اين نوشته بخشهائى از طرحى است که در تاريخ ٢١ اکتبر ٢٠٠٤ که براى بحث در اجلاس پلنوم کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى عراق ارسال شده است و براي درج در"کمونيست" اديت شده است.
١ - گسيختگى بنيادهاى زندگى مدنى در عراق: حمله آمريکا به عراق، همانطور که پيش بينى ميکرديم شيرازه زندگى مدنى در عراق را از هم گسست. سياه ترين و ارتجاعى ترين نيروهاى مذهبى و قومى ممکن را بجان مردم عراق انداخت. زندگى در عراق امروز زندگى در يک سياهچال اجتماعى، اقتصادى، سياسى و فرهنگى است. جامعه عراق محتاج آن است که مدنيت به آن بازگردانده شود، امنيت، معاش و آزادى پايه اى مردم بايد تامين شود و حق مردم براى انتخاب آگاه و آزاد نظام آينده عراق تضمين شود.
٢ - عاملين وضعيت سياه در عراق:
-
الف - وضعيت موجود در عراق محصول عملکرد بازيگران اصلى سناريو سياه در عراق يعنى آمريکا، اسلام سياسى و ناسيونالسم کرد و عرب است. اشغال نظامى عراق توسط آمريکا و اعمال تحقير و انقياد عمومى به مردم عراق، نابود کردن بخش اعظم زير ساخت اقتصادى چه در طول دوران محاصره اقتصادى و چه در حمله اخير آمريکا، اشغال عراق را به يک پديده اجتماعى تبديل کرده است. بدون خاتمه اشغال نظامي عراق توسط آمريکا هيچ بهبود اساسى در وضعيت عراق ممکن نيست.
-
ب - واقعيت اجتماعى و سياسى اشغال عراق به همراه ارعاب و سبعيت نظامى آمريکا، سياه ترين نيروهاى سياسى و اجتماعى را در عراق، و در کل منطقه، به حرکت در آورده است. حمله آمريکا وسيع ترين نيرو را براى اسلام سياسى در منطقه فراهم آورد. عراق به مکه اسلام سياسى تبديل شد. سياست غرب و بويژه آمريکا بيش از تبليغات هر آژيتاتور اسلامى براى اسلام سياسى نيرو جمع آورى کرد و کماکان اين کار را ميکند. بعلاوه دولت آمريکا نتنها اسلامى سياسى را تقويت کرده بلکه براى کنترل مردم عراق به يک مدل مذهبى – عشيره اى روى آورده است که به بيش از هميشه عراق را به يک کشور اسلام زده تبديل کرده است.
-
پ - مثلث جمهورى اسلامى، اسلام بن لادنى و جريانات اسلامى شيعه يک رکن اساسى تباهى سياسى و اجتماعى جامعه عراق هستند. در مقابل آمريکا، جريانات اسلامى تحت عنوان "ناجيان" کرامت انسانى از دست رفته مردم عراق ، بعنوان تضمين کنندگان "امنيت" مردم، بعنوان تجديد سازمان دهندگان بنياد هاى "زندگى مدنى" و "خدمات اجتماعى" در عراق مردم را به انقيادى مهلک ترى کشانده اند. انسانيت و ارزشهاى انسانى زير فشار جريانات اسلامى به پائين ترين حد خود تنزل پيدا کرده است.
-
ت - ناسيوناليست هاى کرد به دبنال منافع خود و براى شريک شدن در قدرت اين بار نا اميد از دولت مرکزى عراق به بارگاه آمريکا روى آوردند و بر تباهى زندگى مدنى در عراق و خانه خرابى بخش هاى ديگر مردم عراق سرمايه گذارى کردند. نفرت قومى و ملى هرگز در عراق به اندازه امروز عميق نبوده است. اين سياست ناسيوناليسم کرد علاوه بر سرگردانى و بلاتکليفى اجتماعى در کردستان عراق بيش از هميشه ناسيوناليسم عرب و ناسيوناليسم ترک را به ميدان کشيده است.
٣ - نيروى سوم: در عراق يک نيروى سوم در حال تلاش براى بيرون کشيدن جامعه از اين سياهچال است. مردم به ستوه آمده از سرکوب، تحقير و ذلت در چنگال مثلث اسلامى ها، قوم پرستان و نيروهاى آمريکائى؛ طبقه کارگر به نابودى فيزيکى کشانده شده؛ جوانانى که چشم به آينده اى اميد بخش دوخته اند؛ زنانى که توسط اسلام سياسى و عشيره گرائى بدوى به تباهى سوق داده ميشوند؛ در تلاش رهائى از اين وضع هستند. به لحاظ سياسى تنها نيروئى که اين تلاش را منعکس و نمايندگى ميکند حزب کمونيست کارگرى عراق است.
