ناسیونالیسم مصر در شکل مدرن آن با ناصریسم متولد شد و ناصریسم با ارتش. ارتش جدید مصر چه از این سر و چه از سر جدال دائمی میان مصر و اسرائیل به کعبه ناسیونالیسم مصر تبدیل شده است که کل جریانات ناسیونالیستی مصر، از اسلامی تا سکولار، در طی شش دهه گذشته آن را عبادت کرده است.
این ناسیونالیسم و این کعبه البته طی این دوران از یک ناسیونالیسم جهان سومی طرفدار شرق به یک ناسیونالیسم پرو غرب تغییر کرده است. ارتش مصر، شاید بتوان گفت، بیش از هر نهاد دیگری در این جنبش دربان و نماینده ناسیونالیسم مصری بوده است. اما فراتر از آن ارتش حافظ ژریم حاکم بوده است.
امروز انقلاب مصر در مقابل این کعبه قرار گرفته است و رفتار این انقلاب با این کعبه ناسیونالیسم انعکاس همه توهمات و تعلقات به این ناسیونالیسم است.
ارتش مصر در پایه خود یک ارتش وظیفه است. ترکیب اصلی آن را سربازان، درجه داران و افسران وظیفه تشکیل میدهند و همین واقعیت این ارتش را در مقابل اعتراض، و بخصوص انقلاب تودهای آسیب پذیر میکند. ارتش های غیر حرفهای قابلیت محدودی در سرکوب انقلابها دارند و در مقابل سیر گسترش یابنده انقلاب از هم میپاشند. فی الحال پروسه ترک ارتش توسط سربازان، درجه داران وا فسران جز و پیوستن به انقلاب شروع شده است.
همه انقلابها وقتی در مقابل چنین ارتشی قرار میگیرند، به درست، در دوره ای تلاش برای خنثی کردن آن را در پیش می گیرند. این تاکتیک بیش از هر چیز غریزی و طبیعی است. اما در عین حال این تاکتیک انعکاس توهم در میان توده انقلابی نسبت به ارتش و تلاش رهبران انقلابی برای فایق آمدن بر این توهم با اتکا به تجربه توده های انقلابی هم هست.
امروز دیگر تنها چیزی که مانع از سرنگونی مبارک و نظام حاکم است ارتش است. در تعلق سیاسی و طبقاتی سلسله مراتب فرماندهی بالای ارتش به نظام کنونی نباید ذره ای تردید کرد و به نظر میرسد که بخش مهمی از فعالین و رهبران عملی انقلاب مصر نسبت به این امر توهمی ندارند. اما در همان حال موقعیت ارتش در ذهن توده انقلابی، به عنوان پایه ناسیونالیسم و یکی از نقطه رجوع های تعریف هویت مصری و به درجهای جدا از نظام، به آن امکان مانور میدهد.
سؤال این است که آیا فرماندهان ارتش برای نجات خود و کعبه ناسیونالیسم و برای حفظ نظم موجود در مقابل مبارک قرار خواهند گرفت؟ اطلاعات من بسیار محدود تر از آن است که بتوانیم حدس حساب شدهای بزنم. اما به نظر میرسد تا اینجا و در رابطه با ارتش دستکم دو مسیر در مقابل این انقلاب باز شده است: ارتش به اصطلاح به انقلاب میپیوندد و مبارک را دک میکند و یا در مقابل انقلاب و در دفاع از نظام موجود علنی تر و سر راست تر علیه توده انقلابی دست به اسلحه میبرد. امروز ادامه موضع گرفتن های میانه کمتر و کمتر میشود. ارتش مصر در مقابل تصمیم قرار گرفته است.
۱ - دک کردن مبارک بی گمان موقعیت ارتش را لااقل برای دوره ای به عنوان قهرمان این انقلاب تثبیت میکند. اینکه این دوره چقدر طول خواهد کشید و یا سرانجام آنچه خواهد بود قبل پیشبینی نیست.
۲ – ارتش رسما در مقابل انقلاب می ایستد. این راه به احتمال زیاد منجر به از هم پاشیدن ارتش و در هم شکستن آن، در یک نبرد بشدت خونین، توسط توده انقلابی میشود. این درهم شکستن اما همراه خود کعبه ناسیونالیسم مصر را درهم خواهد کوبید و در را بروی دنیای دیگری از امکان فراتر رفتن از انقلاب کنونی را فراهم میکند.
باید امید داشت که اگر قرار است این مقابله صورت بگیرد در شرایطی اتفاق بیفتد که جامعه پلاریزه تر شده است، انقلاب نیروی وسیعتری را به میدان کشیده است و بخصوص طبقه کارگر تمام قد وارد این انقلاب شده است. پیروزی این دوره یا مرحله از انقلاب مصر در چنین شرایطی سریع تر و کم هزینه تر خواهد بود و امکان فراتر رفتن از این انقلاب را فراهم تر خواهد کرد.
آیا انقلابیون مصر با تجربه قیام زود رس در بهمن ۵۷ در ایران آشنا هستند؟ آیا میدانند که انقلابیون ایران هشدار های لنین در مورد قیام زود رس را نادیده گرفتند، حکومت را تسلیم جریان اسلامی کردند و ناخواسته انقلاب ایران را به شکست کشاندند؟ آیا انقلابیون مصر با تاکتیک های لنین و انقلاب پرولتری در فاصله فوریه تا اکتبر ۱۹۱۷ آشنا هستند؟ باید امید داشت که اینطور است.
اما شاید مهمتر اینکه طبقه کارگر ایران باید نگاه کند و یاد بگیرد. اصلا بعید نیست که در انقلاب آتی ایران ناسیونالیسم ایرانی ارتش را، در مقابل سپاه پاسداران، به عنوان نماینده و ناجی به خورد انقلاب آتی ایران بدهد!
به هر صورت سؤال در نهایت این است که آیا انقلاب مصر تسلیم توهمات ناسیونالیستی خود خواهد شد و یا سیر اوضاع عکس این پیش خواهد رفت؟
ک.م.
۱۱ فوریه ۲۰۱۱