کورش مدرسى: چنین طرحى و چنین اقدامى، یعنى اعلام حکومت نظامى و کشیدن پای نظامیان به حکومت، همیشه یکى از راههائى بوده که برای مقابله با جنبش سرنگونى خواهى در مقابل سران جمهوری اسلامى قرار داشته و ما قبلا در این باره صحبت کردهایم. گفتهایم که دست زدن به چنین اقدامى، بعنوان آخرین حربه برای نگاه داشتن جمهوری اسلامى، ممکن است. میتوانند ارتش و نیروهای نظامى را جلو بیندازند و شروع به بگیر و ببند کنند و بخواهند به عمر رژیم اضافه کنند و این مقطع را پشت سر بگذارند. کودتا، چه بطور علنى در باره آن صحبت کرده باشند یا نه، همیشه یکى از آلترناتیوهای مقابل سران جمهوری اسلامى بوده، به آن فکر کردهاند و حتما طرحهایشان را آماده کردهاند. اما امروز وقتى این طرح به این شکل مطرح میشود نشانه آنست که دیگر حتى خود جمهوری اسلامى قبول کرده که به آخرین حلقه حیاتش رسیده، آخر کار است، به مقطع تعیین سرنوشت نهائى نزدیک شدهایم و جمهوری اسلامى باید تیر آخرش را شلیک کند. همانطور که گفتم دست بردن به چنین اقدامى ممکن است، و بنظر من اصلا بعید نیست. فکر میکنند دیگر به این شکل حیات جمهوری اسلامى قابل ادامه نیست. میخواهند شانس آخرشان را آزمایش کنند.
کورش مدرسى: نظامیان به یک معنى در صحنه بودهاند و به یک معنى نبودهاند. من فکر نمیکنم اگر جمهوری اسلامى بخواهد این کار را بکند با سپاه پاسداران این کار را انجام دهد، حتى اگر این کار را هم بکند موقتى است و تداوم آن توسط این نهاد قابل انجام نیست. صورت مساله این است که مردم جمهوری اسلامى را نمیخواهند و سپاه پاسداران مستقیما و بلاواسطه جزئى از صورت مساله است. انجام چنین اقدامى از جانب سپاه پاسداران درست به این معنى است که خامنهای کودتا کرده است. سپاه پاسداران جزئى از دستگاه دولتى است که به بن بست رسیده است. چند سال قبل تهدیداتش را کرد و بجائى نرسید. بعلاوه سپاه پاسداران هم در این متن از بالا تا پائین ترک خورده است، در مقابل مردم وحدت فرماندهى ندارد، اگر هم داشته باشد، صفوفش بهم ریخته است و امروز دیگر یک دستگاه منسجم گوش بفرمان که میداند چکار باید بکند، اشتها و ظرفیت ایفای چنین نقشى در مقابل مردم ندارد. جلو کشیدن این نیرو، که فىالحال در میدان است و فلج شده، آنرا با موجى از نفرت و عکس لعمل روبرو میکند که توان و طاقت ایستادگى در مقابل آنرا ندارد. ممکن است بهر حال سپاه را جلو بیندازند، اما این یک کارت سوخته است. امروز نمیتواند این نقش را بازی کند. قدرت و استحکامش را ندارد. اینها عارضههای کلاسیک نظام در حال سرنگونى است. وحدتش را ازدست داده، رهبر و فرمانده هرچه بگوید، اگر هم حتى بدانند و موافق باشند که چه باید گفت، نیروی عملى کردن آنرا ندارند، صفوفش در مقابل تعرض متقابل مردم ظرفیت ایستادگى را ندارد. درنتیجه بنظر میرسد که سپاه پاسداران ضعیفترین حلقه ایست که اینها میتوانند به میدان بکشند. با این تفاصیل بنظر من وقتى اینها دارند از نیروهای نظامى حرف میزنند بیشتر توجهشان به ارتش است. ارتش تاکنون بصورت رسمى در این جدال شرکت نکرده و میتواند ادعا کند که بیطرف است. میتواند بعنوان یک نیروی دیگر وارد صحنه شود. اگر کودتا شکل کودتای یک جناح علیه جناح دیگر را بخود بگیرد هیچ منفذی برای خودشان باقى نخواهند گذاشت. هیچ شانسى را نمیتوانند برای خود متصور شوند. اما من گمان نمیکنم که ارتش هم از چنین انسجام، قدرت و کارائى برخوردار باشد.
