کورش مدرسى - قبل از اینکه توضیح بدهم که از نظر ما دوستداران و اعضای حزب در داخل کشور چه باید بکنند اجازه بدهید اجازه بدهید بگویم در شرایط فعلى ما چهکار نمیکنیم. یک تصور رایج، که تصویر از فعالیت یک حزب در شرایط متعارف است، این است که وقتى شخصى یا جمعى خواستار فعالیت با حزب میشوند لابد حزب کسى را سراغ او میفرستد و یا او را به یک جمع دیگر مرتبط با حزب وصل میکند. ما در شرایط کنونى این کار را نمیکنیم. دلیلش این است که در شرایط کنونى با توجه فاکتورهای مختلف مرتبط کردن کسانى که در یک رابطه طبیعى به هم وصل نشده اند میتواند برای هر دو طرف ایجاد خطر و محدویت نا لازم بکند. در نتیجه تلاش ما این است که کسانى که خواستار فعالیت با حزب هستند را به این جهت سوق دهیم که خودشان در چهارچوب امکانات و توانائى های خودشان فعالیت را شروع کنند. این کار هم حتما محدودیت های خودش را بهمراه دارد اما همانطور که گفتم در شرایط فعلى، تا تغییر مناسب در شرایط سیاسى و پلیسى جامعه این راه مطمئن تر و در دراز مدت ادامه کار تراست.
با توجه به نکته فوق ما از دوستداران حزب میخواهیم که وظایف معینى را در حد توانشان بعهده بگیرند. برای سهولت کار ما این فعالیتها را زیر چهار تیتر جمع کرده ایم. با حزب تماس بگیرید، نشریه هفتگى را بگیرید، تکثیر و توزیع کنید، خودتان را گسترش بدهید، در مبازره سیاسى جامعه فعالانه شرکت کنید. که البته باید به هرکدام از این تیترها جداگانه پرداخت و آنرا روشن کرد.
کورش مدرسى - بنظر من میتواند این کار را بکند. البته در هر محیطى این وظایف طبعا رنگ و بوی خود را خواهد یافت اما بطور کلى میتواند همه عرصه ها را بپوشاند.
کورش مدرسى - این کاملا درست است. حتما ارتباط با حزب در این چهارچوب سخت تر از وقتى است که حزب فورا کسى را سراغ شما بفرستد و یا بتوانید مستقیما به یکى از نهادهای علنى حزب مراجعه کنید. اما درعین حال هنوز راههای زیادی برای ارتباط با حزب وجود دارد. یک راه ساده این است که در محل و در روابط پیرامونى خودتان و در ارتباط با کسانى که همدیگر را دقیقا و شخصا میشناسید، مرتبطین با حزب را پیدا کنید و سعى کنید که به این جمع ها و یا افراد وصل شوید. راه دیگر این است که از طریق شماره تلفن، فکس و یا ای-میل حزب و یا نهادها و تشکل های مرتبط با حزب یک شماره تلفن مطمئن را به دست ما برسانید. ما با شما تماس خواهیم گرفت. شماره تلفنها و آدرسهای حزب منظما در هفتگى درج میشوند. یک راه مطمئن این است که از طریق دوستان، آشنایان و یا احیانا اقوامتان در خارج کشور با حزب تماس بگیرید، شماره تلفن و یا یک سرپل ارتباطى را به ما معرفى کنید، ما ترتیب تماس را خواهیم داد. و بالاخره میتوان صندوق گرداند و خرج سفر یک پیک به یکى از کشورهای دیگر را جور کرد و در آنجا مستقیما، ازطریق تلفن یا تشکیلاتهای کشوری حزب تماس گرفت و خواستار آن شوید که فورا تماستان با کمیته تشکیلات کل کشور وصل شود. و یا میتوانید برای هرکدام از ما در مرکزیت حزب پیغام بفرستید که با شما تماس بگیریم.
