كورش مدرسى: ببینید، دار و دسته هاى آدم كش در منطقه راه افتاده اند كه یكى جرج بوش را نمایندگى میكند و دیگرى نماینده خامنه اى است. این دسته هاى اوباش هر كدام كبریت در دست گرفته اند و تهدید میكنند كه خانه و زندگى مردم آتش خواهند زد. صرف نظر از تحلیل ما از قابلیتها و عدم قابلیتها، هر دو طرف این ماجرا بحدى ماجراجو هستند كه میتوانند این تهدید را تبدیل به واقعیت كنند و كل منطقه را به اضمحلال كامل بكشانند.
من فكر میكنم از لحاظ فاكتى موقعیت جرج بوش ضعیفتر شده است ولى همین ضعف موقعیت بر متن ماجراجویى كنسرواتیسم امریكا كه در عراق گیر كرده است و بر متن دست بالا پیدا كردن جمهورى اسلامى، میتواند تبدیل به عملیات نظامى از طرف اسراییل و امریكا گردد و كل منطقه را به عمق سیاه چاى بمراتب عمیقتر و فاجعه بارتر از عراق بفرستد. پس باید فكرى كرد و دست كل بازیگران این صحنه فاجعه آمیز را از زندگى مردم ایران و منطقه كوتاه نمود.
کورش مدرسی: بعید میدانم. چرا كه جنبش ضد جنگ پراكنده است، بیخط است. این جنبش قر و قاطى است و با اسلامى ها خط خود را جدا نكرده است. امروز اگر بخواهیم انسانیت را بمیدان بكشیم باید صف خود را از صف اسلامى ها جدا كنیم. این پدیده را در دور قبل جنبش ضد جنگ تجربه كردیم و من فكر میكم كه جنبش ضد جنگ قادر به جلوگیرى از تكرار همان تجربه نیست. اضافه كنم كه من بعید میدانم "ضربه محدود" در كار باشد. هر نوع حمله گرداب و طوفانى را برپا خواهد داشت كه كل منطقه را در خود میبلعد. جنبش ضد جنگ قادر نیست جلودار این پدیده باشد. اعتراض میكند اما همانطور كه گفتم صفش نامتحد است، بیخط است. در مورد قاطى بودن با اسلامیها میخواهم اضافه كنم كه جریان چپ كه در این جنبش فعال میباشد یك چپ بشدت آلوده به راسیسم معكوس است. این چپ فكر میكند اسلامیها نماینده مردم آن منطقه هستند و در دفاع از اسلامیها بمیدان آمده است.
کورش مدرسی: راه حل آنچه شما میگویید از خود جنبش ضد جنگ مستقیما بیرون نمیاید. بنظر من راه حال همان است كه ما مشغول آن هستیم: سرنگون كردن جمهورى اسلامى. بنظر من تنها راه تضمین شده، راه مهم و عملى كه میتواند جلوى فاجعه جنگ را بگیرد كوتاه كردن دست تمام بازیگران صحنه از آن جامعه و كل منطقه و از جمله از طریق سرنگون كردن جمهورى اسلامى است. مردم ایران نمیتوانند دل به هیچ قمارى و از جمله جنبش ضد جنگ و امثالهم خوش كنند. ما به سهم خود داریم تلاش میكنیم، قانع میكنیم، سازمان میدهیم، متشكل و متحد میسازیم كه جمهورى اسلامى به سریعترین وسیله با قیام مردم سرنگون گردد. این تنها ضمانت است. دل خوش كردن به هیچ مذاكره و بند و بست طرفین درگیرى با همدیگر و یا امكانات و روشهاى دیگر جلوگیرى كردن از جنگ قابل اعتماد نیست.
مشخصا در مورد سوال شما، اگر میخواهید چپ سوئدى عكس خامنه اى را روى یقه كت خود نزند، باید چپ ایران از چنان قدرتى برخوردار باشد و چنان آلترناتیو اجتماعى قدرتمندى را جلوى چپ سوئدى بگذارد كه او خجالت بكشد سراغ عكس خامنه اى را بگیرد. مشكل اصلى اینجاست كه جبهه كل چپ در ایران، پرچم چپ در ایران از قدرت اجتماعى كافى برخوردار نیست كه آلترناتیو قابل اعتنایى را بجلوى صحنه براند. آن آلترناتیوى كه هر كس و از جمله چپ سوئدى وقتى میخواهد امریكا را محكوم كند و جلوى جنگ را بگیرد پرچم من و شما را بردارد و نه اینكه عكس خامنه اى را به یقه اش نصب نماید. نمونه این وضعیت در جنگ اخیر لبنان اتفاق افتاد.
