رفقائی پیشنهاد کرده اند که با توجه به اینکه نام کنونی حزب در ذهن بعضی ها ممکن است ما را با حزب کمونیست کارگری مخلوط کند و همچنین با توجه به سرنوشت حزب کمونیست کارگری و بعضا با اشاره به استدلال من که کمونیسم کارگری به عنوان یک جریان واحد وجود ندارد بهتر است نام حزب به حزب حکمتیست تغییر دهیم. من این تغییر نام مخالفم.
به دلایل زیر:
۱ - کمونیسم کارگری یک جنبش اجتماعی است در مقابل کمونیسم بورژوائی. ما فقط متعلق به یک جنبش ضد پوپولیستی یا از نظر فکری درست نیستیم. ما نماینده یک جنبش واقعی در جامعه هستیم که کمونیسم کارگری نام دارد. در مقابل ما هم کمونیست هائی هستند که فقط پوپولیست یا دارای انحراف فکری نیستند به یک جنبش به قدمت جنبش کمونیستی متعلق هستند که مانیفست کمونیست صد و شصت سال پیش به آن پرداخته است. جنبشی بنام کمونیسم بورژوائی .
یک اختلاف پایه ای ما در برخورد با مارکسیسم انقلابی سال های انقلاب ۵۷ همین است که مارکسیسم انقلابی، پوپولیسم و چپ سنتی را انحرافی در صفوف جنبش کمونیستی یا نفوذ ایده های بورژوائی در جنبش کمونیستی میدانست. در حالی که بحث کمونیسم کارگری منصور حکمت از اینجا شروع میشود که چپ سنتی و پوپولیسم انحرافی در کمونیسم نیست. نفوذ ایده های بورژوائی نیست. خود جنبش بورژوائی است. یک جنبش دیگر است: جنبشی به نام کمونیسم بورژوائی. جنبشی مثل ناسیونالیسم، لیبرالیسم یا سوسیال دمکراسی.
ما خودمان را به اعتبار جنبش مان کمونیسم کارگری خواندیم. در این مورد مفصل تر در "حزب کمونیست کارگری، تناقضات و جریانات درونی" در نشریه کمونیست ۱۵۲ بحث کرده ام و بعلاوه ایضا علاقمندان را به مطالعه "تفاوت های ما" نوشته منصور حکمت دعوت میکنم.
در این متن حکمتیست یک پسوند فکری تر است. برای جدا کردن موقت ما از حزب کمونیست کارگری، برای تاکید بر این واقعیت که حزب کمونیست کارگری و جریانی که آن را ساخت یک جریان واحد بنام کمونیسم کارگری نبود. جنبش کمونیسم کارگری یک واقعیت جامعه ما است که ما نماینده آن هستیم. اما کمونیسم کارگری به عنوان یک خط سیاسی و یک حزب سیاسی معین اینطور نیست. این موقعیت قبلا هم وجود داشته است. با شکست انقلاب سوسیالیستی در روسیه و تحولات بعدی آن جریان سیاسی واحدی بنام جریان کمونیستی در جهان باقی نماند. نمیشد از جنبش کمونیستی به عنوان یک پدیده سیاسی واحد نام برد در حالیکه جنبش کمونیستی یک واقعیت اجتماعی بود و هست. زمانی مارکس و انگلس این جنبش را کمونیست خواندند، زمانی انترناسیونال دو آن را سوسیال دمکراسی نامید و زمانی لنین ناچار شد همان جنبش را کمونیست بنامد و بعدا منصور حکمت مجددا همان جنبش را کمونیسم کارگری نامید. این نام ها در واقعیت وجودی خود جنبش کمونیسم کارگری تغییر نمیدهد. و اینکه بر سر حزب کمونیست مارکس، سوسیال دمکراسی، کمونیسم بعد از لنین و کمونیسم بعد از منصور حکمت چه آمد این واقعیت را تغییر نمیدهد.
نام کمونیسم کارگری بیش از آنکه ما را به یک تاریخ مربوط کند ما را به یک جنبش اجتماعی وصل میکند. و این اتصالی است که در استدلال رفقای ما کم رنگ به نظر میرسد. بعلاوه آنچه به نام کمونیسم کارگری از طرف منصور حکمت مطرح شده تاریخ ما است. نام رسمی حزب حکمتیست ما را فرقه ای و فاقد جنبش اجتماعی تعریف میکند.
۲ - گفتم که یک تمایز موقت است چون فکر میکنم زمانی به هر حال باید این تمایز در نام هم قطعی شود. شاید دوباره باید نام خودمان را کمونیست بگذاریم یا چیز دیگری اما در این رابطه باید دو اصل را در نظر داشت: اول اینکه نام ما باید معطوف به جنش اجتماعی کمونیسم کارگری یا کمونیسم باشد و نه به یک مکتب فکری مانند مارکسیست، لنینیست، حکمتیست یا هر ایست دیگری از این نوع. دوم اینکه این تغییر نام باید با یک تاریخ اجتماعی گره بخورد و نه تاریخ گروهی و فکری و غیره. حزب سوسیال دمکرات کارگران روسیه - بلشویک در پرتو تغییر کلا سوسیال دمکراسی جهانی در جنگ اول و همینطور در پرتو انقلاب روسیه تغییر نام داد. همانطور که حزب کمونیست کارگری محصول فروپاشی کمونیسم واقعا موجود در جهان بود. ما از چنین مقطعی فاصله داریم. هر وقت مثلا انقلاب ایران را سازمان دادیم شاید باید نام حزب را هم تغییر بدهیم. اما در دنیائی که خود حزب کمونیست کارگری موجودیت عینی زیادی ندارد این تغییر نام زیادی معطوف به دعوا های درون گروهی به نظر میرسد.
۳ - اینکه خیلی ها، از جمله خود ما هم در محاوره و در بحث عادی به این حزب حکمتیست میگوئیم، به نظر من ایرادی ندارد. درست همانطور که به لنین و حزب اش بلشویک میگفتند. حکمتیست در کنار وجود نام کامل حزب ، نام ساده تر، غیر رسمی تر و سر راست تری در محاوره است که ما را از دیگران متمایز میکند بدون اینکه ارتباط ما با کمونیسم کارگری را چه از نظر اجتماعی و چه تاریخی قطع کند.
۲۹ سپتامبر ۲۰۰۷