کورش مدرسى - درست است. اما اولا امروز در ایران اینترنت دارد به یک پدیده قابل دسترسى تبدیل میشود. تقریبا همه دانشگاهها به اینترنت وصل هستند، تعداد زیادی شخصى و مستقیم به اینرتنت وصل هستند، تعداد زیادی نت کافه دایر شده است و غیره. خوب باید سعى کرد به این امکانات دسترسى پیدا کرد و از آن استفاده کرد. کافى است یک دانشجو مطمئن را بشناسید. در مورد خارج کشور هم همینطور است. فىالحال میگویند چند ملیون ایرانى در خارج کشور زندگى میکند. باید سعى کرد سرنخى به یکى از اینها پیدا کرد و از طریق او پیغامى فرستاد. اما بهر صورت تلفن و فکس کاملا عملى و در دسترس است.
کورش مدرسى - فعالیت با حزب کمونیست کارگری ایران مثل فعالیت با هر حزب دیگری به معنى پیوستن به یک جنبش است. جنبش ما جنبش رهائى انسان است. یک جز مهم پیوستن به هر جنبشى تلاش برای اشاعه افکار و عقاید این جنبش و جذب تعداد هرچه بیشتری به صفوف این جنبش در متن کشمکش سیاسى جاری در جامعه است. اولین قدم در این راه رساندن حرفهای این حرکت و این جنبش به گوش تعداد هرچه بیشتری است. توزیع نشریه هفتگى، که منظما نظرات ما در مورد مسائل روز را منعکس میکند در این رابطه قابل درک است. بعلاوه توزیع یک نشریه در روابط پیرامونى یک ارتباط نزدیک تر و فشرده تری را بوجود میاورد که مثلا بحث خالى نمیتواند چنین ارتباطى را تامین کند. وقتى چند نفر باهم تصمیم میگیرند بطور منظم کاری، تکثیر هفتگى، را انجام دهند و با هم مشکلات سر راه این کار را برطرف میکنند، وارد یک رابطه تنگاتنگ تری با هم میشوند. توزیع یک نشریه و دست به دست کردن آن در شبکه روابط محفلى پیرامونى هرکس به انسجام این شبکه و گسترش و تعمیق آن منجر میشود. از این نظر دریافت، تکثیر و توزیع نشریه هفتگى میتواند نقش محوری در انسجام و تپش منظم کار هر جمعى داشته باشد.
کورش مدرسى - از چندین راه میتوان به نشریه هفتگى دسترسى پیدا کرد. کسان زیادی همین امروز در ایران به نشریه هفتگى دسترسى دارند. و بعضا آنرا تکثیر و توزیع میکنند این نشریه در محیط های دانشگاهى و کارگری و غیره قابل پیدا کردن است. از این طریق بسادگى میشود به هفتگى دسترسى پیدا کرد. راه دوم ای میل (پست الکترونیکى اینترنت) است. ما نشریه هفتگى و اطلاعیه های حزب را برای تعداد کثیری، چند ده هزارنفر در ایران از طریق ای-میل ارسال میکنیم. این لیست از دفتر خاتمى و خامنهای تا حوزه علمیه و اشخاص دیگری که تعداد زیادی از آنها هیچ ربطى با حزب ندارند را در برمیگیرد. در نتیجه دریافت این نشریه از طریق اینترنت هیچ مسئولیت و یا عواقبى برای کسى ندارد. کافى است یک آدرس ای میل بدست ما برسد. ما منظما هفتگى و اطلاعیه های حزب را به این آدرس میفرستیم. راه دیگر فکس است که البته کیفیت خوبى ندارد. اما اگر یک شماره فکس بدست ما برسانید ما نشریه را برایتان فکس میکنیم. صفحه حزب، صفحه هفتگى و صفحه روزنه روی اینترنت امکان دیگری است. اگر به این صفحات اینترنتى مراجعه کنید مستقیما میتوان به هفتگى و سایر ادبیات حزب دسترسى پیدا کنید.
