كورش مدرسی: حمله تركیه چند جانبه است. یك جنبه قطعا برمیگردد به نیروهایی كه علیه ترکیه فعالیت میكنند مثل پكاكا و غیره. اما بخش مهمتربرمیگردد به اینكه تركیه میخواهد در معادله تعیین تكلیف عراق حذف نشود. الان تكلیف عراق دارد به تدریج روشن میشود. جنوب عراق را كه رسما تحویل جمهوری اسلامی داده اند، به اسم اینكه تحویل دولت عراق داده اند. منطقه كردستان هم وضع نابسامانی دارد. بهر حال عراق دارد میرود به سمت اینكه خرد خرد تبدیل شود به منطقه تحت تسلط و نفوذ كشورهای منطقه و اساسا محل نفوذ جمهوری اسلامی. تركیه هم ادعای ارضی روی بخش هائی از عراق (کرکوک) دارد و هم میخواهد بعنوان نیرویی آنجا به حساب بیاید. وضعیت كردستان این لقمه چرب را هم در مقابلش گذاشته كه به سادگی میتواند این نقش را در آنجا بازی كند.
كورش مدرسی : حمله تركیه به عراق یك حمله جنایت كارانه است. بدون شك نه تنها مورد نفرت مردم كردستان عراق است بلكه مورد نفرت كل مردم جهان باید قرار بگیرد. دولت تركیه به مردم بی دفاع حمله میكند و این هیچ مجوزی ندارد جز اینكه او هم مثل بقیه دولتها مثل آمریكا، مثل جمهوری اسلامی دارد خر خودش را میراند، منفعت خودش را تامین میكند. و آنجا هم به یمن جبن جریانات ناسیونالیست كرد و بی كفایتی و لاقیدی شان نسبت به سرنوشت مردم كردستان وضعیتی پیش آمده كه كردستان تبدیل شده به منطقه ای كه آینده اش معلوم نیست. نه دولت هست، نه دولت نیست.. هیچ كس در كردستان عراق نمیداند كه چند ماه و یك سال آینده چه بر سر خود و خانواده اش خواهد آمد. جنگ نیست ولی كسی هم نمیداند چه اتفاقی برایش میافتد. این قضیه این امكان را به تركیه داده است.
بعلاوه این وضعیت را باید در متن تجدید تقسیم دنیا گذاشت و مورد بررسی قرار داد. تركیه هم دارد در این متن بازی میكند. قدرت دوم یا سوم ناتو مهم نیست. چون قدرت اول ناتو در عراق شكست خورد. قدرت دوم بودن مدالی نیست كه به خودش بدهد، در حالیكه قدرت اول دارد بارش را می بندد میرود. از لحاظ اقتصادی هم تركیه هر قدرت چندمی باشد، مسئله اش ناسیونالیسم ترك است. بخصوص بعد از تجزیه شوروی و شكست بلوك شرق این رویای تبدیل شدن به نمایندگی كل آن چیزی كه به خودشان می گویند ترك از كل مغولستان تا تركیه، تمام آذربایجان و تركمنستان و كل قفقاز و تا وصل میشود به چین این را در سر می پروراند یعنی این بحثها هست در محافل ناسیونالیستی شان كه برعكسش اینها همه به ناامن كردن تركیه كمك میكنند.
اینكه آیا تركیه به عنوان محمل كل ناسیونالیسم ترك چقدر نفع میبرد یا ضرر میكند و یا اینكه این موقعیت چقدر واقعی یا غیر واقعی است مورد بحث من نیست. میگویم كه اهداف ناسیونالیستی و آروزها و آمال ناسیونالیستی ترك را مد نظر دارند. تركیه دورانی دوست داشت در اروپا ادغام شود. الان بیشترو بیشتر دارد برمیگردد به سمت ناسیونالیسم ترك و رو آوردن به بسیج كشورهایی كه از ریشه ترك محسوب میشوند. یا اینها ترك بودن را بارشان میكنند.