بهرصورت چنین کودتائى قطعا با عکس العمل مردم روبرو خواهد شد. صورت مساله جمهوری اسلامى این بوده که دیگر بساط بگیر و ببند و اختناق کامل جوابگو نیست. صفوف جمهوری اسلامى در مقابل این مساله شقه شد. منشا اختلاف در درون رژیم همین ناکارائى و مقابله مردم بود. اگر ارتش با یک پلاتفرم رژیم غیر مذهبى و یک حکومت نظامى دست راستى به میدان بیاید یک سناریو است، که ممکن است با حمایت کل جناح راست بورژوازی آن مملکت، اروپا و بویژه آمریکا، شاید و تنها شاید، شانسى داشته باشد. اما اگر بخواهد رژیم جمهوری اسلامى و ولایت فقیه را نجات دهد سناریو دیگری است که بنظر من هیچ شانسى در مقابل مردم ندارد. بسرعت دستگاهش تجزیه میشود و کنترل اوضاع را از دست میدهند. ارتش را به خیابانها میکشند اما مملکت آنقدر وسیع است و نارضایتى آنقدر بالا است که قدرت کنترل آنرا ندارند. حداکثر چند شهر را میتوانند کنترل کنند. شیرازه امور بنظر من بسرعت میپاشد. ممکن است این کار را بکنند. رژیمى که دارد میرود ممکن است هرکاری بکند. اما شانس حتى میان مدتى را ندارند. مردم برمیگردند، مقابله میکنند. اگر اعتراض مردم را به خشونت کامل بکشند، قیام علیه حکومت را بعنوان تنها راه رسمیت خواهند داد.
کورش مدرسى: اگر آمریکا به عراق حمله کند جمهوری اسلامى در مقابل یک مساله جدی دیگری قرار میگیرد. بنظر من تحلیل گرانى که فکر میکنند با سرنگونى رژیم بعث توسط آمریکا موقعیت جمهوری اسلامى تقویت میشود اشتباه میکنند. به این دلیل که جمهوری اسلامى آمریکا را نماینده ارزشهای غرب معرفى کرده، هرکس را بخواهند دستگیر کنند او را به ارتباط فکری، فرهنگى و سیاسى با آن متهم میکنند، و کلا فضای جامعه را طوری کردهاند که هرقدم پیشروی آمریکا معنى شکست جمهوری اسلامى معنى میشود. چنین نیروئى، آمریکا، با حمله به عراق به پشت درهای ایران میرسد. نزدیک قصر شیرین، آبادان و اهواز و کل جنوب و غرب ایران مستقر میشود. این واقعیت، آمریکا هر سیاستى داشته باشد، موقعیت جمهوری اسلامى را تضعیف میکند. درست مثل ماجرای افغانستان که این کار را کرد، این بار وسیعتر و عمیقتر این کار را میکند و در مقابل مردم جمهوری اسلامى را در موقعیت تدافعى تری قرار میدهد. این البته فقط یک بعد از نتایج حمله آمریکا به عراق است، درباره ابعاد مختلف آن و پیامدهای آن برای مردم عراق و منطقه باید در فرصت دیگری بررسى کرد وحرف زد.اما طرح ارتباط با آمریکا در نقشه کودتا هدفش از یک طرف خنثى کردن آمریکا است و از طرف دیگر به مردم بگوید که خودمان با آمریکا ارتباط میگیریم و دریچه امیدی برای تغییر را در مقابل مردم باز نگاه دارد. دو خرداد شکست خورد مهم نیست. خود آقا یا ارتش میخواهد این نقش را برعهده بگیرد. اما این موقعیت دو طرف دارد. طرف دیگر مردم هستند. مساله این نیست که جمهوری اسلامى با آمریکا رابطه دارد یا نه. مساله این است که جامعه ایران هیچ مبنائى برای بازسازی خود در چارچوب جمهوری اسلامى ندارد. جامعه نمیتواند در هیچ شکلى آینده امید بخشى را درقالب جمهوری اسلامى تصور کند. در نتیجه از تماس با آمریکا ممکن است استفاده کنند تا فشار آمریکا و دولتهای غربى را خنثى کنند و بیش از هرچیز فشار مردم برای شکستن فضای تنگ و سیاه اسلامى را کاهش دهند. اما بعید میدانم که این کار ساز باشد و بتواند چیز زیادی را عوض کند.
