کورش مدرسى: همان طور که در اطلاعیه رسمى حزب آمده است، پلنوم ابتدا انتخاب مشاورین جدید کمیته مرکزی را به بحث گذاشت. پلنوم قبل، یعنى پلنوم ١٤ تصمیم گرفته بود که تعداد اعضای مشاور کمیته مرکزی را به ٤٠ نفر برساند. در نتیجه میبایست ٢١ نفر جدید انتخاب میشدند و پلنوم کمیسیونى را برای این کار انتخاب کرد. کمیسیون لیست کاندیداها را به رای کمیته مرکزی گذاشته بود و نتیجه انتخابات به پلنوم ١٥ گزارش شد که صحت انتخابات به تایید پلنوم رسید. به این ترتیب تعداد اعضا و مشاورین کمیته مرکزی به ٧١ نفر رسیده است. موضوع بعدی مورد بحث گزارش وضعیت پزشکى منصور حکمت بود. بعد از این هیات دائم، یعنى رهبری نشسته حزب، گزارش فعالیت حزب در فاصله دو پلنوم را عرضه کرد. بدنبال این بحث رهبری حزب در دورهای که منصور حکمت نمیتواند در این رهبری نقش فعالى ایفا کند مفصل مورد بحث قرار گرفت که بخش مهمى از جلسات پلنوم را بخود اختصاص داد. بعد از این طرح کمیته حقوق مدنى ایران به بحث گذاشته شد. در دستور بعدی بحثى داشتیم تحت عنوان وضعیت جمهوری اسلامى، نیروهای اپوزیسیون و موقعیت حزب کمونیست کارگری ایران که اساسا در مورد پروسه سرنگونى جمهوری اسلامى، آلترناتیوهای مختلف، موقعیت حزب و ضرورت پیوستن هرچه وسیعتر مردم به حزب که بعدا در مورد آن مفصل صحبت خواهیم کرد. بالاخره، به روال همه پلنومها، دبیر کمیته مرکزی و دفتر سیاسى حزب انتخاب شدند. در نشست دفتر سیاسى که بلافاصله بعد از پلنوم برگزار گردید رئیس دفتر سیاسى و هیات دائم، یعنى رهبری حزب، انتخاب شدند.
کورش مدرسى: اولا باید صمیمانه تشکر کنم از همه کسانى که از ایران، از خارج کشور، چه دوستداران حزب چه دوستداران و دوستان شخص منصور حکمت که مرتب تلفن میزنند، ایمیل میفرستند، نامه مینویسند و یا پیغام میدهند و محبت میکنند و جویای سلامتى منصور حکمت میشوند. میخواهم از جانب حزب صمیمانه از محبتهای این دوستان عزیز تشکر کنم. در مورد بیماری منصور حکمت، من تخصص پزشکى ندارم اما نکاتى را عرض میکنم. این بیماری سرطان است. بیماری سخت و خطرناکى است. ما سعى کردهایم استفاده از بهتری امکانات پزشکى ممکن، تا آنجائى که در توان ما هست، را برای منصور حکمت تضمین کنیم. معالجه در حال پیشرفت است اما، همان طور که ممکن است کسانى که با این بیماری آشنا هستند بدانند، متاسفانه نتیجه معالجه این بیماری به سرعت معلوم نمیشود. خود معالجه مدتى طول میکشد و مدتى بعد از خاتمه این دور معالجه آزمایشهای دقیق پزشکى باید انجام شود تا نتیجه معلوم شود. معالجه چندین هفته است که در جریان است و دکترها مجموعا به نتیجه امیدوارند. اما برای اینکه واقعا فهمید این خوشبینى چقدر جا دارد و روی این امیدواری چقدر باید حساب باز کرد ناچاریم همه چند ماه دیگر منتظر بمانیم تا نتیجه آخرین آزمایشها معلوم شود. چیزی که هست این است که معالجات دارد پیش میرود و ما هم مانند همه دوستان عزیزی که جویای حال منصور حکمت شدهاند باید منتظر نتیجه بمانیم. سخت است اما چارهای نیست. باید منتظر ماند.