کورش مدرسى - صحبت ما اینجا در مورد دایر کردن یک انتشارات بزرگ که هفتگى را در چند هزار تکثیر بکند نیست. هرچند اگر کسى چنین انتشاراتى را راه بیندازد و بتواند تولیدات آنرا بشکل نسبتا مطمئنى توزیع بکند ما استقبال میکنیم. تکثیر یک نشریه یک مساله است، توزیع مطمئن آن بنحوی که بسادگى نشود به مرکز تکثیر رسید مساله ای بهمان درجه پیچیده است. اینجا صحبت ما این است که هفتگى را در هر تعدادی که میتوانید تکثیر و پخش کنید. این میتواند مثلا از ١٠ تا ١٠٠ نسخه را در بگیرد. هر جمعى باید به توانائى خودش نگاه کند و ببیند چه تعداد از این نشریه را میتواند تکثیر و توزیع کند. اگر در نتیجه این کار تعداد کثیری مراکز کوچک چاپ و پخش نشریه ایجاد شود، نشریه دارد در ابعاد وسیعى پخش میشود. بعلاوه مراکز کوچک تر تکثیر نشریه به امکاناتى احتیاج دارند که بطور طبیعى در هر خانه یا محل کاری میتواند وجود داشته باشد. مثل یک کامپیوتر و پرینتر (چاپگر) و یا یک دستگاه فتوکپى معمولى. بعد از انجام کار هم میتوان پرونده مربوطه را از روی این کامپیوتر پاک کرد. مساله دیگر قابل پیگیری نیست. منظورم این است که راه مطمئن تری است.
کورش مدرسى - هر دو شکل. رساندن نشریه بدست دیگران بشکل دست بدست یک نقش را دارد و توزیع غیر مستقیم آن، گذاشت آن در محل هائى که برای دیگران قابل دسترس است و یا پست آن به آدرسهای معین نقش دیگری دارد.دست بدست کردن مستقیم نشریه در میان کسانى که آنها را میشناسید و بطور طبیعى با آنها ارتباط دارید، دوستدار حزب هستند و یا شما دارید روی آنها به اصطلاح کار میکنید همان نقش قوام دهند را دارد که قبلا به آن اشاره کردم. رساندن غیر مستقیم آن بدست کسان دیگر، مثلا پست نشریه به آدرس کسانى فکر میکنید خوب است نشریه را دریافت کنند و یا گذاشتن آن در محل هائى که دیگران میتوانند آنرا ببینند، بخوانند و یا یک نسخه از آن را بردارند نقش زیادی در گسترش نفوذ حزب و قابل دسترس کردن حزب دارد. جمع ها و یا افراد دیگری که مایل به تماس با حزب هستند از این طریق میتوانند به نشریه دسترسى پیدا کنند بدون اینکه ارتباط نا لازمى بوجود بیاید.بالاخره میخواستم به یک نکته دیگر اشاره کنم. قبلا گفتم که ما هفتگى، اطلاعیه های حزب و بعضا بعضى دیگر از ادبیات حزب را به یک لیست و سیع ای-میل میکنیم. کمک به گسترش این لیست به معنى کمک به گسترش توزیع هفتگى است. اینجا از همه دوستداران حزب میخواهم که به تکمیل و گسترش این لیست کمک کنند. ما هدفمان را این گذاشتهایم که طى یکى دو ماه آینده تعداد این لیست را به پنجاه هزار برسانیم. در نتیجه از همه دوستدارن حزب میخواهم که هر آدرس ای-میلى که میتوانند را بدست ما برسانند. بخصوص از دانشجویان و یا کسانى که به لیست های وسیع ای-میل دانشگاهها و مرکز صنعتى دسترسى دارند دعوت میکنم که این لیستها را هرچه فوری تر بدست ما برسانند.
