کورش مدرسی : مهمترین اهمیت آن این است که بخشی از طبقه کارگر تلاش میکند که بطور متشکل از معیشتاش در مقابل سرمایه دارن دفاع کند .کل سرمایه داری در ایران برای سود آورتر کردن سرمایه به یک هجوم همه جانبه به معیشت و شرایط کار طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه روی آورده است. این منفعت مشترک همه سرمایه داران ریز و درشت در ایران است. هجوم برای کشیدن آخرین رمق کارگر، بیکاری، گران شدن همه کالاها بجز نیروی کار کارگر، اختناق، خفقان و حکومت اسلامی همه و همه در خدمت سود آورتر کردن و سود آورتر نگاه داشتن سرمایه از قبل کار و استثمار طبقه کارگر است. برای این کار روشن است که باید سفره خانواده کارگر و زحمتکش خالی و خالی تر شود. امکان هرگونه اعتراض و سازمان یابی مسدود شود و حتی دستمزد کار انجام شده پرداخت نشود و اگر سودی در کار نیست، مثل نیشکر هفت تپه باید درش را بست و جمعیت وسیعی از طبقه کارگر را به روز سیاه نشاند. آخر سرمایه در نیشکر هفت تپه سود آور نیست.
اعتراض کارگران ایران خود رو عکس العمل مهمی است به این تعرض سرمایه داری اسلامی و سنگر مهمی برای کل طبقه کارگر است، ما هم طبیعتا مبارزه کارگران ایران خودرو را بخش لایتجزای مبارزه خود و مبارزه کل طبقه کارگر میدانیم و تا آنجائیکه بتوانیم و دستمان برسد با تمام قوا از آن پشتیبانی می کنیم و در آن دخالت می کنیم .
جنبه های دیگری هم هست که اهمیت این مبارزه را افزایش میدهد. اول اینکه ایران خودرو به عکس نیشکر هفت تپه و نساجی ها و غیره، که سود نمیدهند، سودده است، و خوب هم سود میدهد و بعلاوه ایران خودرو نقش مهمی دراقتصاد ایران دارد. در نتیجه اینجا، بعکس صنایع به اصطلاح سود نده، حلقوم سرمایه داران و شریان خون آنها دست کارگران است. نکته دیگر این است که اینجا مبارزه عکس العمل به فشار کار، اضافه کاری، پائین بودن دستمزدها و غیره است که در خود عنصر تعرضی تری را دارد. بعلاوه کارگران ایران خودرو درجه خیلی بالاتری از آگاهی طبقاتی، در مقایسه با بخش های دیگر، از خودشان نشان می دهند. اینجا دیگر کسی مثل نیشکر هفت تپه نمیگوید که کارخانه را بدهید دست ما هم سود را زیاد میکنیم و هم دستمزد را! بلکه مستقیما میخواهند حقشان را از حلقوم صاحبان کارخانه بیرون بکشند. به همین دلائل بازتاب سیاسی مهمتری در جامعه دارد. درجامعه ای مثل جامعه ایران اعتراض کارگری برای دست بردن به سود سرمایه داری بلاواسطه و بلافاصله سیاسی میشود یا ابعاد سیاسی پیدا می کند. اینجا هم میبینیم که کارگران ایران خودرو حتی وقتی برای دستمزد یا از بین بردن اضافه کاری های اجباری مبازره میکنند اولین عکس العمل دولت و سرمایه دارها این است که کارگران را کمونیستها تحریک کردهاند. البته باید اذعان کرد که این مبارزه بخشی از مبارزه کمونیستی طبقه کارگر است. و به این اعتبار دست کمونیسم و کمونیست ها در کار است، کمونیسم ابزار و جنبش رهائی طبقه کارگر است. معلوم است که در هیچ جای دنیا مبازره برای اضافه دستمزد، بیمه بیکاری، آزادی تشکل وبقیه خواسته های واقعا انسانی طبقه کارگر را کسی به مثلا سلطنت طلبان یا لیبرال ها، حوزه علمیه قم، روحانیون مبازره و یا مثلا حزب دمکرات کردستان نسبت نمیدهد. چون همه اینها ضد کارگر هستند، همه این را میدانند و حتی رژیم مثل جمهوری اسلامی هم روی چنین وقاحتی را ندارد. همین نشان میدهد که چگونه مبارزه اقتصادی طبقه کارگر جامعه را از نظر طبقاتی نیز پلاریزه میکند و فورا جبهه بندی های ثابت سیاسی هم خود را نشان میدهند. واقعیت این است که کمونیزمی که در طبقه کارگر هست ، عدالت می خواهد ، برابری می خواهد و از بین رفتن استثمار و کارمزدی را می خواهد و هیچکدام از جریاناتی که مثلا نامشان را آوردم اصلا محال است گروه خونشان به چنین مطالبات و خواست هائی جور در آید. همه اینها به مبازره کارگران ایران خود رو ابعاد جدی تر و مهمتری میدهد.
