کورش مدرسى: به یک معنى این تغییر آرایش ارگانهای رهبری حزب نبود. بازگشت به طرحى بود که پیشتر مبنای کار حزب کمونیست کارگری ایران بود. حزب کمونیست کارگری قبلا هم لیدر داشت. لیدری که همه میشناسند: منصور حکمت. طنز تلخ این است که، در اوج ناباوری ما، این خود منصور حکمت بود که تلاش میکرد تا حزب کمونیست کارگری را برای دوره بعد از خودش آماده کند. نقطه عزیمت این بود که حزب کمونیست کارگری در جدال اجتماعى و سیاسى خود، در نبرد برای تصرف قدرت سیاسى و برای قابل انتخاب کردن خود توسط مردم، باید در تمایز از گروههای فشار، شمایل یک حزب سیاسى جدی را بخود بگیرد. یکى از ارکان این شکل معرفى لیدر حزب است. اما در همان حال معرفى چنین لیدری، بخصوص برای یک حزب انقلابى کمونیستى غیر قانونى که تازه دارد این آرایش و شمایل را تجربه میکند، اختیاری نیست. باید کاندید یا کاندیدهائى وجود داشته باشند که بخواهند و بتوانند این نقش را بازی کنند. طرح دیگری توسط منصور حکمت به پلنوم ١٤ ارائه شد که بجای لیدر یک جمع (هیات دائم) را قرار میداد. همان وقت اعلام کردیم که این یک عقب نشینى است که حزب باید دیر یا زود بر آن فائق آید. از دست دادن منصور حکمت بزرگترین شک و ضربهای بود که حزب کمونیست کارگری میتوانست بخورد. این ضربه سوالات و مسائل مهمى را در مقابل ما قرار داد. یکى از سوالات اساسى، بسیار تلخى، که رهبری حزب میبایست به آن پاسخ دهد همین مسئله آرایش رهبری حزب بود. آیا باید به آرایش متعارفتر برگشت؟ بویژه همه ما روند اوضاع سیاسى ایران را میدیدیم و میدانستیم که بیش از همیشه به این فونکسیون احتیاج داریم. پلنوم ١٦ حزب مفصل و با احساس مسئولیت به این مسئله پرداخت و تصمیمگیری را به پلنوم ١٧ موکول کرد. پلنوم ١٧ بعد از بحثى مفصل به این نتیجه رسید که باید این قدم را بردارد. راستش قدم نبود یک جهش بود. بقول حمید تقوائى جهش بود از حزب بعد از منصور حکمت به حزب منصور حکمت. پرسیدهاید چه فاکتورهائى تغییر کرد؟ فاکتورهای زیادی اما به نظر من پیش از هر چیز تغییر این بود که کمیته مرکزی تصمیم گرفت تسلیم فاکتورها نشود. خودش فاکتورها را تغییر دهد. آنچه که تغییر کرد تصمیم ما در کمیته مرکزی بود. این حزب منصور حکمت است. تا ابد منتظر فرصت و فاکتور نخواهد نـماند. فرصتها و فاکتورها را شکل میدهد. به این اعتبار، از نظر مضمونى، به اعتقاد من، جهشى را کردیم که منصور حکمت آرزو داشت بکنیم. عمیقا متاسفم خودش اینجا نیست که این جهش را ببیند. کمیته مرکزی نشان داد که اگر تصمیم بگیرد کاری را انجام دهد آنرا با چشم باز انجام میدهد. خواستن ما بخشى، و مهمترین بخش، فاکتور واقعى و عینى است. درست بهمین دلیل پلنوم صحنه شورانگیز اتحاد و اعتماد به نفس بود.
کورش مدرسى: جای دیگری در جواب سوالى شبیه این گفتم در یک موقعیت دوگانه و متناقض. از یک طرف افتخاری عظیم نصیب من شده است که مورد چنین اعتمادی قرار گرفتهام. مسئولیت بزرگى است. اما از طرف دیگر خواهى نخواهى من را با منصور حکمت مقایسه خواهند کرد. مقایسهای به اعتقاد من نامربوط. منصور حکمت جانشین ندارد. امثال او در تاریخ اتفاق مىافتند. مثل مارکس. وظیفه من تامین رهبری سیاسى حزب کمونیست کارگری است که یکى و تنها یکى از نقشهای منصور حکمت بود. راستش بیشتر از هر چیز تلاش من این است که منصور حکمت را به خانه مردم ببرم. کمک کنم حزب کمونیست کارگری حزبى شود که منصور حکمت تصورش میکرد. به هر صورت، در مقایسه ناخواسته من با منصور حکمت، صرف نظر از بعد شدیدا عاطفى آن، چیز زیادی در کیسه من نخواهد ماند. این دو جنبه همان طور که اشاره کردم ابعاد متناقض موقعیت جدید من است.
کورش مدرسى: نباید بشود. طرح لیدر طرح رهبری فردی نیست. رهبری در حزب کمونیست کارگری ایران همیشه جمعى است و خواهد ماند. کمیته مرکزی و دفتر سیاسى ارگانهای سیاست گذار حزب هستند. اهمیت لیدر در نمایندگى کردن حزب رو به جامعه و در ارتباط با جابجائى قدرت و همچنین تضمین یکپارچگى و با راندمان بودن حزب است. همه اینها در طرح سازمان ارگانهای رهبری حزب (که در شماره قبل هفتگى چاپ شد) به روشنى آمده است.