کورش مدرسى: صرف نظر از این که این اولین و تنها پلنومى بود که منصور حکمت در آن شرکت نداشت، نقش منصور حکمت در حزب ما بر کسى پوشیده نیست. منصور حکمت ستون فقرات این حزب و چشم آن و مغز آن بوده و هست. نقشى که منصور حکمت، نه فقط در حزب، بلکه در جنبش کمونیستى ایران و در سیاست ایران ایفا کرده و موقعیتى که دارد و جایگاهى که اشغال کرده بر کسى پوشیده نیست. طبعا در چنین پلنومى و برای کسانى که از نزدیک و سالها با منصور حکمت کار کردهاند و سعى کردهاند در پروژهها و اهدافى که جلو گذاشته شریک شوند غیابش و بخصوص بیماری وی فشار جدی بود. فضای پلنوم به نظر من دو وجه داشت. از یک طرف فضای عمیقا عاطفى نسبت به منصور حکمت، فضای آگاه و قدردانى و شناختن و باز شناختن نقشى که این عزیز همه داشته و دارد و امید به اینکه این نقش را کماکان ایفا کند حاکم بود. منظورم از قدر شناسى سپاس گزاری صرف نیست. منظورم به رسمیت شناختن و دانستن اینکه حزب با چه مسائلى روبرو هست است. از طرف دیگر پلنوم، به نظر من، با شجاعت و عمق و کاملا مسلط به ابعاد مسائل جدیى که حزب، رهبری آن و اصولا جنبش کمونیستى و انقلاب آتى ایران در غیاب منصور حکمت با آن روبرو است برخورد کرد. در این مورد مفصل صحبت کرد. تقریبا همه شرکت کنندگان در پلنوم، که شامل یک هیات ٨ نفره از کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری عراق هم میشد، در این بحث شرکت کردند. پلنوم در چشم مشکلاتى که در مقابل حزب، در مقابل رهبری حزب، در مقابل جنبش کمونیستى و انقلاب در ایران هست شجاعانه و حرفهای نگاه کرد و تلاش کرد تا ضمن حفظ آن فضای عاطفى عمیق بدور از تهییج خود و تهییج تشکیلاتى راههای فائق آمدن بر این مشکلات، که از کسى هم پوشیده نیست، را پیدا کند. جای منصور حکمت برای این حزب پر کردنى نیست منتهى پلنوم سعى کرد کارها و فونکسیونهائى که بطور ابژکتیو باید هدف قرار بگیرند تا حزب به اهدافى که منصور حکمت در مقابل حزب گذاشته و با آن سرعتى که او میخواهد تحقق بخشد خیره شود و آنها را به حرکت در آورد. پلنوم روی هر دو جنبهای که به آن اشاره کردم مکث کرد و مفصل بحث کرد. راجع به مشکلات، راجع به امکانات و راجع به پتانسیلهای حزب مفصل بحث کرد. همین طور در مورد نقاط ضعف و پتانسیلهای رهبریش بحث کرد.