کورش مدرسی : من فکر نمی کنم این کار کارگران ایران خودرو را بشود اعتصاب غذا خواند. اسمش اعتراض از طریق نخوردن غذا در سلف سرویس است . در دانشگاه و یا در زندان هم گاه اینکار انجام میشود، اما به آن اعصاب غذا نمی گویند. اعتصاب غذا یعنی اعتراض بوسیله گرسنگی کشیدن و لطمه به خود است که به نظر من شیوه درستی در مبارزه سیاسی نیست. در مبازره شیوه های بهترو مثبت تری را باید پیش گرفت.
نگرفتن غذا در سلف سرویس یک شکلی از شروع مبارزه است. میگویم که شروع چون زیاد قابل دوام نیست منجر به تعطیل سلف سرویس میشود. اما ما که ناظم وحاکم چگونگی شروع مبارزه نیستیم، بالاخره هر جا مبارزه با توجه به فاکتورهای بسیار متنوع و مشخص و محلی شروع میشود. مبارزه درهر شرایطی با جرقه ها و با ابتکاراتی شروع می شود. من شخصا ایرادی در این ماجرا نمی بینم. یک اعتراض مشخص است که یکی دو بار میشود از آن استفاده کرد ولی اگر هر روز غذا نخوریم طرف سلف سرویس را می بندد و باز هم نفع میکند. به هر حال این شکلی از مبارزه است که کارگران انتخاب کرده اند. دستشان درد نکند .
کورش مدرسی : نمی دانم در این شکل خاص چقدر بقول شما قابل یاد گرفتن است. آدمی که گرسنه است، آدمی که تحت فشار است، کارگری که دست به سفره خالی اش برده اندو گلوی خود و خانواده اش را میفشارند تا جیب سرمایه داران را پر کنند، منتظر درس گرفتن از کسی نیست. ناچار است از خودش دفاع کند و کارگران ایران خودرو قبل از هر چیز دارند این کار را می کنند. روشن است که برای سایر بخش های جامعه بویژه طبقه کارگر این مبارزه آموزنده است ، قوت قلب است و امید میدهد. کارگران ایران خوردو بخشی از یک طبقه کارگر بزرگ در ایران است. طبقه ای که همه بخشهای آن مورد تعرض بورژوازی هستند. خواه مستقیما از طریق بیکار سازی و ندادن دستمزدها و یا از طریق تورم، احتکار، بورس بازی، بالابردن شدت کار و پائین آوردن مزایا. این تعرض بورژوازی دامن تمام طبقه کارگر را گرفته است. کارگر و زحمتکش زیر فشار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بوژوازی دارد به نابودی و به تباهی فیزیکی و معنوی کشیده می شود و در مقابل سرمایه داری یک صف است. اما متاسفانه سرمایه دارها متحد هستند، آژدان، امنیه، پاسدار، پاسبان، بسیجی، حفاظت، حراست و حوزه و مسجد و خلاصه دولت دارند، با همه اختلافاتشان متحد هستند و طبقه کارگر متفرق و پراکنده است.
