کورش مدرسى: کنگره چهارم حزب دومين کنگره ايست که حزب علنى برگزار ميکند. کنگره سوم حزب که سه سال پيش برگزار شد هم علنى بود. بجاى اينکه ما بپرسيم که چرا کنگره حزب علنى است بايد پرسيد که چرا نبايد علنى باشد. حزب کمونيست کارگرى يک حزب سياسى است و احزاب سياسى تلاش ميکنند مردم را قانع کنند که سياست هاى حزبشان، جهت گيرى هاى آن و تصميماتش درست هستند و مردم را بخود جذب کنند. نشان بدهند سيستم تصميم گيرى حزب چگونه است و چگونه ميشود سياستى را در آن تغيير داد يا به تصويب رساند. يک حزب سياسى بايد نشان بدهد که شخصيت هاى آن چه کسانى هستند، حرف ها چيست. کلا اگر اين حزب بخواهد مردم آگاه را بخود جلب کند و اگر بخواهد با اتکا به اين مردم قدرت را بگيرد علنيت و شفافيت سياسى و تشکيلاتى يک رکن مهم در سيستم کار آن خواهد بود. حزب کمونيست کارگرى ميخواهد که تمام سلسله مراتب تشکيلاتى و سيستم هاى تصميم گيرى خود را علنى کند. اگر ما اين کار را نميکنيم و اگر ناچاريم بخشى از اطلاعات مربوط به حزب را مخفى نگاه داريم دليلش علاقه ما به مخفى بودن نيست. دليل آن بسادگى جمهورى اسلامى و دستگاه پليسى آن اجازه اين کار را نميدهند. در خارج کشور فشار جمهورى اسلامى وجود ندارد يا قابل خنثى کردن است و ما امروز ميتوانيم کنگره را در خارج کشور آنطور که بايد باشد، يعنى علنى، برگزار کنيم. اميدواريم که بتوانيم هرچه زودتر کنگره بعدى را در ايران بطور علنى برگزار کنيم و آن را از طريق راديو و تلويزيون بطور زنده براى هرکس که علاقه مند باشد پخش کنيم. تا مردم ببينند که نمايندگانى که به کنگره مى آيند و کادرهاى حزب چه ميگويند، سياست ها چگونه مطرح ميشوند، چگونه مورد موافقت و مخالفت قرار ميگيرند و چگونه به تصويب ميرسند. درست مثل پارلمان يا نهاد هاى علنى سياسى، حزب کمونيست کارگرى و هر حزب سياسى بايد شفاف و علنى باشد و مردم همه آنرا ببينند و اگر خواستند انتخاب کنند، و به آن بپيوندند. اگر حزب ما علنى نيست تقصير جمهورى اسلامى است. ما تا آنجا که بتوانيم تلاش ميکنيم که اين سد را بشکنيم. در اين زمينه حزب کمونيست کارگرى ايران سنت شکن بوده، جلو رفته و راه باز کرده است. امروز هم تصميم دفتر سياسى حزب در همين راستا است.
کورش مدرسى: بخشى از اين احزاب، احزاب چپ هستند که ربطى به يک حزب سياسى که بخواهد قدرت را بگيرد ندارند. اينها گروهاى فشار، محفل هاى دوستان سياسى و يا گروههاى ايدئولوژيکى هستند که تصميم گيرى يا نحوه تصميم گيرى و شناختن شخصيت هايشان را به مردم مربوط نميدانند. مردم هم اينها را بخودشان مربوط نميدانند. حزب کمونيست کارگرى ايران ربطى به اين سنت ندارد. از اول راهش را از اينها جدا کرده و اتفاقا سنتش را درمقابل اينها تعريف کرده است. اينها نه قصد گرفتن قدرت داند و نه ميخواهند يک حزب سياسى تشکيل دهند که مردم بتوانند به آن بپيوندند يا قابل انتخاب باشند. فشار پليسى و اختناق طولانى در تاريخ معاصر ايران، چه در دوره پهلوى و چه در دوره جمهورى اسلامى، باعث شده که مسئله مخفى کارى و قايم شدن از مردم به تدريج از يک پديده تحميلى به يک نوع فخر فروشى، برترى يا حسن تبديل شود. در نتيجه اينکه کسى رهبر فلان سازمان را نشناسد يا نداند چه کسى از کجا آمده يا سابقه اش چيست، و کلا مخفى بودن و سريت يک آوانتاژ به حساب ميايد. گروههائى که در اين چنبره گير کرده اند ربطى به قدرت و ربطى به تحزب سياسى ندارند. گروههاى کوچک و بى تاثير