٤ - راه برون رفت:
-
الف - لازمه برون رفت از وضعيت کنونى کوتاه کردن دست همه بازيگران اين تباهى از زندگى مردم عراق است. هيچ يک از بازيگرانى که بانى وضعيت کنونى هستند نميتوانند در خاتمه دادن به اين وضعيت نقش بازى کنند. هريک از اين نيروها وجود خود را با وجود ديگرى توجه ميکند و از آن نيرو ميگيرد. جريانات اسلامى و ناسيوناليسم عرب از واقعيت اجتماعى اشغال عراق و تحقير و انقياد مردم عراق انرژى ميگيرند، سبيعت، خصلت فوق ارتجاعى و جنايتکارى جريانات اسلامى و دارو دسته هاى فاشيستى عرب به اشغال عراق توسط آمريکا نوعى توجيه داده است.
-
ب - براى کوتاه کردن دست بازيگران اين سناريو تباهى مردم عراق بايد:
-
١ - اشعال عراق خاتمه يابد – نيروهاى آمريکا بايد فورا از عراق خارج شوند
-
٢ - دست جريانات اسلامى از زندگى مردم کوتاه شود.
-
٣ - حق مردم براى تعيين آزادانه و آگاهانه نظام حکومتى عراق تضمين شود.
٥ - اعمال قدرت و بسيج توده اى تنها راه پيشروى در مسير برون رفت از وضعيت کنونى است:
-
الف - راه هاى بى راه: راههائى که سنتا در مقابل مردم عراق قرار داده ميشود هيچکدام امکان نجات مردم از وضعيت کنونى را فراهم نميکنند. راههاى سنتى به سه دسته عمومى تقسيم ميشوند:
-
١ - سازش با اسلامى ها: سازش با سلامى ها و يا اغماض نسبت به آنها مبناى استراتژى بخش اعظم نيروهاى چپ در جهان است. در اين بينش، جريانات اسلامىبه دليل مقابله با آمريکا نوعى حقانيت پيدا ميکنند و نسبت به ماهيت ارتجاعى و خصلت جنايتکارانه آنها اعماض ميشود. در اين بينش نسبيت فرهنگى و ذهنيت "ضد امپرياليستي" سنتى چپ مبنا است. اساس اين بينش تصور ميکند که مردم عراق در چنگال جريانات اسلامى در موقعيت بهترى نسبت به وضعيت امروز خواهند بود. در عرصه بين المللى اين سياست سر از همراهى با جريانات اسلامى در مى آيد. اين سياست نه تنها در تغيير وضع کنونى ناتوان است، بلکه با تقويت موقعيت جريانات اسلامى در عراق و توجيه خصلت فوق ارتجاعى آنها مردم شرافتمند و بشريت متمدن در ساير نقاط جهان را نا اميد از ديدن دريچه اى انسانى بروى آينده مردم عراق از ميدان اعتراض فعال به وضع موجود بيرون ميکند و عملا دست آمريکا را باز ميگذارد.
-
٢ - سازش با آمريکا: اين تمايل روى ديگر سکه سازش با سلامى ها است. مبناي اصلى حرکت اين گرايش مخالفت با اسلام سياسى است. اين گرايش يک افق ناسيوناليستى- مدرنيستى را نمايندگى ميکند که عامل برجسته در آن ضديت با عقب ماندگى اسلامى است. بعکس افق ناسيواناليستى – ضد امپرياليستى، اين ا به اغماض نسبت به آمريکا، نوعى توجيه براى باقى ماندن آمريکا در عراق ميرسد. اين سياست از جريانات راست بووژواى پرو غربى تا جريانات چپ ناسيونال – مدرنيست را شامل ميشود. اين سياست، به همان شيوه سياست سازش با اسلامى ها، از نجات مردم عراق از اين منجلاب ناتوان است و راهى جز انتظار براى پيروزى آمريکا بر جريانات اسلامى را پيش پاى مردم عراق نميگذارد. اين سياست با نديدن مضمون اجتماعى اشغال و تحقير، انقيادى، ارعاب و تباهى که نيروهاى آمريکائى به مردم عراق تحميل کرده اند و با استراتژى انتظار براى پيروزى آمريکا از هرنوع دخالت موثرى در بيرون کشيدن عراق از سياه چال کنونى ناتون هستند.
