رفقا،
فکر ميکنم که پلنوم اول کميته مرکزى حزب کمونيست کارگرى – حکمتيست، نشست مهمى بود. به اين دليل که جهت و عزم مهمى را نشان داد.
کميته مرکزى در اين پلنوم اعلام کرد که در بناى حزب حکمتيست، احياى پرنسيب ها و سياست هاى کمونيسم کارگرى که در دوره بعد از منصور حکمت توسط رهبرى کنونى حزب کمونيست کارگرى زير پا گذاشته شد، را کافى نميداند. کميته مرکزى ما اعلام کرد که ساختن حزبى مبرى از غير اجتماعى گرى، مريخى گرى، بى مسئوليتى، سکتاريسم و فرقه گرائى که در دوسال گذشته از رهبران جديد حزب کمونيست کارگرى به جا گذاشت را کافى نميداند. چنين سياستى حزب کمونيست کارگرى – حکمتيست را در بهترين حالت به حزبى مانند حزب کمونيست کارگرى در مقطع پلنوم ١٤ آن، يعنى در دوره منصور حکمت،تبديل ميکند. اما در همان پلنوم ١٤ منصور حکمت، مانند همه پلنوم ها و جلسات قبلى رهبرى حزب اعلام کرد که حزب کمونيست کارگرى روى خط منصور حکمت نيست و به چپ سنتى و فرقه اى نزديک تر است تا به يک حزب سياسى کمونيستى – کارگرى. در نتيجه باز گشت به چنين حزبى براى ما کافى نيست. کميته مرکزى ما اعلام کرد که ميخواهد حزبى را بسازد که منصور حکمت ميخواست. حزبى را بسازد که حزب کمونيست کارگرى ايران هيچ وقت نبود. يک حزب سياسى تمام عيار کمونيستى – کارگرى. پلنوم اعلام کرد که به کمتر از اين رضايت نمى دهد.
بعلاوه پلنوم تاکيد کرد که براى انجام اين کار وقت زيادى نيست. ما بايد وظيفه ساختن اين حزب سياسى را با وظيفه رساندن موقعيت سياسى و اجتماعى آن به موقعيت مقطع کنگره سوم ، يعنى اکتبر ٢٠٠٠، همراه کنيم. پلنوم شاخص هاى روشنى براى ارزيابى از درجه پيشرفت حزب در اين جهت را نشان داد. مثلا حزب بايد در مدت کوتاهى (حدود ٦ ماه) هم در داخل ايران و هم در خارج از ايران چندين برابر (حدود ده برابر) شود. پلنوم تاکيد کرد که براى کمونيسم کارگرى و براى خط منصور حکمت امروز مقطعى است که بايد اهميت آن را دريافت. گل همينجاست، همين جا بايد رقصيد. پلنوم اعلام کرد که اگر خط ما ميخواهد حرکت کند امروز روز اين حرکت است و اگر کسانى هستند که بايد اين حرکت را بکنند بخش اعظم آنها همينجا نشسته اند. ناجى وجود ندارد، "نه خدا، نه شاه، نه آسمان"! ما کادرهاى اين حزب هستيم که بايد اين حرکت را بوجود آوريم و سازمان دهيم.
اين جهت گيرى پلنوم افق بسيار وسيع و به همراه آن وظايف بسيار سنگينى را در مقابل ما قرار ميدهد. پلنوم از ليدر حزب، از دفتر سياسى و از هيات دبيرانش چيزى کمتر از اين را قبول نخواهد کرد. پلنوم از کادرهاى اين حزب کارى کمتر از اين، کاليبرى کوچکتر از اين و استانداردى پائين تر از اين استااندارد را قبول نخواهد کرد. در پلنوم آينده عملکرد و پيشرفت حزب را با اين خط کش اندازه خواهد گرفت. اين افق بزرگ، حرکت بزرگ، خلاقيت و نو آورى از ما ميطلبد.
اين عزم، اين نگرش مثبت و اين اميد را بايد به جنبش مان و به تشکيلاتمان منتقل کنيم. بقول مظفر محمدى بحث بر سر يک دريچه اميد در جامعه است. به مردم بگوئيم لطمه را بايد پشت سر گذاشت. به مردم بگوئيم به ما به پيونديد. يک دنيا اميد در مقابل ما قرار دارد. اين دنيا و اين اميد و اين امکان را بايد به مردم و به طبقه کارگر نشان داد. اگر اميدى به آينده هست اين اميد ما هستيم. اگر اميدى به پيروزى سوسياليسم هست اين اميد به پيروزى به ما بسته است.