طبقه کارگر پراکنده است و روشن است که تا وقتی پراکنده است زورشان هم به سرمایه داران و دولتشان نمیرسد، هرچند تمام شریان های حیاتی دولت و جامعه در دست طبقه کارگر است. با این پراکندگی ممکن است بتوان خواسته های محلی را به کرسی نشاند، ممکن است بتوان خواست های ویژه ایران خودرو را به کرسی نشاند، اما به کرسی نشاندن خواست های عمومی تر مانند بیمه بیکاری، یا افزایش دستمزدها به نسبت تورم یا آزادی تشکل نیازمند بسیج بخش بزرگتری از طبقه کارگر است. منظورم این نیست که نباید این خواست ها را در اعتراضات محلی پیش کشید، بالاخره جنگ را باید از جائی شروع کرد. منظورم این است که بدانیم برای به کرسی نشاندن آنها نیازمند نیروی بسیار بیشتری از ایران خودرو هستیم. این جا پای ضرورت اتحاد و پشتیبانی بخش های بیشتری از طبقه کارگر از مبارزت کارگران ایران خودرو به میان می آید. اما همین واقعیت باید به کارگران ایران خودرو نشان بدهد که اگر آنها از هفت تپه ای ها و یا کارگران نساجی یا فصلی و یا بیکار قبلا دفاعی کرده بودند امروز در موقعیت دیگری قرار داشتیم. میدانید؟ از ماست که بر ماست. وقتی ایران خوردو از نساجی ها یا هفت تپه حمایت نکرده باشد امروز نفت هم سخت است پای حمایت از ایران خودرو بیاید. آنها هم همان استدلال را که دیروز ایران خودروی ها میدادند را تحویل ما میدهدند. حرفم این است این مبارزه برای کارگران ایران خودرو و همه ما باید درس ضرورت اتحاد طبقاتی را داشته باشد. این راستش درست است که همه از جمله خود ایران خودروئی ها باید از مبارزه ایران خوردو یاد بگیرند. ضرورت اتحاد طبقاتی کارگران در مقابل سرمایه داران. هر جا سرمایه داری به هرکس که تعرض میکند مسئله همه کارگران است. هیچ کدام از ما، هیچیک از بخش های طبقه کارگر نمیتواند دستش را به کلاهش بگیرد و هوای کار خودش را داشته باشد. سر کسی کلاهی نمیماند.
به هر صورت درگیر کردن و به میدان آمدن سایر بخشهای طبقه کارگر برای عقب زدن این فشار سرمایه داران و دولتشان حیاتی است. واقعیت این است کسی به زبان خوش حق کارگر را نمی دهند. واقعیت این است که دولت جمهوری اسلامی از حوزه تا مسجد و ارتش و پاسدار، دولت سرمایه داری است. و درست است که تا سرمایه داری هست بیکاری هست. تا سرمایه داری هست گرانی هست، تا سرمایه داری هست استثمار و بردگی مزدی هست. درست است که راه و چاره نهایی این است که دولت سرمایه دارن را ساقط کنیم و حکومت کارگری را بر قرار کنیم. اما امروز میشود و باید سدهایی را در مقابل تباهی زندگی خانواده کارگر و زحمتکش این جامعه ایجاد کرد. خود این سد ها موقعیت طبقه برای سرنگونی بورژوازی را بهبود خواهد بخشید. اما اینکه چه سدی را می شود بست، بستگی به این دارد که چقدر نیرو جمع کرده اید. با صرف نیروی کارگر ایران خودرو تا یک حدی می شود سد بست. با اضافه شدن بخش ها دیگر طبقه کارگر و بویژه بخش های کلیدی میتوان تعرض دولت به معیشت خانواده کارگر و زحمتکش را تماما درهم شکست. در جا انداختن این واقعیت و پیش رفتن در این جهت فعالین کمونیست و رهبران عملی کارگران نقش کلیدی دارند.