کورش مدرسى: فعالیت سیاسى و اصولا فعالیت اجتماعى بنا به خصلت خود یک کار جمعى است. وقتى کسى به این عرصه ها رو میاورد میخواهد چیزی را در جامعه و در محیط اطراف خود تغییر دهد. کسان دیگری را به عملى متفاوت با آنچه امروز انجام میدهند سوق دهد و شرایط اجتماعى، بمعنای کلى آنرا، تغییر دهد. این یعنى یک فعالیت جمعى. در نتیجه حتى اگر کسى فعالیتش را فردی شروع کند دیر یا زود با اطرافیانش و با مخاطبینش وارد رابطه ای معین میشود و فعالیت فردی به یک فعالیت جمعى تبدیل میشود و باید بشود. اصولا شاخص موفقیت این است که چقدر این فعالیت جمعى تر شده است. از طرف دیگر قبلا اشاره کردم که پیوستن به حزب کمونیست کارگری بمعنى پیوستن به یک حرکت و یک جنبش است. مثل هر حرکت و جنبش دیگری هدفش جذب تعداد هرچه بیشتری به خود و تبدیل خود به نیروی اصلى در جامعه است. در نتیجه توقع از هر فرد و یا هر جمعى که خود را دوستدار حزب و یا هم خط حزب میدانند این است که این حزب و این خط را هرچه بیشتر گسترش دهند. آدم های جدیدی را به آن جلب کنند، جلب شدگان را جذب کنند و به فعالیت در این راستا بکشانند. گسترش خود و گسترش دامنه نفوذ خود و افزایش تعداد خود همه اینها یک امر حیاتى در فعالت سیاسى است.
کورش مدرسى: هردو. جنبش ما یک جنبش اجتماعى است که یک رکن مهم آن سیاست است. حزب کمونیست کارگری ایران مثل هر حزب جدی سیاسى دیگر به قدرت سیاسى چشم دوخته است. ما معتقدیم که سریعتری و موثرترین راه تغییر جامعه در جهت اهداف و آرمانهای کمونیستى سرنگونى جمهوری اسلامى و استقرار یک جمهوری سوسیالیستى است. از طرف دیگر در جمهوری اسلامى هیچ فعالیت مثبت اجتماعى وجود ندارد که به سیاست، بمعنى رو در رو شدن با دستگاه دولت، کشیده نشود. در نتیجه گسترش خود قطعا یک بعد سیاسى و رودروئى با دولت را بخود میگیرد. برای این رودروئى باید نیرو داشت، باید صفوف مان را گسترش بدهیم و باید در یک کلمه خودمان را زیاد کنیم و قدرت خود مان را افزایش دهیم و شرایط را قدم به قدم تغییر بدهیم. من در جواب به سوال قبلى شما از جلب و جذب صحبت کردم. بین این دو بنظر من باید تفاوت قائل شد. اکثریت کسانى که مستقیما و یا از طریق فعالیت محلى دوستداران و اعضای حزب به حزب جلب میشوند از سر تجربه مشخصى که با از سر میگذرانند جلب حزب میشوند و به آن توجه میکنند. متوجه میشوند که مثلا دو خرداد، همانطور که حزب مرتبا گفته است، یک جریان طرفدار جمهوری اسلامى است و خواست سرنگونى این رژیم را ندارد، متوجه میشوند که در کارخانه جنبش مجمع عمومى راه پیشرفت است، سخنگوی واقعى سوسیالیسم این حزب است ، متوجه میشوند که این حزب تنها پرچمدار تا به آخر و بى گذشت برابری زن و مرد و ضدیت با مذهب و مدرنیسم و خوشبختى است و غیره. میخواهم بگویم هرکس از نقطه عزیمت و با نتیجه