کورش مدرسى: انجام کودتا تلاشى است برای تثبیت و تقویت جمهوری اسلامى. جمهوری اسلامى یک دوره دیگر تلاش میکند که با اختناق سیاه، با بگیر و ببند کامل خود را سرپا نگاه دارد. اینکه میگویند لیست چند صد نفره دستگیر شدگان کودتا را هم تهیه کردهاند، نقشه دستگیری دوستان دوم خردادیشان است. جزء مکمل این نقشه که اعلام نشده است سر به نیست کردن بقیه فعالین سیاسى و جنبش کارگری و جوانان و غیره و بطور کلى رهبران مردم است که علیه جمهوری اسلامى هستند. کودتا برای اعمال یک فضای ارعاب است. دوستانشان را میگیرند بقیه را تلاش خواهند کرد سر به نیست کنند. با زندانى کردن آقای حجاریان چنین محیط ارعابى بوجود نمى آید. میخواهند جو ارعاب را دامن بزنند، نگذارند کارگر اعتراض کند، اجازه ندهند زن حقش را بخواهد، نگذارند کسى آزادی بخواهد، هیچ گونه تشکلى وجود نداشته باشد، دانشگاهها سوت و کور شوند و غیره. صورت مساله جمهوری اسلامى دو خرداد نیست. صورت مساله مردم هستند. این کودتا حتى اگر روکار و نمای آن علیه دو خرداد باشد واقعیتش علیه مردم و فعالین سیاسى و رهبران ضد رژیم است. میخواهند مردم را مرعوب و از میدان بدر کنند. بنظر من اتفاقا طبقه کارگری که امروز برای زندگیش به اعتراض علیه جمهوری اسلامى کشیده شده و وجودش در میدان بیش از هرچیز جمهوری اسلامى را از تعادل خارج میکند یکى از عرصههای اصلى تعرض چنین کودتائى خواهد بود. مردم قطعا با این کودتا مقابله خواهند کرد. حزب کمونیست کارگری ایران با همه قدرت یک مقابله جانانه و همه جانبه را سازمان خواهد داد و در راس مردم چنین کودتائى را درهم خواهد شکست. رژیم صفوفش بهم ریخته است و جز مشتى گله حزب الله و چاقوکش کسى حاضر به فدای خود برای رژیم نیست. حزب کمونیست کارگری ایران و مردم اینها را جارو خواهند کرد. درنتیجه باید در مقابل چنین وضعى بسرعت موج مقابله به مثل مردم را سازمان داد و اینها را متواری کرد و سیستم جمهوری اسلامى را یک بار برای همیشه به زیر کشید. حزب کمونیست کارگری ایران اجازه نخواهد داد اینها بار دیگر محیط سیاسى ایران را به خون بکشند. سالهای ٦١- ٦٧ گذشته. جمهوری اسلامى توان و نای تکرار آنرا ندارد. مردم اجازه نمیدهند. فعالین سیاسى و رهبران کارگری و بویژه فعالین حزب کمویست کارگری آماده مقابله خواهند بود. ما باید این را تضمین کنیم. همانطور که گفتم حزب کمونیست کارگری یک مقابله همه جانبه را سازمان خواهد داد و سعى خواهد کرد که هرجا که ممکن است کنترل اوضاع را از دست رژیم خارج کند و بدست مردم بسپارد. این میتواند از تهران شروع شود میتواند از مشهد و یا اصفهان و شیراز یا آبادان و یا کردستان شروع شود. میتواند از هرجا شروع شود. بخصوص باید توجه کرد که اگر اولین حرکت چنین کودتائى با مقابله قاطع مردم روبرو شود جمهوری اسلامى و نیروهایش بسرعت متواری میشوند. جمهوری اسلامى سقوط میکند. حزب کمونیست کارگری تلاش خواهد کرد که ابتکار این کار را بدست بگیرد.