بهرحال این حملات را باید در این متن هم گذاشت. تا جاییكه به كردستان عراق مربوط است من فكر میكنم كه بهترین راه برای ممانعت از دخالت تركیه تعیین تكلیف كردستان عراق است از طریق رجوع به آراء مردم در كردستان عراق. راه حلی كه ما چندین سال است داریم روی آن تاكید میكنیم حزب كمونیست كارگری عراق در ده سال گذشته روی آن تاكید داشته است. تنها راه این است كه از مردم كردستان عراق خواسته شود رای بدهند كه میخواهند مستقل شوند یا نه. و ما فراخوان داده ایم كه مردم كردستان عراق در این شرایط رای بدهند كه جدا و مستقل شوند. اگر در این شرایط مثلا یك رفراندوم عمومی با یك ضریب بالایی به استقلال رای بدهد كه میخواهند جدا شوند به نظر من نسبت وضعیت بلاتكلیف فعلی خطرات كمتری در كمین مردم كردستان خواهد بود. كوسوو و جاهای دیگر را نگاه كنید. نمیگویم بی خطر است اما كم خطر تر است. بالاخره نوری در ته این تونل پیدا میشود و معلوم میشود این كشور مستقل است و بقیه مجبور میشوند قبولش كنند. وضع فعلی کردستان یك طعمه است كه هر كس از ایران گرفته تا سوریه و تركیه هر روز دارند برایش نقشه میكشند. و با ادامه این وضع به نظرمن هیچ بعید نیست كه یك روزی كل كردستان عراق بین تركیه و ایران و سوریه تقسیم شود. بخصوص اگر وضع عراق نابسامانتر از این كه هست شود.در آن حالت ایران یك تیكه اش را بگیرد سوریه یك تكه اش و تركیه هم بیاید كركوك را بگیرد و كل ماجرای كركوك را به نفع خودش حل كند. میخواهم بگویم اینها روی میز هست. همه راجع به ان بحث میكنند. و این وسط چیزی كه راجع به آن بحث نمیشود ظاهرا سرنوشت مردم كردستان عراق است. كه به نطر من تنها راه حل و شانسی كه مردم كردستان عراق را از یك مهلكه دیگری درببرد این است كه مردم بروند پای یك رفراندوم و رای بالایی بدهند كه میخواهند جدا بشوند. تحت نظارت سازمان ملل یك جمعیت ٩٠ در صدی رای بدهند میخواهند جدا شوند. در آن حالت برای تركیه مشكلتر میشود حمله كند. برای ایران مشكل میشود دست درازی كند و دخالت كند در زندگی مردم كردستان عراق. سوریه هم همچنین.
كورش مدرسی: من فكر میكنم كه سفر احمدی نژاد تا انجا كه مربوط است به حج، امر شخصی ایشان است همانطور كه زندگی خانواده گی اش هم به ما وبه جامعه ایران مربوط نیست. اینكه او كجا میرود و سرش را به كدام سنگ میزند به ما مربوط نیست. به هیچكس نباید مربوط باشد امر خصوصی است. ولی تا جاییكه به بحثهای سیاسی مربوط میشود من فكر میكنم بازتاب بلاواسطه وضع ناشی از گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمریكا است. گزارش اطلاعاتی آمریکا به مساله دولتهای منطقه هم تبدیل شده است. برای اسرائیل به یک نوع و برای بقیه كشورها به نوع دیگر. از جمله برای عرابستان سعودی و كشورهایی كه متحد آمریكا بوده اند و كشورهای خلیج هم. اگر توجه داشته باشید احمدی نژاد برای اولین بار به اجلاس كشورهای خلیج دعوت شد. معاون وزیر خارجه مصر از ایران دیدار كرده و صحبت از سفر احمدی نژاد به مصر است. بنابراین همه اینها و ازجمله دعوت شخص پادشاه عربستان از احمدی نژاد برای سفر به مكه، به موقعیت جدید جمهوری اسلامی مربوط است . موقعیتی كه در منطقه پیدا كرده است و بازتاب شكست آمریكاست چه در عراق و چه در مسئله بهانه گیری هسته ای. بهر حال این موقعیت، انعكاس آن است و انعكاس به یك درجه قدرت گیری منطقه ای جمهور اسلامی.