گیری خاصى به این جنبش میپیوندد و یکى از جنبه های آنرا تشخیص میدهد. این را هم در سطح سراسری میتوان دید و هم مطمئن هستم فعالین محلى در سطوح دیگر تجربه کرده اند. من این را جلب نام گذاشته ام. کسانى که به هر دلیلى به این صف پیوسته اند. اما کار ما این است که این جلب شدگان را جذب کنیم. بدین معنى که ابعاد وسیعتر این حرکت را به آنها بشناسانیم و کاری کنیم که این عقاید و این رویکردها را از آن خود کنند. این بسیار مهم است. حرکتى که از درون چسبنگى فکری نداشته باشد، جریانى که ستون فقرات آنرا کادرهای ورزیده ای که همه جنبه های مهم فکری این حرکت را میشناسند تشکیل ندهد، حزبى که کادرهای آن جواب سنت ها و گرایشات دیگر سیاسى و اجتماعى را نداشته باشند و نتوانند مستدل و روشن جواب اینها را بدهند در اولین دست انداز صفوفش از هم میپاشد. و اصولا کارائى لازم را نخواهد داشت. در نتیجه باید در پروسه گسترش جذب هم یکى از ارکان کار ما باشد. این دیگر با دریافت و توزیع هفتگى به تنهائى عملى نیست. باید مبانى فکری حزب را شناخت، باید به تاریخ آن مسلط بود، باید بحث های اساسى تئوریک آنرا آموخت و آموزش داد، باید تبیینش از سوسیالیسم و کمونیسم و تفاوت آن با جریانات دیگر را دانست، باید تبیینش از احزاب سیاسى دیگر را فهمید و فهماند، باید به جنگ اعتقادات رایج و داده در جامعه در مورد مذهب، زن و مرد، دمکراسى، ناسیونالیسم، تئوری احزاب، تجربه شوروی و غیره و غیره رفت. برای این کار باید به ادبیات حزب و همچنین به نوشته های مارکس، انگلس و لنین دسترسى پیدا کرد. آنها را خواند و به بحث گذاشت و در عرصه کشمکش اجتماعى بکار برد. بحثم فقط مطالعه کردن نیست. مطالعه و بحث جمعى یک رکن حیاتى این فعل و انفعال است. یک رکن دیگر حضور در عرصه کشمکش های جامعه است. میتوان و باید در حد ممکن به جنگ خرافات سیاسى، فکری و فرهنگى رفت. بورژوازی و متفکرین بورژوا در دنیای بعد از جنگ سر، دنیای بعد از فروپاشى اردوگاه شرق، بسیاری از این خرافات را در ذهن بسیاری به حقایق مسلم تبدیل کرده اند. دمکراسى، ناسیونالیسم، تجربه شوروی، جایگاه اندیشه مارکسیستى همه و همه زیر بمباران فکری اینها قرار گرفته است. میتوان و باید به جنگ این داده ها رفت. بازهم تاکید میکنم که باید به ادبیات حزب و ادبیات مارکسیستى، از زبان و قلم مارکس و انگلس، دسترسى پیدا کرد. اینها را مطالعه و بحث کرد و با استفاده از اینها به جنگ عقاید رایج رفت.
بهر صورت بحث من این است که اولا بدون گسترش خود و بدون هدف قرار دادن اینکه باید زیاد شویم، صحبتى از فعالیت سیاسى و کمونیستى نمیتواند در میان باشد. ثانیا این گسترش باید دو جنبه جلب و جذب را در بر بگیرد. باید در متن تجربه سیاسى و اجتماعى هرکس او را جلب کرد، اما باید تلاش کرد جلب شدگان را جذب کنیم.