کورش مدرسى: من سند اولویتهای پیشنهادیم را به پلنوم تقدیم کردم. با توجه به محدودیت وقتىء تصویب فرم نهائى این سند به دفتر سیاسى واگذار شد. اما در کلیت باید بگویم اولویتها و جهتگیریهای این دوره فعالیت حزب کمونیست کارگری ایران، از نظر من، در اساس همان پلاتفرم منصور حکمت است که در جزوه مصوبات پلنوم دهم در ژوئن ٩٩ (تیر ماه ١٣٧٨) منتشر شد. البته با تغییراتى که ناشى از دو فاکتور مهم: اول از دست دادن منصور حکمت و دوم تغییر در اوضاع سیاسى ایران و موقعیت حزب.از دست دادن منصور حکمت مسائل مهمى را در مقابل حزب قرار میدهد. من قبلا گفتهام که سنت ما، سنت منصور حکمت، این است که چشم در چشم واقعیت میدوزیم و آنرا تغییر میدهیم. تا امروز هم همین روش را داشتهایم. خلاء ناشى از فقدان منصور حکمت عظیم است که من در جای دیگری به تفصیل به آن پرداختهام و اینجا آنرا تکرار نمیکنم. تنها اشاره وار باید بگویم تضمین انسجام و اتحاد حزب و بویژه کمیته مرکزی آنء تضمین اینکه ما حزب سازنده فرصتها خواهیم بود نه فقط حزب منتظر فرصت. یعنى حزب منصور حکمت خواهیم ماند. از جمله این خصوصیاتى هستند که منصور حکمت به حزب ما میداد و امروز باید مجددا تضمین شوند.اما موقعیت سیاسى در ایران هم بشدت تغییر کرده است. سقوط و فروپاشى جمهوری اسلامى به مسئله روز تبدیل شده است. در کنار آن سرانجام قدرت سیاسى در ایران و موقعیت حزب کمونیست کارگری برای ما تعیین کننده میشود. یک بعد اساسى از فلسفه سیاسى ما حرکت برای تصرف قدرت سیاسى و سازمان دادن جامعه سوسیالیستى است. این میدان امروز در مقابل ما باز شده است. شکست دو خرداد میدان را برای جریان های سیاسى سرنگونى طلب باز کرده است. حزب کمونیست کارگری ایران بعنوان مهمترین حزب سیاسى ایران در حال عروج است. ما باید از نظر فکری و عملى آمادگى رودرروئى با این وضعیت را داشته باشیم. حزب ما باید بتواند موقعیت را به نفع جنبش رهائى بخش انسان، کمونیسم کارگری، تغییر دهد. قدرت سیاسى و انقلاب سوسیالیستى در مقابل ما قرار دارد. باید به استقبال آن رفت. باید برای آن آماده بود. در نتیجه یک قلم مهم از اولویت ما در این دوره این خواهد بود که تضمین کنیم که حزب به نیروی اصلى مدعى قدرت سیاسى تبدیل میشود. از نظر فکری، عملى و تشکیلاتى آمادگى پاسخگوئى به چشمانداز سقوط جمهوری اسلامى و ضرورت تصرف قدرت سیاسى از جانب حزب در مقابل ما قرار داده است میباشد. .حزب باید به اصلى ترین نیروی اپوزیسیون رژیم اسلامى و به یک حزب سیاسى تودهای تبدیل شود. ما باید بتوانیم حزب را در مرکز صحنه سیاسى نگاه داریم. دخالت فعال آن در جدلهای فکری و سیاسى جامعه و ایفای نقش شاخص تاکنونى آن در فضای سیاسى ایران را تضمین کنیم و بتوانیم کانونهای فکری و مبارزاتى پیشرو در ایران را به حزب جلب کنیم. باید بتوانیم شعار جمهوری سوسیالیستى بعنوان حکومتى که باید با سرنگونى رژیم اسلامى برقرار شود را تودهگیر کنیم.اینها تنها نمونهای از جهت گیری حزب در این دوره است. لیست مفصلتر از اینها است که با تصویب نهائى منتشر خواهد شد. حزب کمونیست کارگری ایران قدرتمندترین حزب تاریخ چپ ایران است. صف بزرگى از کمونیستهای سرشناس، قابل و کارآزموده را در خود متشکل کرده است. سیاست، افق و خط روشنى دارد، بدون اما و اگر همین امروز آزادی و برابری و حکومت کارگری را میخواهد و به یمن خط و رهبری منصور حکمت در جامعه ایران ریشهای دوانده که در تاریخ کم نظیر است. با این سرمایه باید بتوان انقلاب سوسیالیستى را کرد. باید حزب برای این کار آماده باشد.
کورش مدرسى: در پلنوم در واقع به دو مسئله اشاره شد: اولا اگر حزب کمونیست کارگری را با شش ماه قبل خودش مقایسه کنیم، این حزب علیرغم لظمه عظیمى که در نتیجه از دست دادن منصور حکمت تحمل کرد در صحنه سیاسى ایران پیشرفتهای کاملا آشکاری داشته است. نفوذ حزب در ایران وسیعا در حال گسترش است. مولفههای این موفقیتها به دقت مورد بررسى قرار گرفت. ثانیا، اما بر این واقعیت تاکید شد که حزب را باید با موقعیتى که برای ایفای نقشش داشته باشد باید مقایسه کرد. در این رابطه دنیائى از کار در مقابل ماست. از اینجا پلنوم بر اولویتهائى نظیر آنچه در سوال قبل مورد بحث بود تاکید گذاشت.