سخنرانى ناصر رزازی در جلسه دارودسته عبدالله مهتدی در فرانکفورت بحق مورد افشای تعدادی از کادرهای شناخته شده کومهله در صفوف حزب کمونیست کارگری ایران قرار گرفته است. من چیز زیادی در این زمینه ندارم که اضافه کنم. سخنرانى رزازی و مواضع کومهله طالبانى تازگى ندارند و با آن مشکلى ندارم. مشکل از اینجا شروع میشود که اعتراض کنندگان تلاش دارند که نشان دهند که نباید سیاست رزازی را به هنرش بخشید و نباید تسلیم هنرنمائیش شد.
بنظر من هنر رزازی با سیاستش یکى است. یا بهتر بگویم بهم تنیده شده است. هنر رزازی بلحاظ مضمون بشدت زن ستیز مملو از عقدههای جنسى و حتى پدوفیلیک، قدر گرا و مبلغ همه عقب ماندگى و عشیره بازی و خان خانبازی کردستان است و بلحاظ فرم بدوی، عقب مانده و عشرتى روستائى است. هنر ناسیونالیسم کرد است. نمیتوان به جدال ناسیونالیسم کرد رفت و به مضامین و اشکال هنریش نپرداخت. همانطور که استبداد و عقب ماندگى اسلامى فقر مادی را دامن میزند، خفقان و پوسیدگى فرهنگى و هنری اسلام و نظام اسلامى دسترسى مردم کردستان به پیشرفت های هنری و اجتماعى محدود کرده است، فقر هنری را دامن میزند. مردم در کردستان تقصیری ندارند، همانطور که مجبورند به شوربا لپه رضایت دهند و بجای شلوار لى با پانتول کنار بیایند کمابیش مجبور شدهاند با موسیقى سنتى کردی نیز با همه عقب ماندگى و انسان ستیزیش خو بگیرند و سعى کنند شادیى کوتاه و محدود خود را با آن شکل دهند.
اما ناسیونالیسم کاسبیش این است که روی این عقب ماندگى سرمایه گذاری کند. خودشان بهترین لباسهای اروپائى را میپوشند وقتى به مردم میرسند مبلغ پانتول و "فقیانه" میشوند، خودشان بهترین پیتزا و استیک و لازانیا را بر بدن میزنند اما در وصف شوربا لپه ترانه میسرایند. ساکسیفون و گیتار برقى را برمیداند تا هوره اورامى و مقام الکترونیکى بخوانند. اینها از اختناق و عقب ماندگى تغذیه میکنند با از میان رفتن ایندو بازار اینها هم میخشکد درست مثل ضجه و شیون موسیقى سنتى فارسى.
اگر کسى قرار است به رزازی و سیاست رزازی بپردازد نمیتواند هنرش را کنار بگذارد. سیاست رزازی و شغل رزازی همان هنرش است. باید به آن پرداخت. باید تلاش کرد که چشم مردم را به دنیای غنى تر و وسیعتر بیرون باز کرد و کمک کرد که تسلیم این عقب ماندگى نشوند. باید متحد هنر و هنرمند امروزی در کردستان و ایران شد اینها جواب رزازی را میدهند، بایگانیش میکنند.
رامش سنندجى
٢٢ فوریه ٢٠٠١