کورش مدرسى: ببینید خود تبیین هائى که از نوشته های مارکس و انگلس و از تاریخ مارکسیسم و تجربه شوروی بدست داده میشود یکى از عرصه های همین کشمکش بر سر مارکسیسم است. اینکه کسى از مارکس تعریف کرده و بعد یک کتاب در تحریف آن نوشته کمکى به مساله نمیکند. امروز بازرا پر از این نوشته های پیرامون کاپیتال، ١٨ برومر، تاریخ شوروی، دمکراسى، ناسیونالیسم، مساله ملى، امپریالیسم و غیره است. بحث من این است که خود این نوشته ها موضوعاتى مورد جدل هستند. بهتر این است که سراغ سرچشمه ادبیات مارکسیستى، یعنى نوشته های مارکس و انگلس رفت. یک عرصه مهم جدل ما مبارزه با این تبیین های به اعتقاد ما نادرست است. من فکر میکنم توجه به خود مارکس و انگلس این کار را ساده تر میکند.
کورش مدرسى: بخش زیادی از نوشته های مارکس و انگلس هم اکنون در ایران بشکل قانونى قابل خریدن است. اما در مورد ادبیات حزب کمونیست کارگری، اینهم مثل دسترسى به هفتگى راه دارد. این ادبیات بعضا در ایران هست. میتوان از طریق دیگران به آنها دسترسى پیدا کرد. بخشى از این ادبیات روی صفحه اینرنت حزب و همچنین روی صفحه اینترنت هفتگى هست. بعلاوه مجموعه خوبى از این ادبیات را ما روی یک سى دی بنام روزنه ١ قرار داده ایم. این سى دی هم در ایران هست و هم در خارج کشور بسادگى قابل دسترسى است. نوشته های کوتاه تر، نظیر "یک دنیای بهتر" (برنامه حزب) از طریق لیست ای میل برای چند ده هزار نفر در ایران ارسال شده است. اگر یک آدرس ای-میل بدست رسانده شود، ما به تدریج اینها را به این آدرس میفرستیم. دنیای امروز دنیای اینترنت است. اینترنت در ابعاد غیر قابل تصوری سد سانسور و کنترل حکومتى را شکسته است. باید هرچه زودتر به این شبکه راه پیدا کرد. دسترسى به ادبیات حزب از این طریق ساده تر، ارزان تر و کم خطر تر است. میدانم که علاوه بر فشار پلیسى جمهوری اسلامى، فشار اقتصادی و فقر، بخصوص طبقه کارگر را، محدود کرده است. اما دسترسى به این امکانات را به یکى از عرصه های کنار زدن و خنثى کردن فشار دولت و سرمایه داری تبدیل کرده است. باید تلاش کرد که به این امکانات دست رسى پیدا کرد. این کار ابعاد فعالیت را بشدت گسترش میدهد. جریانات دیگر بوروژوائى دارند از این امکان استفاده میکنند. ما نمیتوانیم با سنگ و چوب به جنگ آخرین سلاحهای اینها برویم.
کورش مدرسى: دخالت در همه عرصه ها و در همه ابعاد. گفتم که کل داستان پیوستن به یک حزب و یک جنبش اجتماعى تلاش برای تغییر محیط اطراف و برای کسب قدرت سیاسى است. در نتیجه کشمکشى که در جامعه در جریان است مربوط ترین مساله به ماست. نمیتوان خود را از آن کنار نگاه داشت. باید در آن دخالت فعال کرد و اوضاع را بسمتى که مورد نظر ماست سوق داد. هر فعالیت فرهنگى یا فکری در جمهوری اسلامى بى برو برگرد به رودروئى با دولت، در هر شکل آن، کشیده میشود. باید به استقبال این رفت. خوب سوال، همانطور که شما طرح کردید، این است که در چه ابعادی، در چه سطحى؟