-
٣ - انتظار دخالت "نيروهاى نيم المللي": يک رويکرد ديگر انتظار دخالت نيروهاى بين المللى در عراق، يعنى جايگزين کردن نيروهاى آمريکائى با قواى دولتهاى ديگر زير نظارت سازمان ملل است. اين راه اتوپيک و ذهنى است و مطلقا عملى نيست. مدافعال اين سياست به اين واقعيت توجه ندارند که تضمين مدنيت در عراق مستلزم پاک سازى جريانات اسلام سياسى و فاشيست هاي بعثى در عراق است. اين کار امروز بيش از هرچيز يک مساله سياسى – نظامى است. دولت هاى مختلف اروپائى و خود سازمان ملل يک پاى ميدان دادن به اسلام سياسى در سطح جهان هستند. بعلاوه مردم در کشورهاى غربى آمادگى جنگيدن با جريانات اسلامى را ندارند و فرستادن نيروهاى ديگر به جنگ با اسلام سياسي در عراق ممکن نيست. در نتيجه سياست دعوت نيروهاى بين المللى يک سياست ذهنى است که تنها بدرد مخفى کردن بى سياستى و پاسيفيسم مفيد است. اين سياست، عليرغم هر نيتى، در دنياى واقعى چيزى جز سياست انتظار از آن حاصل نميشود.
-
ب - نيروئى که ميتواند به وضعت کنونى خاتمه دهد بايد قادر باشد در آن واحد اشغال آمريکا را خاتمه دهد و دست جريانات اسلامى را از زندگى مردم کوتاه کند. تنها نيروئى که ميتواند اين نقش را ايفا کند يک سازمان متکي به نيروى توده اى مردم در عراق است. يک سازمان توده اى که حول تحقق پلاتفرم حزب کمونيست کارگري عراق براى تضمين حق مردم در تعيين آزادانه و آگاهانه نظام حکومتى تشکيل شده و مردم را سازمان ميدهد. سازمانى که مردم را براى دفاع از خود و براى بدست گرفتن مقدرات خود در هرجا متحد ميکند و سازمان ميدهد. سازمانى که در سطح بين المللى جنبش براى نجات مردم عراق از دست دو قطب تروريستى جهانى را نمايندگى ميکند و ميتواند نيروى بشريت متمدن در سراسر جهان را بسيج کند. نجات عراق، نجات نسل امروز و نسلهاى آينده مردم عراق و کل منطقه از تباهى که اين دوقطب تروريستى به آن تحميل کرده اند در گرو شکل دادن به چنين حرکت توده اى است.
٦ - ضرورت يک سازمان توده اى براى تضمين امنيت و آزادى مردم عراق:
-
الف - هدف چنين سازمانى همانگونه که در بالا گفته شد کوتاه کردن دست همه بازيگران تباهى اجتماعى، اقتصادى، فرهنگى و معنوى از زندگى مردم در عراق است. لازمه اين کار بدست گرفتن قدرت در همه سطوح است. مردم بايد حول پلاتفرم حزب که يک منشور ساده و سرراست براى تضمين امنيت، معاش و آزادى مردم عراق است در اين سازمان متشکل شوند و مقدرات خود را، در هرجا، بدست بگيرند.
-
ب - هدف بلاواسطه چنين سازمانى بدست گرفتن قدرت تشکيل يک دولت موقت است که:
-
١ - امنيت، معاش و آزادى مردم را تضمين ميکند
-
٢ - دست آمريکا و جريانات اسلامى از زندگى مردم عراق کوتاه ميکند
-
٣ - حق تعيين آزادانه و آگاهانه نظام حکومتى را براى مردم تضمين خواهد کرد.
-
٤ - تضمين ميکند که مساله کرد در عراق را با اتکا به برگزارى فورى يک رفراندم در کردستان در مورد جدا شدن کردستان از عراق و يا ماندن بعنوان اتباع متساوى الحقوق با ساير مردم عراق را انجام خواهد داد.
٧ - نقش اين سازمان در عراق: سازمان توده اى مورد نظر بايد
-
الف - مردم را متحد و متشکل کند،
ب - قدرت لازم براى عقب راندن نيروهاى اسلامى از زندگى مردم را تامين کند
-
پ - فشار کافى به آمريکا براى خارج شدن از عراق را وارد کند.
-
ت - محمل به قدرت رساندن مردم در هر محدوده و در هر شرايطى باشد.
-
ث - روشنگر، سازمانده و رهبر مردم در اين جدال سرنوشت ساز گردد.
در متن سناريو سياه حاکم بر عراق تنها اقتدار و نيروى نظامى سرانجام کشمکش قدرت را تعيين ميکند. اين سازمان بايد محمل چنين قدرتى هم باشد.
٨ - نقش اين سازمان در خارج کشور - يک رکن ديگر قدرت چنين حرکت و سازمانى بسيج بشريت متمدن در خارج کشور است. اين سازمان بايد در خارج کشور، چه در ميان عراقيان ساکن کشور هاي ديگر و چه بخصوص در ميان مردم آزاديخواه اين کشور ها دست به عضو گيرى وسيع و بسيج مردم بزند. جلب حمايت مادى و معنوى مردم در خارج کشور يک منشا مهم تامين مالى اين حرکت است. اعمال فشار بر دولت ها مختلف در جهت منافع اين جبش و بسيج داوطلب براى کار در عراق در چارچوب نيازهاى اين حرکت از اهداف ديگر فعاليت اسين سازمان در خارج کشور است.
