در کنگره چهارم حزب حکمتیست تصمیم گرفتم که کاندید عضویت در کمیته مرکزی و دیگر کمیته ها و نهاد های حزبی نباشم. دلائل این تصمیم را در همان کنگره چهارم توضیح دادم که در همین سایت قابل دسترس است. در کنگره توضیح دادم که این تغییر تنها تغییری در ظرف فعالیت سیاسی من است و نه در محتوای آن. این تغییر ناظر بر تغییراتی در اولویت ها و برنامه فعالیت سیاسی من است.
دوره جدید تنها یک نقطه سر خط در زندگی سیاسی من خواهد بود و بس. وبا این تغییر، این سایت پنجره اصلی رساندن صدایم به دنیای بیرون تبدیل میشود. قدرت این صدا را دیگر باید در پژواک آن در فکر و عمل، در نوشته و گفته فعالین کمونیست طبقه کارگر جستجو کرد. امیدم این است که پژواک هرچه وسیعتر باشد. این سایت نه تنها حق تالیفی ندارد، بلکه آرزیم این است که نوشتهها و گفتهها در ابعاد هرچه وسیعتری توزیع شوند، به دست طبقه کارگر و فعالین کمونیست آن رسانده شوند و برای آنها نه تنها موافق که هم فکر و هم نظر و هم سنگر پیدا شود.
نوشته ها و بحث هائی که در این سایت خواهد آمد برای هیچ سایت یا نشریه ای فرستاده نخواهد شد. باز تکثیر یا انعکاس آنها در هر سایت و نشریه ای تماما بستگی به سردبیر آن سایت یا نشریه دارد. لابد اگر آنها را قابل توجه و خواندن بیابند، آنها را منعکس خواهند کرد.
اینجا یک استثنا را باید قائل شوم. تقاضای من این است که این نوشته ها و گفته ها به عنوان نظرات رسمی حزب حکمتیست منتشر نشوند. دلیل این خواهش این است که فکر میکنم انتشار هرنوشته ای از من به عنوان موضع رسمی حزب موقعیت رهبری حزب را زیر سایه قرار میدهد. درست تر این است که حزب اگر با این نوشته ها و گفته ها احساس نزدیکی کند، مضمون آنها را بکار گیرد و به زبان و با قلم خود برداشت خود را بیان کند و به جنگ دیگران برود.
شاخص هم خطی تلاش برای اقناع دیگران، مبارزه با سیاست ها و رویکردهای مورد نقد، تلاش برای متحد کردن دیگران حول این سیاست ها و حاکم کردن آنها بر پراتیک جمعی کمونیست ها میدانم تا اعلام موضع و منزوی و منفرد ماندن.
طبعا تشویق احزاب، گروه ها، سازمان ها و فعالین کمونیست به خواندن یا مراجعه به این نوشته ها و گفته ها، ترجمه آنها یا توزیع و رساندنشان بدست فعالین کارگری و کمونیست های جامعه، در هر شکل و زبانی، آرزوی من است. اما تبدیل این کار به یک وظیفه تشکیلاتی را در موقعیت کنونی کار درستی نمیدانم.
سایت تا کنونی من به همت رفقای خوبم بهروز مدرسی و نسرین جلالی، راه اندازی و اداره شده است. خود را مدیون آنها میدانم. با تغییری که در موقعیت من بوجود آمده است، از این به بعد بهتر است این کارتوسط خود من انجام شود. البته کماکان محتاج کمک این رفقا و رفقای دیگری که تا کنون با ترجمه نوشتههایم به زبانهای آلمانی، فرانسه، کردی و عربی، مرا مورد لطف قرار دادهاند خواهم بود.
این سایت و محتویات آن هیچ مسئولیت سیاسی، اخلاقی یا تشکیلاتی ای را متوجه حزب حکمتیست و هیچ حزب و فرد دیگری نمیکند. تمام مسئولیت آن با شخص من است.