کورش مدرسی : جایی که سرمایه داری هست، کارگر هست. و جائی که سرمایه داری و کارگر هست اعتراض کارگری هم هست، هم زمینه دارد. سرمایه و سرمایه دار یعنی وجود استثمار و کارگر بودن یعنی استثمار شدن. یعنی تلاش دائمی سرمایه داری برای اینکه از حقوقت بزنند، یعنی اینکه باید به زور حقوقت را بگیری. این منطق جامعه سرمایه داری است. وجود این فعل و انفعال خاصیت جمهوری اسلامی نیست. همه جای دنیا همین است. سرمایه داری که جمهوری اسلامی به جامعه ایران تحمیل می کند مبتنی بر یکی از وحشیانه ترین شیوه های استثمار و سرکوب است. جمهوری اسلامی دارد برای سود آور کردن سرمایه در چهارچوب نظام اسلامی به طبقه کارگر فشار می آورد. در نتیجه همه جای ایران، هر جایی که دو نفر دارند کار می کنند و زحمت می کشند مبارزه هست و زمیه گسترش مبارزه هم هست. امروز در ایران و هر جایی که آدمی کار می کند و زحمت می کشد، امکان پیوستن به کارگران ایران خودرو هست . این که بقیه نمی پیوندند، همانطورکه چندین سال است تکرار میکنیم محدود نگری، محافظه کاری و ضعف آگاهی طبقاتی در صف طبقه کارگر است. اشاره کردم وقتی که فرض کنید کارگر نیشکر هفت تپه مبارزه می کند وکارگر ایران خودرو از آن حمایت نمیکند یا حتی تکانی هم نمی خورد، وقتی ایران خودرو جلو می آید بقیه هم تکان نمی خورند . این سد و این دایره بسته و باطل را باید شکست. رهبران کارگری، بخصوص کمونیستها باید این هم سرنوشتی طبقاتی را به یک پروسه گسترش اتحاد در درون خود طبقه تبدیل کنند. همه باید به هم وصل شوند تا اولین قدم برای به میدان آمدن همه فراهم شود.
کورش مدرسی : ممکن است فردا برود یکی از رهبران کارگری ایران خودر رو را بگیرد. پس فردا ممکن است کارگران ایران خودرو یک اعتراض کنند باز یک تعدادی را بگیرد. میخواهم بگویم دستگیر کردن یا نکردن هنوز شاخص این نیست که جمهوری اسلامی گویا مثلا کارگران را نمی گیرد. این طور نیست . اسانلوهنوز در زندان است.
کورش مدرسی : جنس اعتراض ایران خودرو با اعتراض مشهد فرق می کند. قبل از هر چیز اعتراض مشهد خیابانی بود و طبعا جمهوری اسلامی به آن شکل از اعتراض حساس تر است. این حساسیت هنوز چیزی را راجع به خوبی و بدی یا پیشرو و پس رو بودن هیچکدام چیزی را نمی رساند. می خواهم بگویم که من مجاز نیستیم این تصور را بدهیم که گویا در مبارزه اعتصابی کارگران رژیم کمتر دستگیر می کند . اتفاقا اگر فردا کارگران نفت بیایند میدان من فکر می کنم رژیم تلاش میکند از مشهد هم عکس العمل شدیدتری نشان بدهد. مشکل رژیم آنوقت این است که برعکس مشهد زورش نمیرسد. جمهوری اسلامی هر چقدر هر جا زورش برسد سرکوب و دستگیر میکند. اگر در ایران خودرو این کار را نکرده یا زورش نرسیده یا هنوز فکر میکند فشار قابل کنترلی است. بالاخره اینها منطق مبارزه است هنوز هیچ نتیجه گیری خاصی نباید از آن کرد.
