رحمان عزیز
سال نو تو هم مبارک و به امید سال بهتری برای همه
اما در مورد نامه ات.
مشکل این است که هم تو و هم سایر رفقای هیات دبیران بحث من را این گرفتهاید که آشتی کنید. دعواهایتان را قورت بدهید و دوباره از سر شروع کنید. این نظر من نبوده و نیست.
نظر من این است که وضعیت کنونی ناشی از رفتار غیر سیاسی و غیر اجتماعی هر دو طرف است، مستقل از اینکه در این یا آن موضوع من موافق چه باشم. در سیر رویداد های چندین ماهه هر دو طرف این رفتار را کردهاند. تا وقتی که شما نقدی به این روش خودتان نداشته باشید هر نسخهای که من به پیچم مسکنی خواهد بود که با اولین برخورد دوباره داستان را به همین جای فعلی بر میگرداند. من مثالهای زیادی از رفتار و برخورد غیر اجتماعی و کم سیاسی هر دو طرف زدم. تو هنوز میگوئی یک رهبری کمونیستی را در مقابل خودت نمیبینی. گویا خود تو رهبری کمونیستی کردهای و دیگران جواب نمیدهند. رحمان جان من نظرم این است که همانقدر "بلوک" مقابل این نقش را بازی نکرده اند که تو و فاتح و رفقای دیگر "بلوک" شما.
قبول دارم که حرف های اسد شرح مشکلات از زاویه خودش بود. بقیه هم همین کار را کردند. تو هم که این شرح یا لیست را باز نکردی اما حرف هایت، چه آنوقت و چه امروز، این فضا را داشت و دارد که حق داشتهای اما گذشت میکنی. یک کلمه در نقد آنچه کردهاید حرف نزدید. هیچ طرفی این کار را نکرد.
اگر من میخواستم وارد بحثهای شما بشوم ناچار بودم که دوباره همه، از جمله تو، را نقد کنم و نشان بدهم که هنوز همگی در همان سنگر هستید اما گذشت میکنید و یا حاضر هستید گذشت کنید. این موضع راه به جائی نمیبرد. اعتماد جلب نمیکند. راستش من از جلسه هیات دبیران اصلاً امیدورتر بیرون نیامدم. فضا کمی آرام شد اما ذهنا همه، از جمله تو، در همان خندق خود باقی ماندند. من دنبال رهبر کمونیستی میگشتم که همه چیز و قبل از هر چیز مواضع و رفتار خود را نقد کند. این را ندیدم.
به هر حال من به هیچ طرفی آوانسی ندادم به این دلیل که با رفتار هر دو طرف مسأله دارم و گمان نمیکنم که از نظر سیاسی هم در این دعوا من را نمایندگی میکنند. این را در نامه به ک م هم اشاره کردم.
فعلاً ریش و قیچی دست شماست و شما هستید که میتواند و باید این وضعیت را به شیوه انقلابی عوض کنید یا حزب را به پرتگاه از هم پاشیدن ببرید. . کس یا کسانی که این کار را بکنند رهبری حزب خواهند بود. فعلاً که حزب نه از نظر سیاسی و خطی و نه از نظر عقل و درایت سیاسی - اجتماعی رهبری ندارد. گفتم که من با ریبوار موافقم که میگفت در پلنوم هیچکس، از هر دو طرف ، یعنی از جمله تو و فاتح، حزب را نمایندگی نکرد. حزب بی رهبر ماند. تا وقتی به نقد این موقعیت نرسید همه چیز مسکن خواهد بود و موقتی.
امیدوارم توانسته باشم نظرم را روشنتر کنم و بگویم که چرا در چند کلمه کوتاه در دور دوم اصلاً درباره حرفهای هیچکس حرف نزدم.
قربانت
کورش
۲۴ مارس ۲۰۱۱