کورش مدرسی: انتشار این گزارش مطلقا یک رویدادی اطلاعاتی و یا یک روشنگری از جانب ارتش آمریکا نیست. این یک اقدام صراحتا سیاسی و مستقیما علیه جرج بوش و نئوکانسرواتیو های حاکم در آمریکا است. گزارش، گزارش شورای ملی اطلاعات آمریکا (ouncilNational Intelligence C) در واقع انعکاس ارزیابی شاخه های مختلف ارتش آمریکا است. این هیچ چیز جز یک کودتای سیاسی علیه کابینه بوش و جناح محافظه کار در قدرت نیست.
به نظر میرسد فرماندهان ارتش آمریکا دسته جمعی تصمیم گرفته اند که در شرایط کنونی و بعد از تجربه عراق به نفعشان نیست که وارد ماجراجوائی نظامی بشدت مهلک تر و خطرناک تری با ایران شوند. فکر میکنند، لااقل فعلا، ارتش آمریکا بنیه و توان لازم برای سازمان دادن چنین رودروئی طولانی و عواقب امنیتی و نظامی آن را ندارد. البته در این رابطه حمایت حزب دمکرات آمریکا و بخش هائی از خود جمهوری خواهان، یعنی بخش مهمی از طبقه حاکم در آمریکا را هم با خود دارند.
اما چنین سندی در شرایط عادی به این صورت منتشر نمیشد. حفظ مصلحت نظام و رو نکردن تمام دعواهای داخلی آنهم در چنین ابعادی یک اولویت مطلق طبقه حاکمه همه کشور ها و از جمله آمریکا است. انتشار این سند به این شکل روشن و قرار گرفتن آن به این صراحت در مقابل ارزیابی های نئوکانسرواتیو های آمریکا و شخص بوش (فرمانده کل قوا) دال بر آن است که حمله نظامی به ایران حتمی بوده است و نظامیان ناچار به خالی کردن باد جرج بوش شده اند . در غیاب قطعیت چنین حمله ای بعید است که ارتش آمریکا علیه "فرمانده کل قوا"، یعنی رئیس جمهور، چنین اقدامی را در این شکل بدون قابل تفسیر انجام دهد. ارتش آمریکا زیر فشار حتمی شدن حمله به ایران عکس العمل سیاسی از خود نشان داده است و باد جرج بوش را خواباند. شکاف های داخلی دولت آمریکا، درست مانند دولت جمهوری اسلامی، زیر این فشار دهان باز کرده است.
کورش مدرسی: ببینید، نظر ما همیشه این بوده است که دادن حکم قطعی در این مورد که جنگ میشود یا نمیشود از نظر واقعی بی پایه است و از نظر سیاسی بخشی از فضای جنگی ای که از طرف جمهوری اسلامی و یا دولت آمریکا دامن زده میشود. حتمی بودن جنگ یا حتمی بودن اینکه جنگ نمیشود را ما نمیتوانیم پیش بینی کنیم. آنچه که میتوان گفت این است که ریشه هائی که چنین جنگی را فراهم میکند را نشان دهیم و قضاوت کنیم که آیا جنگ محتمل تر شده است، اوضاع خطرناک تر است یا نه.
اما مهمتر اینکه ما و مردم ایران و بخصوص کارگر و زحمتکش آن جامعه نمیتوانند مانند یک مفسر یا یک "کارشناس" منتظر شوند تا ببینند آیا بالاخره جنگ میشود یا نه. این قماری است که در آن انسانیت در آن جامعه به نابودی کشیده میشود. ما نمیتوانیم منتظر تصمیم دولت آمریکا یا ایران در مورد هستی و نیستی جامعه ایران شویم. باید جنگ را نا ممکن کنیم . و این برای ما یعنی خالی کردن جنگ از نعمات الهی برای جمهوری اسلامی. یعنی گذاشتن فشار روی جمهوری اسلامی برای بیرون کشیدن حق مردم از حلقوم آن و برای سرنگون کردن آن. این به اعتقاد ما انسانی ترین و ممکن ترین راه جلوگیری از جنگ است.
در این مورد خاص هم مسئله همین است. گفتم که اقدام ارتش آمریکا باد جریان بوش - چینی را در کرده است و به این اعتبار امکان شروع حمله به ایران را کم کرده است. اما بازهم زیادی نباید بار این شکاف کرد. همین فردا جناح مقابل در آمریکا و یا جمهوری اسلامی و احمدی نژاد میتوانند با خلق یک داستان یا رویاروئی جدید کل صحنه را به قبل از این ماجرا برگردانند و دوباره چرخ جنگ را با سرعت بیشتری به چرخش در آورند. به این امامزاده ها نباید دخیل بست. تنها شانس ما بستن دخیل سرخ پیروزی بر علم پرچم بالای کاخ ریاست جمهوری در ایران است. برای منتفی کردن جنگ باید رژیم را انداخت.