این سایت، سایت شخصی من است. اما کماکان محدود به یک سایت سیاسی خواهد بود. زندگی من هم مانند هر کس دیگر در سیاست خلاصه نمیشود. علاوه بر سیاست که مشغله اصلی زندگی من از سال ۱۳۵۷ بوده است، بخش مهمی از علائقم به علوم (فیزیک، ریاضیات و …) است و بخش قابل توجهی از وقت من، چه قبلاً و چه فعلاً، به کنکاش در این عرصه اختصاص داشته و دارد. در کنار این باید علائق شخصی دیگرم عکاسی، موسیقی یا ورزش و غیره را هم اضافه کنم.
اما، حاصل ۳۰ سال فعالیت سیاسی ترسیم یک شخصیت تماما سیاسی از من بوده است. اعتباری اگر دارم مدیون این شخصیت سیاسی است و کسی که به این سایت مراجعه میکند کنجکاو است که بداند کورش مدرسی سیاسی چه میگوید. اختلاط این شخصیت سیاسی با جنبههای دیگر و پیچیده کردن آن را خارج متن و نا متناسب میدانم. احساس استفاده سیاسی یا غیر سیاسی از کیسه دیگری را به من میدهد. درست شبیه هنرمندانی که اعتبار هنری و یا شهرت خود در یک هنر را به دنیای سیاست و یا دنیای غیر هنری میتابانند.
اما مهمتر از این "تناقض" شخصی، مشکل امنيتي و تمرکزی که دستگاههای اطلاعاتی و تبلیغاتی جمهوری اسلامی روی امثال من دارد، مانع از آن ميشود که اينجا در همه ابعادي که دوست دارم اين علائق و "مشغله" ها را منعکس کنم و دیگران را در آنها شریک کنم. خیلی ساده برایم هزینه امنیتی دارد. در نتیجه ناچارم با اين هويت دوگانه بسازم. با دو شخصیت ظاهراً نا مربوط در این دو دنیا ظاهر شوم.
این سایت در خدمت گسترش و ترویج یک تبیین مارکسیستی و کارگری معین از جهان ما و بخصوص از سیاست در ایران خواهد بود. در مورد هرچه که در این رابطه اهمیت داشته باشد قاعدتاً باید اظهار نظر کند و بخصوص صنحه را بر پوپولیسم و کمونیسم بورژوائی که چون موریانه بجان طبقه کارگر و انقلاب کمونیستی افتاد است، تنگ کند. این سایت در خدمت گسترش اتحاد در صف طبقه کارگر و مبارزه با تفرقه در صفوف طبقه کارگر است که رمز بقای حاکمیت بورژوازی، نه تنها در ایران، بلکه در جهان است
اما، این سایت برای سازماندهی حزب دیگری و یا تشکیلات دیگری نیست. قصد من این نیست. اما به امر سازمان یابی کمونیستی طبقه کارگر بیربط نیست. به اعتقاد من، هر حزب و خطی که بخواهد واقعاً حزب و خط طبقه کارگر باشد باید امتداد جنبشی و تشکیلاتی خود را در میان رهبران کارگری و در عمق پرولتاریای صنعتی ایران جستجو کند.
رابطه این سایت با کارگران کمونیست تشکیلاتی نیست. یک رابطه میان رهبری اینجا با اعضای آنجا، یا رابطه سازمانگر با سازمانگیر، رابطه مروج با ترویج شونده، رابطه استاد و شاگرد نیست. این رابطه قبل از هرچیزیک رابطه جنبشی، فکری و عملی با رهبران کارگری، آژیتاتورهای پرولتر و فعالین کمونیست اجتماعی، فی الحال رهبر و سازمانگر، است. یا امیدوارم باشد. این سایت امید دارد توجه و تعلق کانون ها و محافل آژیتاتور های سوسیالیست و کارگران کمونیست به یک سیاست کمونیستی معین جلب کند. به این اعتبار، دخالت در ساختمان یک حزب کمونیستی در میان طبقه کارگر امر اصلی من و این سایت خواهد بود.
درنتیجه، نتنها از اظهار نظر و تماس هر کس در این قالب استقبال میکنم، بلکه آرزویم این است که این ارتباط برقرار شود. این کار را آلترناتیو فعالیت هیچ حزبی، و بویژه حزب حکمتیست، نمیدانم. قاعدتاً باید چنین تلاشی فعالیت این حزب را هم تسهیل کند. آدرس ای میلی تماس با من در همین سایت هست. فقط به جنبه های امنیتی توجه کنید. برای خودتان و دیگران آتو یا سرنخ دست دستگاه های اطلاعاتی رژیم ندهید.