کورش مدرسی: قبل از هر چیز بگویم كه من احتمال جنگ را خیلی بالا نمی دانم. ولی همان احتمال کمی هم که وجود دارد به نظر من آنچنان خانمان برانداز است که نباید وارد محاسبه احتمال كم و یا زیاد آن شد. نباید مردم ایران را وارد این قمار کرد ؛ این اساس مساله است. بنظر من باید سعی کرد هر چه سریع تر جمهوری اسلامی را سرنگون کنیم. به نظر من شروع شدن جنگ کل بشریت منجمله ما و نمایندگان بشریت در آن منطقه را به وضعیت بسیار اسفبار و دشواری دچار می کند. ما به سهم خودمان سعی می کنیم تا جایى که ممکن است دست و بالمان را باز کنیم. سعى میكنیم آنجا و در منطقه برای کل انسانیت برای کل ارمان آزادیخواهانه و برابری طلبانه طبقه کارگر پایگاهی بسازیم.
اگر جنگی در بگیرد می تواند به تحلیل رفتن کل جامعه ایران تبدیل بشود. امریکا نمی رود فقط دو جا را بمباران کند. بحث هایى كه در دست است حكایت از قصد بمباران کل پایه های اقتصادی ان جامعه دارد. برآورد خودشان این است که لااقل صد هزار تکنسین و گارگر ماهر که قادر اند این صنایع را بازسازی کنند را از بین ببرند. قصدشان اینستكه قلاده یک لشکر سلم وتور از توحش را باز کرده و در آن منطقه رها کنند. از نیروهای قوم پرست ، ناسیونالیسم و فاشیسم گرفته تا نیروهای اسلامی و بن لادنی و نوع جمهوری اسلامی و مشابه در این لسیت قرار میگیرند. اوضاعى پدیدار میگردد که به مراتب بتر از چیزی است که الان در عراق جریان دارد.
شما از اقدامات عملى مپیرسید، پاسخ اینستكه سعی می کنیم یک پایگاهی را نگه داریم که دیگر امثال مقتدى صدر محمل دفاع از بشریت نشوند و کمونیستها بتوانند از بشریت، از زندگی آدمها، از امنیت، از آزادی انسانها و حفاظت انها در مقابل کل این جانوران سیاسی که می خواهند آن منطقه را به کام خود فرو ببرند عملا دفاع کنند. ما تلاشمان را می کنیم و با موفقیت در اینكار در موقعیت به شدت برتری قرار خواهیم گرفت. به نفع ما است که جنگی صورت نگیرد به نفع ما است که جمهوری اسلامی هر چه سریعتر سرنگون شود ما داریم تمام تلاشمان را می کنیم که این کار را انجام دهیم. منتها همه فاکتورها دست ما نیست. بنظر من یک کاری که باید دست بكار آن شد اینستكه که روی زمین سفت، در دنیایی واقعی آنچنان قدرت و آنچنان نیرویی را متشکل کنیم و بشیج کنیم و به میدان بیاورم که در زندگی مردم تاثیر بگذارد. این یک بعد اقدامات ما است. بعد دیگر قضیه این است که در سطح کل اپوزسیون می شود و باید تلاش کرد که طیف هر وسیعترى از اپوزسیون استاندارد هایی از تمدن در سیاست ، واز فاصله گرفتن از همکاری با امریکا، فاصله گرفتن از تشویق به جنگ و رعایت کردن یک سری اصول در حق مردم ایران را، به رسمیت بشناسند. باید از همین امروز تلاش كرد كه استاندارد تمدن سیاسی و استاندارد قائل شدن به مدنیت در جامعه را بالا ببریم. توقع را در مردم بالا ببریم. هر دو وجه اقداماتى كه ذكر كردم مهم است. ما سعی داریم هر دو جهت کار را پیش ببریم.
کورش مدرسی: به نظر من تحریم مهلک ترین سلاح کشتار جمعی است که امروزه در دنیا به کار گرفته می شود. قربانی تحریم هیچ وقت رژیم نخواهد بود، قربانی تحریم مردم هستند. قربانی تحریم در واقع کارگران و زحمت کشان ایران خواهند بود. هر نوع تحریمی. با اعمال تحریمها، خرید یک سری كالاها را برای جمهوری اسلامی گران می کنند. در مقابل جمهوری اسلامی با این سازمانی که دارد می رود آن را از بازار سیاه می خرد و هزینه آنر به سفره خالی مردم کارگر و زحمتکش تحمیل میكند. دستمزدها را پایین می آورد از خدمات می زند و فلاکت وسیعتری را به زندگی مردم تحویل می کند. سلاح تحریم، سلاح کثیفی است که مستقیما عیله مردم بکار برده میشود. حاصل تحریمها را در عراق شاهد بودیم. ما با هر گونه تحریم اقتصادی از بیخ و بن مخالفیم و فکر می کنیم این مهلک ترین شیمیایی ترین و اتمی ترین سلاحی است که در تاریخ اخیر بکار برده شده است. باید در مقابل همچین سلاحی ایستاد. چنین سلاحی را از جامعه بین المللی و در حقیقت از دست جامعه توحّش بین المللی در آورد. اجازه نداد که عیله هیچ کس این کار را بکند. اگر قرار باشد کسی را تحریم کنند فردا حکومت سوسیالیستی را تحریم می کنند. جکومت آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران را تحریم می کنند و از آن نان،غذا و دارو را دریغ می کنند. این سنت را باید بر انداخت. تحریم اقتصادی مثل مجازات اعدام است باید محکوم بشود و ممنوع بشود.