گفتم که منصور حکمت در کنگره سوم گفت که يک دريچه فرصت براى دخالت کمونيسم کارگرى در سرنوشت مردم بوجود آمده است. اين امکان بزرگ نيست و ما بسادگى ميتوانيم آن را از دست بدهيم. بحران حزب کمونيست کارگرى ميرفت که اين دريچه را تماما به بندد. کارى که ما کرديم اين است که پايمان را لاى در گذاشتيم تا لاى در را باز نگاه داريم. همين. امروز بايد اين دريچه را دوباره تماما باز کنيم. اين وظيفه ايست که در مقابل ما قرار گرفته است. اين کار را بايد بدون منصور حکمت و ظرف مدت چند ماه انجام دهيم. اين کار عظيمى است. ما بايد يک حزب سياسى بزرگ، مدرن، قرن بيست و يکمى، دخالتگر، اجتماعى قدرتمند را ظرف مدت کوتاهى بسازيم.
اين کارى است که در صد سال گذشته از کسى بر نيامده است. اين کار عظيمى است، انرژى عظيمى ميخواهد. پلنوم اصرار داشت که اين پروژه عظيم بايد انجام شود.
اين بلند پروازى، اين روحيه ، اين عزم و اين بى تابى و بى صبرى براى انجام کار را بايد به تشکيلات و به کادرها منتقل کرد.
علاوه بر اين پلنوم بر همسرنوشتى حزب کمونيست کارگرى حکمتيست با حزب کمونيست کارگرى عراق تاکيد کرد. پلنوم تاکيد کرد که ما يک جنبش هستيم. مسائل ما مشترک است و دخالت در مسائل حزب ايران و عراق نه تنها حق بلکه وظيفه هر دو طرف است. در جنبش ما پاسپورت و محل تولد کسى را چک نميکنيم، امتحان زبان هم از کسى نميگيريم. يک جنبش واحد هستيم و يک ارتجاع واحد را در مقابل خود داريم. نقطه اميد مردم در ايران و يا در عراق اين دو حزب است. کار ما تقويت اين دو حزب است.
بالاخره، اين پلنوم بعد از مدتهاى طولانى يک پلنوم با فضاى سالم و سياسى بود که همه احساس آرامش ميکردند. در اين پلنوم ميشد با خيال راحت هر بحثى را مطرح کرد به هرکس انتقاد کرد و نگران سو استفاده و "عواقب" انتقاد به از "ما بهتران" نبود. نگران جنجال، نگران هوچى گرى و نگران بهانه گيرى نبود.
رفقا !
فضاى آلوده اى که دو سال گذشته بر ما تحميل شد تشکيلات و جامعه زخمى را بر جاى گذاشته است.اگر حواسمان نباشد، طبيعى است که به تيمار زخم هايمان مشغول شويم؛ به گذشته مشغول شويم. اما بايد هوشيار بود. نبايد اجازه داد که در مقابله با زخم هائى که خورده ايم و زخم هائى که هنوز و هر روز از جانب رهبرى جديد حزب کمونيست کارگرى به ما و به جنبش کمونيستى کارگرى زده ميشود حزب مشغول به گذشته و حزب نفرت از آنها بوجود بيايد. اين کارى است که متاسفانه رهبرى فرقه اى حزب کمونيست کارگرى به آن متوسل شده است. خطى که بر حزب کمونيست کارگرى غالب شده تنها در فضاى نفرت و ترور شخصيت و شيطان سازى ميتواند زندگى و رشد کند. اين فضاى رشد ما نيست. ما بر عکس، به فضاى سالم و سياسى احتياج داريم. بايد از اين دنياى نفرتى که آنها آفريده اند عبور کنيم. آن را پشت سر بگذاريم. ما يک دنيا براى فتح در مقابل خود داريم. پلنوم اين را تشخيص داد. پلنوم به آينده متوجه بود و به دنياى بزرگ و کار عظيمى که در مقابل ماست چشم دوخت. فضا و موضوعات بحث در اين جلسه را با به اصطلاح کنگره آنها مقايسه کنيد. متوجه تفاوت ها خواهيد شد.
رفقا !
اين جمع بايد مثل آتش بجان جامعه و به جان حزب بيفتد و نيروى محرکه جهش به جلو شود. پلنوم آينده همديگر را ميبينيم با يک طلب کارى بزرگ کادرها از پلنوم و طلب کارى پلنوم از دفتر سياسى، ليدر و هيات دبيران براى پاسخ گو بودن به وظايفى که در مقابل ما قرار دارد. به انرژى، ابتکار، خوش بينى و خلاقيت همه احتياج داريم.