کورش مدرسی : ببینید گزارش پالیزدار بهانه است. من نمی دانم چند نفر در ایران هستند ندانند که “بخور بخور” اصولا تعریف رژیم جمهوری اسلامی است. اما وقتی شما فقط به “بخور بخور” بچسبید دارید بحث را می برید بر سر دعوای میان آنهائی که در این بخور بخور کمتر یا زیادتر گیرشان آمده است. دعوای میان عده ای که زیادتر می خورند با عده ای کمتر گیرشان می آید.
بحث ما بر سر این است که جمهوری اسلامی با کل سیستمش چه آنهائیکه زیاد می خورند چه آنهائیکه کم می خورند مثل بختک شیره این جامعه، شیره جان طبقه کارگر و زحمتکش را می مکد چپاول می کند. چپاول فقط این نیست که ایشان پول اضافه خورده آن یکی از فلان بودجه را دزدیده اینها ساده ترین و سر راست ترین چپاول ها هستند. معنی دقیق تر چپاول می خواهید؟ بروید از کارگران ایران خودرو بپرسید چرا اینقدر کار می کنند، کارخانه اینقدر سود میدهد و آنها درآمدشان ين قدر است؟ این سود را کی میبرد؟ چرا و به چه حقی میبرد؟
همه این ثروتی که گیر سرمایه دار می آید چپاول است. این البته درمنطق سرمایه داری چپاول مجاز یا حلال است. جمهوری اسلامی رژیمی است که از سر تا ته براساس دزدی حتی در قانونی ترین شکلش و بر اساس استثمار و چپاول معیشت زندگی همه استوار است. بخصوص در این دوره سیاستهایی که پیش گرفته اند تعرض مستقیم به زندگی مردم برای بالابردن سود دهی سرمایه و در واقع چپاول جامعه است. گرانی و بیکاری نمود هائی از این چپاول است. طبقه کارگر و زحمت کش جامعه به حق عکس العمل نشان میدهند و بورژوازی با جلو گذاشتن چپاول “غیر مجاز” از همدیگر میخواهد حواس ها را پرت کند. رویداد های مشهد فکر نمی کنم غیر مترقبه بود. جامعه ایران آبستن است ، آبستن عصیان است. فکر میکنم این را جمهوری اسلامی هم باید فهمیده باشد که جامعه ایران آبستن عصیان است. می تواند عصیانی بشود، میتواند شورش گرسنگان و یا عصیان کسانی که به خر خره شان رسیده و دیگر نمیتوانند تحمل کنند هرجا پا بگیرد.
در نتیجه هر اتفاقی میتواند جرقه یک عصیان بشود. مشهد دارد این را می گوید، اصفهان دارد این را می گوید و جاهای دیگر که اعتراض به این شکل کردند دارند همین را میگویند. مهم نیست اعتراض چقدرسازمان یافته است. نفس این اعتراضات دارد می گوید که جامعه آبستن عصیان است. برعکس آن چیزی که جمهوری اسلامی می خواهد تصویر بدهد طبقه کارگر و زحمتکشان و تهیدستان و کسانی که به کار خود زنده اند نه تنها ساکت نیستند، نه تنها راضی نیستند،ممکن است به همین زودی دوباره سر جمهوری اسلامی خراب شوند .
کورش مدرسی : ببینید، شریف ترین بخش و زحمتکش ترین بخش این جامعه دارد به چاه ویل گرسنگی سرازیر میشود. اگر هر کسی چرخی بزند میبیند که خرد خرد حبوبات هم دارد از سبد مصرف خانواده کارگر و زحمتکش حذف می شود. این را خود رژیم میگوید. یک جای دیگر گفتم میان ایران و سودان و سومالی فرق هست. در آنجا اصولا قحطی هست، جامعه پاشیده، مواد غذایی نیست، ثروت و یا نعمت نیست. ایران مملو از مواد غذایی است. مملو از ثروت است. مملو از نعمت است. مشکل این است که یک عده که دستشان به این نعمات میرسد دست بخش اعظم جامعه را قطع کرده اند. در نتیجه یک عده دستشان به این وفور و ثروت نمیرسد و یک عده ای فوق العاده دستشان می رسد.