کورش مدرسى: یک نکته مهم در مورد رهبری حزب که در پلنوم قبل مطرح شد و گزارش آنهم منتشر شد این بود که حزب به این واقعیت نقش منصور حکمت نگاه کند و بطور واقعى راهى برای یک رهبری بدون منصور حکمت فعال در آن پیدا کند. راهى که در پلنوم قبل به آن رسیدیم راهى بود که خود منصور حکمت مطرح کرد. ببینید نقشى که منصور حکمت در حزب ما دارد نقش پیچیده و مرکبى است. اگر بخواهم از میان صندلىهائى که منصور حکمت اشغال کرده یا بهتر بگویم نقشهای بسیار منتوعى که بازی کرده انتخاب کنم میتوانم بگویم منصور حکمت ایدئولوگ این حزب بوده و هست، منصور حکمت رهبر یک حزب سیاسى بوده و هست و منصور حکمت در تمام مدت کارش بیش از هر کس حواسش به فونکسیونها و ارگانهای تشکیلاتى حزب بوده و رهبر تشکیلاتى حزب بوده. در دورهای که نیست همه این صندلىها خالى میماند. این واقعیتى بود که همانطور که اشاره کردم پلنوم در چشم آن نگاه کرد و از خودش مجددا پرسید آیا فردی هست که بتواند همه این صندلىها را پر کند؟ مساله تنها این نیست که کسى فکر کند که خودش چنین هست. مساله بعلاوه این است که حزبش، جنبشش، جنبش سیاسى ایران، مردم ایران و همه کسانى که جایگاه منصور حکمت را به رسمیت میشناسند چنین واقعیت یا پتانسیلى را به رسمیت بشناسند. این دیگر امر دلبخواهى نیست. پلنوم قبل در این مورد صحبت شد و در این پلنوم هم بطور کنکرتتر در این مورد مفصل بحث شد. نتیجهای که گرفتیم همان نتیجهای بود که پلنوم قبل گرفتیم. نتیجه این بود که حزب، لااقل برای این دوره، رهبریش را در یک قالب جمعى میتواند تامین کند. افراد مختلف در رهبری حزب جنبههای مختلف کار را ممکن است بتوانند بپوشانند. واقعیت بشدت پیچیده و دینامیکى که منصور حکمت نامش هست نه قابل جایگزینى است و نه راستش لازم به جایگزینى. ترکیب افراد مختلف با توانائىهای مختلف باید مولفههای اصلى حرکت حزب را بپوشانند. این نتیجه گیری پلنوم قبل هم بود. پلنوم ١٥ با همان نتیجه گیری به همان راه حل پلنوم ١٤ رسید، یعنى انتخاب یک جمع رهبری بجای لیدر حزب. اگر بخاطر داشته باشید ما قبلا، مثل همه احزاب سیاسى، لیدر حزب را انتخاب میکردیم. از پلنوم ١٤ ما جمعى را بجای یک لیدر انتخاب کردیم که با هم نقش لیدر حزب را ایفا میکنند و گفتیم هم که این یک عقب نشینى است که متاسفانه به ما تحمیل میشود. پلنوم ١٥ هم به همین نتیجه رسید. ضمن اینکه از رفقائى که کاندید رهبری بودند یا توقع میرفت که در این موقعیت قرار گیرند خیلى مشخص خواسته شد که این دوره حزب، جنبش ما و مردم ایران و انقلاب برای رهائى و نجات بشریت، به یک معنا، محتاج این است که این رفقا در کالیبر بالاتری ظاهر شوند و نقش فعالتری بعهده بگیرند و تا آنجا که میتوانند در ابعاد مختلف بتوانند نقش پیشتاز نظری و سیاسى حزب، امر ساختن یک حزب تودهای، تبدیل حزب به پرچم نه مردم به جمهوری اسلامى و به قدرت رساندن حزب و سازمان دادن انقلاب و جامعه سوسیالیستى را تامین کنند. در آخر این بحث بنظر من پلنوم رای اعتماد یک دستى به رهبری منتخب خود داد. و اعلام اعتمادی به رفقائى که قدم جلو گذاشته بودند کرد که سرمایه عظیمى برای هر رهبری سیاسى است. پلنوم در آخر با اعتماد به اینکه رهبری منتخبش خواهد توانست چنین نقشى را ایفا کند و حزب میتواند یک حزب تودهای و پرچم نه مردم به جمهوری اسلامى شود و انقلاب ایران را بدون وقفه به یک انقلاب رهائى انسان، انقلاب سوسیالیستى، تبدیل کند به این بحث خاتمه داد. چنین اعتمادی از جانب چنین مجمعى از کمونیستها برای هر کدام از ما جای غرور و افتخار است و در زندگى آینده ما و در نقشى که بعهده خواهیم گرفت نقش تعیین کنندهای خواهد داشت.