجات زیادی موضوعیتشان را از دست میدهند. . عبور مردم از ٢ خرداد انعکاسش را در عبور از اینها هم خواهد یافت. شرط ادامه حیات سیاسى اینها وجود یک جامعه مختنق است. با از بین رفتن اختناق اینها هم از بین میروند.
کورش مدرسى : بعنوان یک اصل اینها از مردم بیشتر از جمهوری اسلامى میترسند. هرچه امکان رادیکالیزه شدن مردم و بخصوص به میدان آمدن طبقه کارگر بیشتر باشد اینها بیشتر پس میکشند. از یک موضع راست پروغربى حتما میخواهند جمهوری اسلامى برود و از این نظر آرمان اینها با جریانات ملى اسلامى نظیر طیف حزب توده، اکثریت و راه کارگر فرق میکند. اینها میخواهند گذار حتما بدون دخالت مردمى که کنترلشان را ندارند انجام شود. کودتا به طبعشان سازگارتر است. اما در این مورد مشخص مراسم انتخاباتى رژیم این کشمکش بیشتر گسیختگى و فقدان اتوریته و رهبری در میان اینها را نشان میدهد. این یک جنبش با سنت و بدون رهبر است. این اختلاف را هم باید در این متن فهمید.