رابطه حزب حکمتیست با من، در موقعیت جدید، چیست؟
هرکس که ۳۰ سال کار متشکل سیاسی کرده باشد میداند که دنیای سیاست، دنیای اتفاقات غیر قابل تصور است، یا شاید برای آدم نپختهای مثل من چنین بوده است. در نتیجه نباید به سراغ کف بینی آینده رفت. اما پایه هائی را باید مورد تأکید قرار بدهم.
اولاً - رابطه من با حزب حکمتیست زیاد مربوط به موقعیت تشکیلاتی من نبوده است. تا کنون نشریات و اسناد حزبی هرچه که میگفتند یک طرف بود، بیش از آنها دنیای بیرون، و خود حزب، حزب حکمتیست را خوب یا بد با نوشتهها و گفتههای من تداعی میکردند.
این فاکتور قطعا تغییر میکند. این رابطه "علنی" میشود. و طبیعی است که کنجکاوی ها را تحریک کند و با هر نیتی، ذرهبین ها بکار گرفته شود و هر تفاوتی، که قطعاً وجود خواهد داشت، چه در حزب و چه در بیرون حزب برجسته شود. این وضع هم من و هم رهبری حزب را البته در موقعیت دشواری قرار میدهد. اینکه ما با برجسته شدن این تفاوتها چه میکنیم را درجه این تفاوتها و نوع برخورد مان به آن تعیین میکند.
ثانیاً - در سی سال گذشته من افتخار آشنائی و کار مشترک با بسیاری از کمونیست های برجسته ایران را داشتهام و اعتقاد دارم که بخش مهمی از این کمونیستها در رهبری حزب حکمتیست متشکل هستند. به کار مشترک با این رفقا همیشه افتخار میکنم و برایم بیاد ماندنی ترین خاطره است. این واقعیت تغییر نمیکند.
در همه این دوران کار مشترک با همه اختلافات و جدل هائی که میان ما در جریان بوده است، هیچگاه در پتانسیل این رفقا در ایفای نقش تاریخی در ساختن حزب کمونیستی طبقه کارگر تردید نداشته ام. هنوز هم بر این اعتقاد هستم.
تا آنجا که به من مربوط است هر اختلافی که در آینده میان تبیین و سیاستی که من درست میدانم با آنچه که حزب درست میداند بوجود بیاید در همین چارچوب قرار خواهد داشت. اینکه این حزب چنین بحث هائی را میپذیرد، رد میکند و یا مسکوت میگذارد امروز دیگر خارج از کنترل من قرار دارد.
ثالثاً - تا روزی که عضو کمیته مرکزی این حزب بودهام، بیش از هر کس و هر نهادی در حزب مسئولیت تمام سیاستها را بر عهده میگیرم و از آنها دفاع میکنم. به اعتقاد من این حزب در مجموع کمونیستی ترین سیاست و پراتیک در فضای سیاسی ایران را نمایندگی کرده است. همانطور که در نوشته آنچه باید آموخت تأکید کرده ام، خوب یا بد، این حزب نقطه امید کمونیسم و طبقه کارگر در ایران است.
امیدوارم حزب حکمتیست مثل همیشه بتواند نقاط قدرت و کاستی های خود را ببیند، در انتخاب های سیاسی و خطی که بدون تردید در مقابل آن قرار خواهد گرفت و فی الحال قرار گرفته است، راه مارکسیستی و کمونیستی را انتخاب کند، تسلیم وضع موجود نشود، به روال روتین عادت نکند، در چشم واقعیت نگاه کند و آن را تغییر دهد.
حاصل اینکه، همانطور که در کنگره اشاره کردم، در رابطه من با حزب حکمتیست، به قول باب دیلان ترانه سرای برجسته، "خداحافطی ای در کار نیست". آنچه که هست "آرزوی موفقیت و بهترین همه آرزو ها" برای همه رفقای حزب حکمتیست است.
در خاتمه تکمیل سایت وقت میبرد و از شما تقاضای بردباری در این زمینه را دارم.
کورش مدرسی – اکتبر ۲۰۱۰ – آبان ۱۳۸۹