حاشيه اى هستند. حزب کمونيست کارگرى نميتواند اينها را ملاک قرار دهد. احزاب دست راستى و احزاب اصلى بورژوازى مشکل ديگرى دارند. در ايران اينها سنتا و تاريخا احتياجى به جلب مردم نداشته اند چون امورشان را باقلدرى، استبداد و نيروى نظامى و انتظامى پيش برده اند. ديگر در اواخر دوره پهلوى هيچ حزب سياسى قابل اعتنائى در اين سنت باقى نمانده بود. در نتيجه سنت تحزب سياسى در اين بخش از اپوزيسيون ايران بشدت ضعيف است. اينها نه ميخواهند و نه بلدند مردم را قاطى آدم بحساب آورند يا علاقه اى به علنيت سياسى ندارند، به ضررشان تمام ميشود. درنتيجه اينها هم از سر ديگرى سنت علنيت سياسى و تحزب سياسى را ندارند. حزب کمونيست کارگرى يک حزب کمونيست، يک حزب چپ اجتماعى است که ميخواهد مردم را جلب کند و ما واقعا مشکلمان پليس است که اجازه نميدهد حرفمان را بگوش مردم برسانيم، خودمان را بشناسانيم و نيرو بگيريم. ما اعتقاد داريم که اگر آزادى وجود داشته باشد و اگر ما بتوانيم حرفمان را بگوش مردم برسانيم مردم به سوسياليسم جذب ميشوند و اگر اختناق و سرکوبى عليه ما هست درست براى ممانعت از اين کار است. برگزارى کنگره علنى قدمى در اين راه است که ظاهرا ديگران به آن احتياجى ندارند.
کورش مدرسى: اولا ما فقط احزاب و گروههاى سياسى را به کنگره دعوت نميکنيم. شخصيت ها رسانه ها و ژورناليست ها هم به کنگره دعوت ميشوند. همه دعوت ميشوند که بيايند از نزديک با حزب ما آشنا شوند. با نمايندگان کنگره و تعداد وسيعى از کادرهاى حزب که در کنگره شرکت خواهند کرد از نزديک آشنا شوند و اگر ميخواهند آنها را مخاطب قرار دهند و در فاصله نشست هاى رسمى با آنها بحث کنند. اين علامت علنيت ماست. طبعا اين کنگره حزب کمونيست کارگرى ايران است و دستورى دارد که بايد به آن بپردازد و امکان اينکه به بقيه فرصتى مانند نمايندگان داده شود وجود ندارد و اين طبيعى است. اما نفس حضور جريانات مختلف با توجه به آنچه گفتم ميتواند مفيد باشد. ثانيا دعوت احزاب سياسى به کنگره مطلقا علامت دوى و نزديکى به ما نيست. ما همه نيروهاى اپوزيسيون را دعوت ميکنيم. اتفاقا قائل شدن به نوعى فيلتر نشان دهنده دورى فيلتر شده و نزديکى کسى که از فيلتر گذشته است خواهد بود. در نتيجه ما هيچ تمايزى قائل نميشويم و دعوت به کنگره را علامت دورى يا نزديکى سياسى نميدانيم. ما خودمان را به هيچ يک از احزاب دعوت شده نزديک نميدانيم. خودمان را آلترناتيوى در مقابل همه اينها ميدانيم. در نتيجه فرقى براى ما ندارند، ما همه را دعوت ميکنيم که اگر مايل باشند دعوت ما را قبول کنند ميتوانند تشريف بياورند و ميهمان کنگره ما باشند.
کورش مدرسى: حتما امسال هم ما از همه دعوت ميکنيم که در کنگره شرکت کنند. امسال هم ما جاى لازم براى ميهمان را فراهم خواهيم کرد و حتما براى ميهمانان کنگره جا خواهيم داشت. با خاتمه انتخابات اعلام خواهيم کرد که کسانى که مايل به شرکت در کنگره هستند بايد بکجا مراجعه کنند و چگونه ثبت نام کنند. تلاش ميکنيم که بتوانيم تعداد هرچه بيشترى جا براى ميهمانان داشته باشيم. در هر حال اين تعداد محدود خواهد بود ناچار خواهيم بود که بر اساس ترتيب ثبت نام جا اختصاص دهيم. يک فاکتور ديگر اين است که ما تلاش خواهيم کرد که اگر بتوانيم کل پروسه کنگره را براى کسانى که امکان شرکت در کنگره را ندارند زنده از تلويزيون، راديو يا اينترنت و يا هر سه پخش کنيم. اميدواريم بتوانيم اينکار را انجام دهيم.