كورش مدرسی: گزارش اطلاعاتی در واقع باد آمریكا و اسرائیل را برای حمله به ایران خالی كرد. دیگرتوجیهی برایشان باقی نگذاشته و به یك معنا پنچرشان كرده است. تا همین الان ظاهرا حمله به دیگر موجه نیست. منتهی به این معنی نیست كه خطر جنگ كاملا رفع شده و تمام شده است. نئوكنسرواتیوها و دولت اسرائیل. اینها میتوانند خیلی ساده چیزهای دیگری خلق كنند. اسراییل میتواند، دلیل دیگری برای، درگیری با جمهوری اسلامی پیدا كند. اسرائیل ممكن است به دلیل خودسرانه هم شروع كند به بمب زدن به جاهایی از ایران و در این ماجرا آمریكا قطعا هم درگیر میشود. در این حالت دیگر گزارش سازمانهای اطلاعاتی آمریكا نامربوط میشود. آمریكا درگیرجنگی میشود و دوباره اجرای همان سناریوهای جنگ شروع میشود. بهرحال خطر جنگ مسئله تمام شده ای نیست و آمریكا یا اسرائیل و یا خود جمهوری اسلامی از دست بردن به ماجراجویی ابا نخواهند كرد. یک درگیری نیمه مهم میتواند کل داستان گزارش اطلاعاتی آمریکا را بایگانی کند، اصلا منسئله هسته ای را بگذارند كنار و تبدیلش كنند به جنگی دیگر كه درجریان است. فی الحال بخشهایی از دولت آمریكا الان بیشتر از مسئله هسته ای روی نقش ایران در عراق صحبت میكنند. این میتوانند محملی برای درگیری بوجود بیاورد. دولت ایران هم از یك طرف به اندازه كافی ماجرا جو و لاقید هست و منفعت الهی برای خودش می بیند. خلاصه هر چند احتمال جنگ كمتر شده اما ساده لوحی است اگر كسی فكر كند كه خطر گذشته است.
تا جایی كه به ما مربوط است باید فشار را روی جمهوری اسلامی زیاد كرد. و معلوم شود كه شروع جنگ برای جمهوری اسلامی هم آنقدرها نعمت الهی نیست و مبارزه برای سرنگونی اش تشدید میشود و شانسی برای بقا ندارد. این كار مردم ایران است.
كورش مدرسی: ١٦ آذر امسال جنبه هاییش شبیه ١٦ آذرهای قبل بود. چندین سال است كه ١٦ آذر برگزار میشود. و البته تفاوت ها هم خیلی روشن است. ١٦ آذر اامسال را با ١٦ آذر آن موقع كه قندچی و بزرگ نیا ... كشته شدند و ماجرایی كه ١٦ آذر از آن شروع شد، مقایسه كنید میبینید دو دنیای متفاوت است. مهم نیست فاصله بین اینها چند ده سال است. این تفاوت تنها تفاوت دو نسل متفاوت نیست. بحث بر سر دو جنبش متفاوت است كه توقعات مختلفی دارند. اولی جنبشی ناسیونالیستی بود. ضد شاه بود ولی كاملا ناسیونالیستی و متعلق به جبهه ملی بود.
جنبش امسال جریانی است كه مطلقا ناسیونالیستی نیست. نه تنها ناسیونالیستی نیست بلكه جریانی خودآگاه است و این در چیزهایی كه مینویسند و حرفهایی كه میزنند پیدا است. اینها خود را چپ میدانند و چپ را نه در قالب اصلاح طلبی رژیمی، بلکه در قالب ضدیت با ناسیونالیسم و در قالب آزادی خواهی و برابری طلبی دارند تصویر میكنند. این اتفاق جدیدی است كه قبلا در سیاست ایران و در جامعه ایران نبوده. این اولین بار است.
در نتیجه وقتی كه فاصله میگیریم، میبینیم جریانی امسال آمده و در اوضاع سیاسی ایران میگوید آزادی، برابری، نه به جنگ، تحریم انتخابات، دانشگاه پادگان نیست، و جنگ نمیخواهیم بیمه بیكاری میخوهیم. كدام جریان در جامعه ایران هست كه ضدیت با جنگ را به این شفافیت، با آزادیخواهی و با ضدیت با جمهوری اسلامی و علیه فلاكتی كه به كارگر و مردم زحمتكش جامعه تحمیل شده، تركیب كره باشد؟ ١٦ آذر پارسال به این روشنی این را نداشت.