جواب من این است که هرکس و یا هر جمعى باید به محیط و عرصه فعالیتى که درگیر آنست نگاه کند. عرصه فعالیت کمونیستى این فرد و یا این جمع همین عرصه است. اگر در محیط کارگری فعالیت میکنید، چه کارگر باشید چه نباشید، جنبش کارگری محیط و عرصه فعالیت شما است. اگر در دانشگاه و در محیط دانشجوئى فعالیت میکنید این عرصه کار شما است. اگر در جنبش برابری طلبى زنان دخیل هستید این محیط فعالیت شماست. اگر در عرصه هنری و فرهنگى و فعالیت فکری، یا روزنامه نگاری دخیل هستید این میتواند عرصه مورد نظر شما باشد، اگر در جنبش مدرنیستى جوانان درگیر هستید این یک عرصه فعالیت است. ممکن است در چند عرصه فعال بود. بحث من این است هرکس و هر جمعى در هر تعداد عرصه ای که درگیر هستند همان را عرصه فعالیت خود تعریف کنند. فعالیت سیاسى با حزب کمونیست کارگری مطلقا به معنای کنار گذاشتن عرصه فعالیت اجتماعى و سیاسى کنونى افراد نیست. بلکه معنایش این است که سیاست کمونیستى-کارگری در این عرصه ها جاری میشود و نیرو میگیرد. بنابراین همه این عرصه ها عرصه فعالیت ماست. هیچ چیز اجتماعى در جامعه وجود ندارد که به ما مربوط نباشد. هرکس و هر جمعى باید بخود نگاه کند و عرصه فعالیت خود را تعریف کند. ما همه این عرصه ها را برسمیت میشناسیم.
در مورد ابعاد هم قضیه بهمین شکل است. بعد یا ابعادی باید مبنا قرار گیرد که در حد توان و امکانات فرد یا جمع هست. هیچ فعالیتى در هر ابعادی کم نیست. هرچند ما میخواهیم این ابعاد هرچه بزرگتر باشند، اما از هر بعدی میتوان شروع کرد. مهم نیست امروز کوچک است. مهم این است که از طرف فرد و یا جمع معین قابل انجام است و مهم این است که یک سیاست فعال در گسترش و تعمیق این شبکه و این فعالیت را دنبال کنیم.
کورش مدرسى: باز هم هردو. ببینید فعالیت سیاسى و اجتماعى در اساس یک فعالیت علنى است. کار سیاسى یعنى اینکه یکى میرود روی چهارپایه و مردم را به راه خاصى دعوت میکند، نیرو جمع میکند و تلاش میکند آرمان خود را متحقق کند. در جوامع مختنق، نظیر جمهوری اسلامى، این کار با دشواری و خطر رو برو میشود. در نتیجه یک فرهنگ مخفى شدن و فعالیت سیاسى مخفى شکل گرفته که در واقع نوعى تسلیم به اختناق است. ما بحثمان این است که فعالیت سیاسى و اجتماعى بنا به خصلت خود یک فعالیت علنى است که توسط آدمهای معلوم و قابل شناخته شدن توسط مردم و درنتیجه قابل رهبر شدن انجام میگیرد. اما شرایط دولت استبدای موجب میشود که فعالیت علنى اشکال خاصى بخود بگیرد. این فعالیت در چنین شرایطى اساسا از دوکانال انجام میشود. یکى از طریق نهادها و ارگانهای حزبى و شخصیت های متعلق به این خط که خارج از دسترس جمهوری اسلامى هستند، مثل فعالیت هائى که حزب کمونیست کارگری از طریق خارج کشور انجام میدهد و دیگری فعالیت علنى دوستداران و اعضا و فعالین حزب در داخل کشور. این دومى محدودیت دارد. باید در چهارچوب تناسب قوای موجود در جامعه انجام شود. یک رهبر کارگری میتواند فعال حزب کمونیست کارگری باشد اما درهمان حال رهبر شناخته شده جنبش کارگری باشد و همین امروز چنین هست. هیچ فعال علنى، چه متعلق به حزب کمونیست کارگری باشد و چه