کورش مدرسى: نمايندگان کنگره قاعدتا نمايندگان تشکيلاتهاى حزب هستند. به اين تشکيلاتها به نسبت وزنه شان در حزب نماينده داده ميشود. سياستى که ما در چندين سال گذشته داشته ايم اين است که تعدادى از نمايندگان را به شخصيت ها وکادرهاى شناخته شده سراسرى حزب اختصاص ميدهيم. ما به اين کادرها و شخضيت هاى حزب مجال ميدهيم که نه بعنوان نمايند اين يا آن بخش حزب بلکه نماينده کليت حزب کانديد و انتخاب شوند. در نتيجه ما دو دسته کانديد داريم و دو انتخابات: انتخابات سراسرى و انتخابات محلى. حدود چهل درصد نمايندگان به انتخابات سراسرى و ٦٠ درصد به انتخابات محلى داده شده است. در انتخابات سراسرى عضو حزب ميتواند خود را کانديد کند و همه اعضا در يک راى گيرى به ليست مورد نظر خود راى ميدهند و به اين تريتب نمايندگان سراسرى حزب انتخاب ميشوند. که نتيجه اين انتخابات در نشريه هفتگى اعلام شده است. ٨١ نفر بعنوان نماينده سراسرى انتخاب شده اند. بقيه نمايندگان، منتخبين تشکيلاتهاى محلى خواهند بود. که واحد ها و تشکيلاتهاى مختلف بسته به وزنه و اهميت آنها تعداى نماينده به آنها اختصاص داده ميشود و اعضا و کادرهائى که ممکن است در ابعاد سراسرى بقدر کافى شناخته شده نباشند يا دامنه و نوع فعاليتشان به نحوى باشد که قابل شناخته شدن نباشند شانس انتخاب شدن را پيدا ميکنند. نمايندگانى که به کنگره مى آيند اعم از اينکه سراسرى باشند يا محلى از حق برابر برخوردارند و هيچ تفاوتى بين آنها نيست.
کورش مدرسى: متاسفانه وجود استبداد و سرکوب پليسى و خطرات امنيتى که براى اعضا و فعالين حزب در داخل کشور هست شرکت تشکيلاتهاى حزب در داخل در انتخابات ها و از جمله انتخابات کنگره را نا ممکن ميکند. وجود اختناق و خطر پليس مانع از آن ميشود که ما يک سازمان متمرکز در داخل کشور داشته باشيم. سازمان حزب در داخل کشور يک سازمان منفصل و بر اساس ارتباط طبيعى محافل مختلف با حزب است و حتى در يک محفل يا شبکه محفلى عضويت همه بر هم آشکار نيست. اين وضعيت مانع از آن است که ما اعضايمان را بهم بشناسانيم يا جمع کنيم. متاسفانه شرايط پليسى و ضرورت حفظ امنيت کسانى که با حزب در داخل کشور کار ميکنند اجازه نميدهد که اعضاى حزب در داخل کشور بتوانند در انتخابات شرکت کنند. جمع ها و واحد هائى که از تعلق تشکيلاتى هم خبر دارند آنقدر کوچک اند که شانسى وجود ندارد که يک فعال محلى حزب بتواند در ظرفيت حزبى خود را در ابعادى که راى بياورد بشناساند. رساندن برگه هاى راى بشيوه مطمئن بدست اعضاى حزب و جمع آورى آرا، اطمينان از صحت آن کلا آنقدر پيچيده و متضمن ريسک هاى امنيتى رد و بدل شدن اطلاعات يا افتادن اطلاعات بدست رژيم است که شرکت دادن اعضا در انتخابات سراسرى را هم ناممکن ميکند. براى حفظ امنيت اين بخش از تشکيلات قرارى به تصويب رسيده که انتخابات در داخل کشور را منتفى کرده است. اين نقطه ضعفى است که تنها با تغيير شرايط ميتواند برطرف شود. اما نفس انتخاب نمايندگان سراسرى بعلاوه تلاشى است براى کاهش اثرات اين نقص. نمايندگان سراسرى ديگر نماينده تشکيلات هاى محلى نيستند و به اين اعتبار به درجه اى وزنه سراسرى حزب را منعکس ميکنند. تعداد زياد از نمايندگان سراسرى کسانى هستند که واقعا نمايند خارج کشور نيستند. شخصيت هاى شناخته شده در سياست ايران هستند و به اين اعتبار به کنگره مى آيند. من فکر ميکنم که اگر انتخابات سراسرى را در داخل کشور هم انجام ميداديم بخش مهمى از اين نمايندگان باز هم انتخاب ميشدند. ما ضمن اينکه بشدت ميخواهيم که تعداد هرچه وسيعترى در انتخابات شرکت کنند و بخصوص تشکيلات داخل ما نقش شايسته خود را داشته باشد، از نظر امنيتى با اوضاعى که هست اينکار را مقدور نميدانيم. اميدواريم در آينده نزديکى بتوانيم اين کار را جبران کنيم.