١٦ آذر پارسال حركت مشتركی بود بین سازمانهایی. ١٦ آذر امسال اساسا فراخوان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب بود و دارای پرچمی روشن و تعریف شده. جریانی عروج كرده است با كلامش، نوشته هایش و خواسته و فراخوان و سازمانده و دستگیر شده ها و زندانی هایش و همه چیزش آشكارا و روی میز است. و این اتفاق جدیدی است و پرچم جدید و متفاوتی است. خیلی ها می گفتند با جنگ مخالفیم. اما یك عده مثل ناسیونالیستها میرفتند سمت جمهوری اسلامی. اینها در صحنه سیاست ایران این دوره منفعل شدند بخاطر اینكه جنگ پس شان زد. کنار جمهوری اسلامی ایستادند یا مبهوت وضعیت شدند.جریاناتی هم فكر میكردند كه جنگ برای آنها فرجی است و امیدی و دریچه ای و فرصتهایی را باز میكند یا باندازه ما و مردم عادی نگران جنگ نبودند نمیتوانستند نقش مهمی را بازی کنند. جریانات اسلامی هم در دانشگاهها كه تا چندی پیش، به نیروهای رژیم سركوفت میزدند كه دانشجویان چپ را چرا دستگیر نمیكنند.
میخواهم بگویم كه در این نسل جریان دیگری به میدان آمده است و پیروزی ای كسب كرده است. گرچه فكر میكنم دستاوردی كه به دست آمده قابل بازپس گیری است منتهی این اتفاق عظیمی است در سیاست ایران. بخاطر اینكه پرچمی است در دانشگاه برداشته شده كه بعد ماوراء قومی و مذهبی دارد. پرچمی كه میگوید ما كرد ترك و فارس و لر و بلوچ نیستیم، انسانیم، برابری میخواهیم، آزادی میخواهیم. و این برابری طلبی و آزادیخواهی ضد جنگ است. همچنین این انعكاس جنبشی است كه در اعماق جامعه است. انعكاس جنبش طبقه كارگر و بخش زحمت كش جامعه است كه استثمار نمیخواهد، برابری میخواهد و برابری فقط قانونی نیست كه زن و مرد یكسانند بلكه برابری كه اینها میخواهند برابری همه آدمها در برخورداری از نعمات زندگی. است. این بخشی از مبارزه ی طبقه ای است در جامعه، چهره دیگری از مبارزه كارگران نیشكرهفت تپه است. این جنبش هم قابلیت بزرگ شدن و گسترش را نه تنها در دانشگاهها و اقلیمهای مختلف آن مملكت دارد، بلكه میتواند به عمق جامعه برود و جواب بگیرد. و به وسعت و عمق جامعه نیرو جمع میكند.
جمهوری اسلامی هم از این سر میخواهد آن را شكست بدهد و از همین سر به نفع هر آدم آزادی خواه و برابری طلبی است كه نگذارد این اتفاق بیافتد. این پرچم را تقویت كند و بگذارد در اهتزاز باشد.
كورش مدرسی: من فكر نمیكنم اكثریت رهبران و فعالین دانشجویی را گرفته باشند یك تعدادی را گرفته اند و تعداد زیادتری هم بیرون هستند. این دانشجویان شبكه وسیعی اند. یكی از جنبه های مهم ١٦ آذر امسال كه به نسبت گذشته یگانه بوده ، همین پدیده ای است كه از جامعه انعكاس میگیرد. یك اتفاقی افتاده در تهران كه ظاهرا دستگیری بیشتر و جمعیت كمتر از پارسال هم داشته است. ولی همه جا به آن پیام میدهند. طبقه كارگر از آن حمایت میكند. از جاهای دیگر و در عمق جامعه به اسم چپ پوسته میتركاند، اعلام موجودیت میکنند. این آن جوابی است كه آزادیخواهی و برابری طلبی از جامعه میگیرد. راه ممانعت و جلوگیری از سركوبش این است كه جنبش دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب هر چه وسیعتر شود و فشار گسترده ای برای آزادی همه دانشجویان، بلا استثنا بر جمهوری اسلامی اعمال گردد.