نباشد، در یک جامعه گرفتار سرکوب، نظیر جمهوری اسلامى، همه حرفش را علنى نمیزند. همه میدانند که این شخص دارد در چهارچوب تناسب قوا حرف میزند. بالانس درست میان آنچه که میتوان گفت و نمیتوان گفت یک هنر است که باید آموخت. هم امکان به اصطلاح راست زدن هست. یعنى توهم آفرید، حرفى زد که حقیقت ندارد (مثلا مدح خاتمى یا خامنه ای را گفت) و هم امکان چپ زدن. حرفى زد که منجر به متفرق شدن صفوف خود و یا کشیده شدن آن به رو در روئى شد که هنوز آمادگى آن را ندارد. بهر صورت این یک جنگ است و باید تاکتیک دقیق داشت. این بحث احتیاج به موشکافى بیشتری دارد. ما قبلا در این مورد تحت عنوان "فعالیت قانونى" (که فعالیت در تناسب قوای موجود را مد نظر دارد) نسبتا به تفصیل صحبت کرده ایم. اینجا متاسفانه امکان پرداختن به آن وجود ندارد. خوانند علاقمند میتواند به نوشته های دیگری نظیر بحث آژیتاسیون و آژیتاتور پرولتر (نوشته منصور حکمت) و همچنین نوشته من در نشریه کارگر کمونیست شماره ١ تحت عنوان کار قانونى مراجعه کند. و امیدوارم در آینده بتوانیم به تفصیل مجددا به این مساله برگردیم.
اما صرف نظر از جنبه علنى فعالیت در ایران، هر فعالیت علنى که با یک شبکه وسیع ارتباطات مخفى همراه نباشد ادامه کار نیست. جمع هائى که تصمیم میگیرند که فعالیت علنى کنند معنایش نباید این باشد که همه به این نوع فعالیت روی میاورند. تقسیم کاری باید صورت گیرد و هرکس به کاری که بهتر میتواند انجام دهد گمارده شود. مطلقا نباید کاری کرد که پلیس بتواند از طریق فعال علنى به شبکه مخفى برسد و یا شبکه مخفى کار فعال علنى را سخت کند و احیانا مستمسکى بدست پلیس بدهد که فعال علنى را بجرم فعالیت مخفى زیر فشار قرار دهد. محل کار و محل زندگى فعال علنى باید همیشه پاک باشد، ارتباط او با دیگران (اعضای شبکه مخفى تر) باید محمل داشته باشد. اینجا است که ما روی روابط محفلى افراد باهم که در چهارجوب خانوادگى، شغلى، عضویت در این یا آن نهاد و کلوب و انجمن و سازمان، شکل گرفته تاکید میکنیم. این روابط بهترین راه برای حفاظت فعالین علنى و فعالین مخفى است. بهر حال برقرار کردن رابطه درست محتاج تیز هوشى و چاره اندیشى است.
بهر صورت ، بحث این است که فعالیت نمیتواند صرفا علنى و نمیتواند صرفا مخفى باشد. باید ترکیب درستى از هردو کار را در پیش گرفت. و ابعاد آن را توان هر فرد و جمعى تعیین میکند و عرصه آنرا هم عرصه درگیری خود جمع یا فرد معین میکند. بدون دخالت در کشمکش سیاسى، فکری، هنری، و سایر عرصه های اجتماعى جامعه نه میتوان گسترش پیدا کرد و نه میتوان به اهداف این حزب و این جنبش نزدیک شد. باید تلاش کرد با جلب و جذب نیرو، با نشان دادن حقانیت خوذ و با ایزوله کردن سیاست های دیگر به رهبر اعتراض به وضع موجود و رهبر و متفکر نقد وضع موجود تبدیل شد. این جز از طریق فعالیت علنى با نام و نشان شخصى و با مخفى کردن کل روابط تشکیلاتى و با اتکا به یک شبکه کارای فعالینى که چنین فعالیت علنى را مقدور میکنند و ثمره کار فعال و رهبر علنى را جمع میکنند ممکن نیست.