کورش مدرسى: دستور جلسات هنوز روشن نيست و پلنوم کميته مرکزى يا دفتر سياسى بايد در اين مورد تصميم بگيرد. اما قطعا رنگ اوضاع و احوال به کنگره زده خواهد شد. البته بايد توجه داشت که تا کنگره وقت زيادى هست. در دنياى سياسى امروز ايران چند ماه مدت زيادى است و اتفاقات زيادى ممکن است بيفتد. اما بهر صورت ما با انقلابى در ايران روبرو هستيم که در حال شکل گيرى است و به اصطلاح نسيم انقلاب دارد ميوزد و روند آخر رودرروئى مردم با جمهورى اسلامى شروع شده است. حزب کمونيست کارگرى ايران شاخص ترين نيرو در راس اين جنبش براى سرنگونى جمهورى اسلامى است. حزب کمونيست کارگرى مسئله قدرت سياسى را در مقابل خود دارد و مسئله تصرف قدرت سياسى از مقطع کنگره سوم به ما نزديک تر است. در نتيجه اين مسئله که حزب کمونيست کارگرى اين انقلاب را چگونه سازمان ميدهد و چگونه قدرت را ميگيرد، ما چگونه حق مردم در تعيين نظام آينده ايران را تضمين ميکنيم و غيره مسائلى هستند که قاعدتا در مقابل کنگره قرار خواهد داشت.
کورش مدرسى: حزب کمونيست کارگرى ايران از کنگره سوم تاکنون يک لطمه عظيم خورد. اين را بنظر من همه ميبينند و بيش از هرکس خود ما مى بينيم. حزب کمونيست کارگرى ايران با از دست دادن منصور حکمت عظيم ترين ستون قدرت خود را از دست داد. راستش به نظر من يکى از پايه هاى شانس حزب ما در تصرف قدرت سياسى و سازماندهى جامعه سوسياليستى و اينکه انقلاب ايران سريعتر، کم دردتر و با دستاورهاى عميقتر انجام شود منصور حکمت بود. ما و کل جنبش سوسياليستى ايران، طبقه کارگر و جنبش آزاديخواهانه مردم او را از دست داديم. اين لطمه عظيمى بود که آثار آن قابل مشاهده است. اما خود وجود اين حزب و کادرهايش، سرعت و دورى که برداشته، پايه هاى وجوديش و معنائى که در دنياى سياست پيدا کرده از يک طرف و تحولات سياسى ايران از طرف ديگر حزب را به موقعيت بسيار بالاترى برده است. امروز انقلابى در ايران در حال شکل گيرى است و اين انقلاب پيش از هرکس و بيشتر از هرکس با حزب کمونيست کارگرى ايران تداعى ميشود. با شعارهاى اين حزب، با رهبران اين حزب و با کادرها و فعالين آن تداعى ميشود. اين بزرگترين شانس را به ما ميدهد و حزب را در موقعيت مناسبترى از کنگره سوم قرار ميدهد.
کورش مدرسى: کنگره کارهاى زيادى را بايد انجام دهد که اساس آن بر ميگردد به انقلاب ايران و نقشى که حزب بايد در آن بازى کند. اتفاقاتى که حزب ميخواهد شکل بدهد و سياست هائى که حزب در ابعاد ماکرو اتخاذ خواهد کرد. کنگره بايد نشان دهد از اينجا که هستيم کجا بايد برويم و به قدرت سياسى چگونه بايد نزديک شد و چه شاخص ها يا مولفه هايى براى تسريع اين پروسه وجود دارند و حزب اين انقلاب را کجا ميخواهد ببرد. يک جنبه مهم ديگر کنگره اين است که اين اولين کنگره ما در غياب منصور حکمت است. همه به ما نگاه ميکنند، خود ما بيشتر از همه به خودمان نگاه ميکنيم در کنگره که اين چقدر کنگره ايست و به همه نشان ميدهد که اين حزب، همان حزب منصور حکمت است، خطش خط منصور حکمت است. پويائى سياسى آن، شفافيت آن، ديناميسم و چابکى فکرى و عملى آن، ابتکار عمل و بزرگ فکر کردن و عمل کردن آن از همان جنسى است که منصور حکمت داشت. ابعادش نميتواند همان باشد اما همه نگاه ميکنند ببينند جنس ما همان است يا نه. کنگره بايد اين جنس را نشان دهد. من دلم ميخواهد وقتى از کنگره بيرون مى آييم همه برگرديم و به خودمان بگوئيم اين حزب حزب منصور حکمت است.