٩ - مبانى سازمانى – طرح موقت
-
الف - پايه سازمانى اين حرکت بايد شبکه هاى توده اى و قدرت گيرى در محلات باشد. در شرايطى که تناسب قوا اجازه ميدهد "خانه مردم" واحد پايه در هر محله خواهد بود. "خانه مردم" محل استقرار قدرت محلى مردم، محل جمع شدن و محل سازمان يافتن مردم است.
-
ب - کليه سلسله مراتب اين سازمان انتخابى است. مگر در دوره سازمان يابى و يا در دوره اى که انتخابات بنا به دلايل امنيتى ممکن بناشد. در چنين صورتى ارگان مافوق هر نهاد تابعه را منتصب ميکند.
-
پ - بالاتر از واحد هاى محله اى کميته هاى محل و يا شهر قرار دارند
-
ت - رهبرى اين سازمان منتخب کنفرانس سالانه آن است که از نمايندگان تشکيلاتهاى مختلف تشکيل ميشود.
-
ث – عضويت: هرکس که منشور اين سازمان را بپذيرد، حق عضويت به پردازد ميتواند عضو اين سازمان شود.
-
ج - اين سازمان براى اعمال اراده محتاج سازمان دهى نيروى مسلح خود از ميان دوطلبين است.
١٠ - تاکتيک هاى پايه اى
-
الف - کنترل محلات: سازمان دهى مردم و کنترل محلات، در آوردن حاکميت از دست نيروهاى اسلامى، آمريکائى و قوم پرست و سپردن آن به دست مردم متشکل در چارچوب پلاتفرم سازمان تاکتيک پايه اى اين حرکت است. در محلات "خانه هاى مردم" ارگان متشکل کردن مردم در اين سازمان و ارگان حاکميت مردم خواهد بود.
-
ب - نيروى مسلح: تشکيل نيروى مسلح مردم براى دفاع در مقابل ارعاب و تهديد هرنيروئى که مخالف اعمال اراده مردم است يک رکن مهم ديگر اين حرکت است.
-
پ - سازماندهى مردم در اشکال متنوع، به ميدان کشيدن وسيعترين ابتکارات توده اى براى اعمال قدرت مردم ، قابل تحمل کردن و بهبود زندگى روزمره مردم يک روش و يک تاکتيک پايه اى اين حرکت است.
١١ - احزاب و سازمانها و تشکل هاى ديگر، اتحاديه ها، سازمانهاى زنان و غيره، ميتوانند يکجا به عضويت اين سازمان در آيند. عضويت اين احزاب و سازمانها به شرطى مجاز است که
-
الف - برنامه آنها با پلاتفرم سازمان در تناقض نباشد،
-
ب- پايبندى خود را به پلاتفرم سازمان را رسما و علنا اعلام کنند
-
پ - به تعداد اعضاى خود به سازمان حق عضويت بپردازند
-
ت - اعضاى خود را علنا به شرکت در "خانه هاى مردم" و فعاليت با سازمان دعوت کنند.
١٢ - احزاب سياسى
-
الف – احزاب سياسي عضو اين سازمان ميتوانند فراکسيونهاى خود را، مطابق مقررات ويژه اي که براي اين کار تدوين خواهد شد، ايجاد کنند.
-
ب - اين احزاب حق دارند در مورد اهداف و سياست هاى خود تبليغ کنند.
-
پ – اعضا و رهبران احزاب از هيچ امتياز ويژه اي برخوردار نيستند و تناه از طريق انتخابات و با مکانيسم هاي تعريف شده به مقامي در اين سازمان منصوب ميشوند.
١٣ - نقش حزب کمونيست کارگرى عراق
حزب کمونيست کارگرى عراق تنها نيروئى است که امروز ميتواند اين سازمان را ايجاد کند. حزب کمونيست کارگرى عراق تلاش خواهد کرد که ستون فقرات اين حرکت باشد و رهبرى آن را تامين کند. حزب کمونيست کارگرى عراق در اين سازمان فراکسيون خود را تشکيل ميدهس و تلاش ميکند تعداد هرچه بيشيرى از فعالين و اعضاى اين سازمان را به عضويت حزب جلب کند.
١٤ – مالى
بلحاط مالى اين سازمان بر اساس شفافيت تمام حسابهاى آن استوار است. نحوه هزينه کمک هاى مالى جمع آورى شده و حق عضويت ها بايد علنى باشد و توسط اعضاى اين سازمان قابل دسترس باشد.
١٥ - مراحل راه اندازى اين سازمان: ...