سوال من این است به یک آدم گرسنه، به یک جمعیت گرسنه میگویید چه بکند؟ برای بیمه بیکاری مبارزه کند؟ برای بالارفیتن دستمزدها مطابق تورم مبازره کند؟ سیر شدن کودک و پدر و مادر خانواده کارگر و زحمتکش با این مبارزه ممکن است؟ بالاخره گرسنگی را باید ضرف چند روز یا چند هفته درمان کرد. مبارزه برای بیمه بیکاری و افزایش دستمزدها به تناسب تورم یک مبارزه چند روزه و چند هفته ای است؟ از منتقدین ما باید پرسید اگر کودکتان گرسنه باشد شما به سیر کردن او از کانال این مبارزات طولانی امید میبندید؟ به راستی درمان گرسنگی فرزندان یک خانواده کارگر و زحمتکش از طریق این مبارزات خیالی تر است یا اینکه مثلا ۵ هزار نفر محله فلان شهر جمع بشوند و بروند انبار های محتکرین، که دولت هم جزو شان است، مصادر کنند؟ بروند محتویات انبار محتکرین را بیرون بکشند و در محله تقسیم کنند،امکان پذیر تر است یا بیمه بیکاری؟
این که حرف نشد که ارتش هست و نیروی انتظامی هست. مگر در مقابل خواست بیمه بیکاری ارتش و نیروی انتظامی نیست؟ مگر در مقابل مبارزه برای آزادی های سیاسی و علیه حجاب اجباری ارتش و انتظامات نیست؟ چون ارتش هست، چون نیروی انتظامی هست پس نمیشود مصادره کرد؟ پس اعتصاب نباید بکنید؟ اگر مثلا ده هزار نفر مردم هادی آباد قزوین جمع شوند و بروند فرض کنید ۵ تا انبار محتکرین را بگیرند بیاورند ؟ گرسنگی را درمان می کند یا نه؟ این انتقاد سیاسیون اینترنتی و سیر است که فکر میکنند ما بنشینیم قطعنامه بدهیم برای اضافه دستمزد یا برای بیمه بیکاری بچه من که از گرسنگی افتاده روی زمین دارد می میرد! زنده میشود. سوال این است که بچه گرسنه را چگونه باید سیر کرد؟ مریض گرسنه، مسن گرسنه، آدم معمولی گرسنه را چه جوری می شود سیر کرد؟
شما باید یک راهی جلوی طرف بگذارید. راه این منتقدین چیست؟ متحد بشویم؟ بایستیم تا کارگران نفت بیایند وسط؟ واقعا با این تناسب قوایی که هست می شود بیمه بیکاری را از جمهوری اسلامی گرفت؟ تحقق بیمه بیکاری تناسب قوا خیلی بهتری می خواهد ، بخش وسیع تری از طبقه کارگر را می خواهد. تا وقتی بیمه بیکاری نگرفته ایم و آن بخش از کارگران نیامده اند بچه های همه مان باید از گرسنگی بمیرند؟
بحث بر سر چیست؟ بحث بر سراین است که یک مجموعه مواضع درست بگیریم یا بر سر این است که راه سیر شدن خانواده کارگر و زحمتکش شریف این جامعه را در کوتاه مدت نشان دهیم؟
چه کسی می گوید ده هزار نفر مردم فلان محله نمی توانند مصادره کنند؟ چه کسی چنین نسخه ای از پیشی را صادر کرده است؟ و آیا با این نسخه باید بنشینم نگاه کنم و ببینم بچه ام از گرسنگی بمیرد؟ سیاست به کنار آخر یک ذره احساس مسئولیت باید داشت. طرف گرسنه است، بیکار است، پولش را نمی دهند، می گوید می خواهم خودم و بچه هایم را بکشم جواب ما این است که تناسب قوا اجازه نمیدهد؟ شما حالا برو یک روزی باید متحد شوی و انشاالله من از راه میرسم و تو را در مبازره رهبری میکنم؟ سوال این است که این آدم امروز بچه اش را چه جوری باید سیر کند؟ دزدی در تناسب قوا میگنجد؟ تن فروشی در تناسب قوا میگنجد؟
واقعیت این است کً این سیاسیون در مقابل شریف ترین انسان های جامعه راهی جز دزدی، تن فروشی، اندام فروشی و یا خود کشی برای مبارزه با گرانی و احتکار را نمیگذارند. تظاهرات کنم ؟ جوابم را نمی دهند ، شب را گرسنه می خوابم دوباره تظاهرات کنم؟ دو روز گرسنه می خوابم باز تظاهرات کنم؟ روز سوم دیگر نا ندارم تظاهرات کنم. ترجیح می دهم بروم تن فروشی کنم برای اینکه بچه ام را سیر کنم. به این سیاسیون غیر سیاسی باید گفت عزیزان کمونیسم منطق زندگی است. آدم گرسنه را چگونه می شود سیر کرد؟ باید راه جلوی شان بگذاریم .