در مورد بخش دوم سوال و اینكه جمهوری اسلامی عقب نشینی بکند، من بعید می دانم صفوف جمهوری اسلامیدر صورت عقب نشیبنى بهم بخورد. با همه تناقضات داخلی رژیم اسلامی یک رژیم جان سخت تر ، منسجم تر و پا برجا تر از آن چیزی است که بسیاری از اپوزسیون فکر می کنند. من فکر می کنم که اگر به منفعتشان باشد عقب بنشیند همانطوری که در پایان دادن جنگ عراق شاهد بودیم، ممكن است عقب نشینی کنند. ولی بعدا جلو می آیند و درون آنها دچار آنچنان تلاطمی نخواهد شد. برخلاف آنچه اپوزسیون فکر می کند که اگر جمهوری اسلامی عقب نشینی کند صفوفش بهم خواهد خورد، من شخصا این تحلیل را ندارم. فکر می کنم جمهوری اسلامی قادر است عقب بنشیند همانطوری که قادر است جلو برود منتها جلو رفتن و عقبنشینی آن عرصه ای نیست که ما باید به آن چشم بدوزیم. نباید تشویق کنیم که مردم به آن چشم بدوزند. تلاش ما باید معطوف به این باشد كه همه نیروها و همه مردم ایران را قانع کنیم که مطمئن ترین راه، درست ترین راه و راستش تنها راه نجات آن جامعه در این است که مردم آن جامعه ، طبقه کارگر آن جامعه سرنوشت را خودش بدست بگیرند و زندگى خود را از دست جمهوری اسلامی در بیاورند. اگر جمهوری اسلامی با قیام مردم سرنگون شود فردای سرنگونی نه امریکا نه هیچ کشور دیگری نمی تواند به آن حمله کند. به دلیل اینکه آن وقت همان نیروهاى چپ چپی و همان جنبش ضد جنگ با یک پرچم روشن و سر راست به دفاع از انقلابى که جمهوری اسلامی را سرنگون کرده برخواهند خواست و تمام صحنه جهانی علیه جرج بوش و نظم نوین آن خواهد چرخید. راستش من فکر می کنم انقلاب ایران دریچه اى بر روى شکست کل جریان راست نیمه فاشیست و نیو کنسرواتیو عروج یافته در سطح جهانی است.
كورش مدرسى: ببینید غنی کردن یا نکردن صورت مسئله این کشمکش نیست. بهانه این کشمکش است. خوب ما چرا باید وارد این بهانه بشیم؟ بنظر من ما نباید وارد این بازی بشیم. ما باید تاكید كنیم كه این یک بهانه است. بنظر من نه ممنوعیت سلاح های هسته ای از جانب امریکا اصالتی دارد که بتوان دنبال آن افتاد و مشوق ایستادن امریكا در مقابل جمهورى اسلامى شد؛ و نه غنی سازی اورانیوم آن هدفی است که جمهوری اسلامی می گوید دنبالش است. هر دو دارند دروغ می گویند. در نتیجه چرا ما باید وارد این صحنه کاذب شویم؟ امریکا خودش تنها بکار گیرنده سلاح هسته ای در دنیا است. علیه مردم هیروشیما و ناکازاکی. اگر قرار است کسی خلع سلاح شیمیایی یا هسته ای شود قبل از همه باید از امریکا شروع کرد. جمهوری اسلامی هم دارد غنی سازی می کند که از یک طرف از خودش در مقابل نظم نوین جهانی امریکایی دفاع کند و از طرف دیگر می خواهد با دامن زدن به کشمکش با امریکا تناقضات خودش با مردم ـ و نه تناقضات درونی صفوف درونى خود رژیم ـ را تخفیف بدهد. ما اصولا دلیلى وجود ندارد كه وارد این قضیه شویم . ما نه امضا کننده قرارداد های منع سلاح های هسته ای هستیم ، نه طرفدارش هستیم و نه بودن با ان را تشویق و نه نبودن با آن را محکوم می کنیم. قرارد دادی را بسته اند بین خود این دولتها برای اینکه تناسب قوا را بین خودشان برقرار کنند و هر وقت هم که به نفعشان بوده آن را بهم زده اند.
ما و کل نیرو های سیاسی نباید وارد این صحنه بشویم و شروع کنند به قضاوت کردن بر سر اینکه جمهوری اسلامی ایران این را قبول بکند یا نه. جمهوری اسلامی دارد سیاست خودش را پیش می برد، امریکا سیاست خودش را پیش می برد و ما و مردم ایران هم باید سیاست خودمان را پیش ببریم.