کورش مدرسی : به نظر من اگر دو تا محله این کار را بکنند رژیم فورا عقب مینشیند. فورا می رود و قیمت همه چیز را نصف می کند . چون می بیند که مردم راهش را پیدا کرده اند.
یک محله یک محله زحمت کش یک محله فقیر نشین این کار را بکنند ، همه جا کپی میکنند. بعد هم طرف را بگیرند جرمش چیست؟ می گوید گرسنه ام برای فرزندان و خانواده ام این کار را کردم. من که نمی گویم این چاره درد گرسنگی است. تا سرمایه داری هست گرسنگی، فقر، استثمار و بیکاری هم هست ، همه اینها اجزای زندگی در جامعه سرمایه داری است . تا وقتی ما در جامعه سرمایه داری داریم زندگی می کنیم این وضع هست. بحث بر سر این است که چگونه جلوی جنبه هایی از تعرض سرمایه داری را بگیریم، چگونه سد ببندیم زندگی مان را نجات بدهیم، چگونه اتحاد بیشتری در میان خود داشته باشیم، چگونه نگذاریم به قهقرای فیزیکی و معنوی دچار شویم، نگذاریم بچه هایمان بمیرند، نگذاریم قحطی زده شویم در حالیکه یک عده ای شکم های شان، پول جیب شان و حساب های بانکی شان باد کرده است. بهبود را نه با آیت الکرسی سوسیالیستی می شود ایجاد کرد نه با ورد سیاسی. بهبود را می شود با مبارزه ایجاد کرد. مبارزه ای که قابل دسترس، مبازره قابل پیروز شدن. من گمان نمیکنم کارگران نیشکر هفت تپه بتوانند بیمه بیکاری را به جمهوری اسلامی بقبولانند. امروز زور شان نمی رسد. متاسفم ولی نمیرسد. ولی کارگر نیشکر هفت تپه می تواند برود فلان انبار را مصادره کند.
من می گویم فردایی که کمونیست های فلان محله ده هزار نفر مردم را جمع کنند و دوا و درمان و لباس و غذا به مردم برسانند، کمونیسم آنچنان میخی کوبیده که جمهوری اسلامی تا سالهای سال نمی تواند در آن محله به سادگی عربده کشی کند. دفاع از خود، دفاع از حرمت خود، ذلیل نبودن، ایستادن و از حرمت و شخصیت آدم دفاع کردن راه مبارزه است. چرا باید آدمها را به گدایی بکشیم؟
باید برای بیمه بیکاری مبارزه کرد، اتحاد کارگری علیه بیکاری را بوجود آورد، باید جنبشهای مجمع عمومی را راه انداخت، باید همه اینکار ها را کرد و مهمتر از همه باید سرمایه داری را سرنگون کرد ولی اینها پاسخ گرسنگی امروز نیست.